eitaa logo
🌷کانال با شهدا تا ظهور🌷
1.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
4.2هزار ویدیو
8 فایل
کانال با شهدا تاظهور به معرفی شھدا جانبازان آزادگان می.پردازد انگیزه های بسیار شدیدی وجود دارد برای فراموشی شهدا،نگذارید یادشهدا فراموش شود امام خامنه ای خادمین #شهدا👇 @sadate_emam_hasaniam @shahiid61 دکترمحسن خاکزاد پاسخگو به شبهات مذهبی وسیاسی روز
مشاهده در ایتا
دانلود
«...از 1400 سال پیش تاکنون پیام عاشورا زنده است، خون شهید حججی نیز همینگونه است..»، محبی تصریح می‌کند: دیدیم که شبکه‌های خارجی نیز گزارش دادند که خون این شهید در ایران اتحاد وصف ناشدنی ایجاد کرده است و داعش این موضوع را نمی‌داند، اما ما تا ریشه‌کن کردن این شجره ملعونه از پای نخواهیم نشست. 🍃دو روز قبل از رفتن به سوریه گفت دعا کنید موثر باشم همرزم شهید حججی درباره اینکه چرا محسن آرزوی دوبار شهادت را داشت می‌گوید: محسن همواره می‌گفت دوست دارم دوبار شهید شوم، این ویژگی کسانی است که به راحتی چشمان خود را به روی زندگی مادی بسته و پا را روی همه آن چیزهایی می‌گذارند که برای آنها عزیز است، ما امثال حججی زیاد داریم، در همین مجموعه مقدس سپاه افراد زیادی هستند که برای دفاع از انسانیت و حریم اهل بیت حاضرند جان خود را فدا کنند. دو روز قبل از رفتن به سوریه گفت دعا کنید موثر باشم و صرفاً حضورم مطرح نباشد، اکنون دیدیم که چطور خون او موثر شد. با شهادت محسن همواره یاد این شعر می‌افتم که: «خورشید که در اوج فلک خانه اوست همسایه دیوار به دیوار شماست.» 🍃هنر مردان خدا گمنامی است کسی که به دنبال پست و مقام و آشکار کردن خود است به این مقام نمی‌رسد، محسن در گمنامی زندگی کرد و خدا نیز مزد او را داد. هدف او فقط رسیده به خدا بود و تلاشش به نتیجه رسید. 🍃محسن به آنچه که آرزویش بود رسید می‌دانستیم محسن شهید می‌شود، وقتی خبر شهادت او را شنیدم طبیعی بود که ناراحت شدم اما انتظارش را هم داشتم، از سوی دیگر محسن به آنچه که آرزویش بود رسید، امیدواریم بتوانیم در بصیرت و ولایت پذیری راه او را ادامه دهیم و شفاعت او نیز نصیب ما شود. امیدواریم رسالت او یک بیداری ایجاد کند، رسالت شهید همین است که به جامعه شوک وارد کند، ما گاهی از مسیر حقیقی خارج می‌شویم و نیاز به چنین شوکی داریم تا به مسیر اصلی برگشته و بیدار شویم، همان طور که دو سال پیش خبر بازگشت شهدای غواص بار دیگر در جامعه یک شوک معنوی ایجاد کرد امروز نیز اینگونه شد. 🍃 او معرکه کرد در یک جمله به محسن می‌گویم معرکه کردی، دست ما را هم بگیر، تو اینطور آسمانی شدی و ما مقابلت کم می‌‎آوریم، امیدواریم محسن دست ما و جوانان این کشور را بگیرد، شهید مقام شفاعت دارد و خیلی‌ها از شهدا حاجت می‌گیرند، خداوند شهدا را انتخاب می‌کند و محسن هم انتخاب شده خدا بود، دعا می‌کنیم دست ما را هم بگیرد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ↙️↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/1613365268C0868f4d580 ═✧❁🌷یازینب🌷❁
روزهای آخر دیگر سحر و افطار هم نمی‌آمد، درحرم می‌ماند. آن شب که رضایت می‌خواست بیست‌ویکم ماه رمضان و شب احیا بود. من هم دیدم خیلی بی‌تاب است که برود، گفتم به خاطر اینکه این راه را انتخاب کرده‌ای و این راه را دوست داری رضایت می‌دهم بروی. ☘یعنی از سال 95 به سوریه می‌رفت؟ سال 95 به مدت 45 روز رفت و بعد آمد. بعدش تا یک سال دیگر نرفت. در همین یک سالی که این جا بود حال و هوای دیگری داشت. اصلا در حال خودش نبود. اگر چیزی از او می‌پرسیدی جوابت را می‌داد اما گویا حواسش اینجا نبود. فقط فکر رفتن بود و می‌گفت مامان دعا کن من یکبار دیگر بروم. من هم مخالفت می‌کردم. اما وقتی دیدم علاقه دارد و واقعا می‌خواهد به خاطر حضرت زینب(س) و دفاع از حرم ایشان برود حرفی نمی‌زدم. می‌گفت اگر ما نرویم ما هم می‌شویم مثل این کشورها و اگر نرویم ما هم امنیت نداریم، من هم رضایت دادم و گفتم برو، سپردمت به حضرت زینب(س). ☘چه آرزویی را برای علی فرزند شهید و همسرش دارید؟ ان‌شاءا... به سلامتی بزرگ شود و راه پدرش را ادامه دهد و در این راه قدم بگذارد. برای خانمش آرزوی موفقیت می‌کنم و امیدوارم بتواند بچه‌اش را طوری تربیت کند که مثل محسن من در راه امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) قدم بردارد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ↙️↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/1613365268C0868f4d580 ═✧❁🌷یازینب🌷❁
اول وقت سیره 💧 محسن قبل از اینکه به سن تکلیف برسد بدون این که ما چیزی بگوییم صبح ها از خواب بلند می شد و نمازش را میخواند... 🍃 نسبت به اهمیت زیادی قائل بود. 💧 که می‌.گفتندبه هر مسجدی که سر راهش بود می‌رفت و نماز می خواند 🍃 در این زمینه پشتکار و جدیت داشت. 📚 کتاب زیر تیغ، خاطراتی از شهید ، خاطره مادر شهید ، صفحه ۱۵ و ۱۶. https://eitaa.com/joinchat/1613365268C0868f4d580
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصاویری از سه شهدای مدافع حرم در کنار هم: محمدحسین محمدخانی، محسن حججی و مصطفی صدرزاده شهید شهید شهید ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/bashohadataazohoor
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 فضای احساسی با ورود مادر شهید ✨ گریه‌های بی امان خانم تیموری و میزبانان محفل هنگام دعوت از مادر شهید مدافع حرم حججی. 🥀==============🥀 ...گذشته از تمام جملاتی که در وصف مادران صبور شهدا شنیده ایم، اما، مادر هست و داغی که بر دل دارد. داغ را آشکار نمیکند. نمیگذارد من و شما اندوهگین شویم. شاید در خلوت خود گاهی با پسرش بگوید و اشک بریزد. گاهی هم در یک تجمع بغض گلو گیر میشود و اگر گریه نکند ممکن است حادثه ای رخ دهد. مادران همه کنیز حضرت مادر علیها سلام هستند و فرزندان هم فدای مهدی اش...🌷 ...🌷 🥀با دعای مادران داغدار شهدا🥀 🌒شبتون لبریز از نگاه خدا🌒 https://eitaa.com/bashohadataazohoor
روایتگری شهیدوالامقام برای همرزم و رفیق شهیدش : برسقای دشت کربلا برمسافرتاسوعا برمردانگی وغیرت عباس گونه ات 🍂منطقه ای که بودیم، لوله کشی آب وجود نداشت. آب مصرفیمون رو با یه بشکه 200لیتری میرفتیم ازچاه می آوردیم... اکثر اوقات که خستگی کار بهانه میشد برا فراموش کردن آب . پویا بدون اینکه حرفی بزنه باتمام خستگی که داشت میرفت آب می آورد... هیکل رشید و قشنگی داشت... مثل عباس... قرارشد بریم عملیات... جنگید... تاجواب سقایی کردن هاشو گرفت... موشک که خورد، از روی تانک پرت شد پایین. درست مثل ... از روی مرکب... عصر ... مبارک رفیق... یادت نرودمارا.... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/bashohadataazohoor
3.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظاتی کمتر دیده شده از شهید مدافع حرم یک ساعت قبل از اینکه محسن اعزام بشود، مادرم با من تماس گرفت و گفت که محسن دارد به می رود، همان لحظه اشک از چشمانم جاری شد و فوراً خودم را به منزل پدرم رساندم. تا با محسن خداحافظی کنم، ما خیلی گریه و زاری می‌کردیم؛ اما محسن واقعاً بود و عاشقانه به‌سوی رفت. نقل: (خواهربزرگوار شهید) https://eitaa.com/bashohadataazohoor