eitaa logo
داداش شهیدم ابراهیم هادی
388 دنبال‌کننده
19هزار عکس
11.8هزار ویدیو
38 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة في سبیلک @zolfaqar4
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ یه عزیزی ‌می‌گفت: هروقت احساس کردید از امام زمان، دور شدید و دلتان برای آقا تنگ نیست، این دعای کوچک را، در قنوت‌‌هایتان بخوانید: "لَیِّن قَلبی لِوَلیِّ اَمرِک" یعنی خدایا دلم را برای امامم نرم کن! چقدر تو طول شبانه روز نیازداریم مدام تکرارکنیم؛ ... ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃
28.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ لکنت گرفته ام که مقطع بخوانمت ای کشته ی مقطع الاعضای من حسین.. رئیس، امام حسینه ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃
چراغ راه (۱)🌱 حجاب درکلام شهدا ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 ریحانه بودن را از آن بانویی آموختم که ، حتی مقابل مردی نابینا حجاب داشت... ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃
سلام بر او که میگفت: دشمنان نمیدانند و نمیفهمند که ما برای شهادت مسابقه میدهیم و وابستگی نداریم و اعتقاد ما این است که از سوی خدا آمده‌ایم و به سوی او می‌رویم. 🕊 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی باعزیز دل شهید سلیمانی درکنارتربت ناب کربلا ببینید؛ 🎥 گزارش قرمز شدن تربت ناب کربلا که از صبح تاسوعا آغاز شد. 🏴 از عصر عاشورا شدت قرمزی شروع کرد به کم شدن، گرچه تا آخر ماه صفر مقداری قرمزی، باقی بود. گزارش این جریان به شهید سلیمانی در اتاق تربت کربلا در کارگاه ساخت گنبد حرم مطهر علیه‌السلام صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
♦️شهیدی که از آمریکا به جبهه رفت 🔹شهین حاجی‌طالب یکی از همکلاسی‌های شهید طیب در دوران دانشجویی می‌گوید: " وقتی دختر آمریکایی از رفتار هدایت الله طیب خوشش آمد، به او پیشنهاد ازدواج داد. هدایت خیلی سرخ شد و پیش من آمد و گفت: خواهر به او بگو که خانواده‌ام دختر یکی از فامیل‌مان را از بدو تولد برایم «ناف‌برون» کردند." 🔹هدایت الله طیب بعد از تجاوز رژیم بعث عراق به ایران، شهید طیب درس در امریکا را نیمه‌کاره رها می‌کند و به ایران برمی‌گردد. شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تیکه زیبا و به جای رهبر معظم انقلاب به پزشکیان در دیدار نمایندگان مجلس امروز
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 نام پدر :مصطفی تاریخ تولد :۱۳۴۳/۰۶/۱۳ محل تولد :نجف آباد تاریخ شهادت :۱۳۶۴/۰۶/۱۸ محل خدمت :لشکر8زرهی نجف نام گردان :زره ی محل شهادت :اشنويه  عملیات :قادرنحوه شهادت :اصابت تیر به بدن مزار :نجف آباد قطعه :3ردیف :8 شماره قبر :24 📜 ✍ ای امت اسلام ، ما حاضریم که بدن هایمان زیر ترکش ها و زیر خمپاره ها تکه تکه شود ولی امام یک لحظه تنها نماند . این زمان ، زمان (ع) است و تک تک ما تحت آزمایش الهی هستیم و مبادا که از در این امتحان و آزمایش الهی مردود شویم . ان شاءالله که امتحان خود را خوب بدهیم و ادامه دهنده راه شهدا باشیم و در روز قیامت با آنها محشور شویم . 🌱 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا   و 🌱 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز رسیدیم به ساعت ۸ و قرار عاشقی💔❤️ 🌸ای سلطان خوبان.... 🌸طبیب درد مندان.... حاجتم‌روا کن 🤲 🌸رضا ....رضا....رضا جان ═‎✧❁یا امام رضا❁✧═‎ 🌸دردمو ،دوا کن ..... 🌸رضا....رضا....رضا جان 🌸مسیحی را شفا دادی!!!!! 🌸به کور چشم بینا دادی!!!!!! 🌸مگر کمتر از ایشانم...... 🌸رضا جانم.....رضا مشهد الرضا روزیتون باکربلا 🤲 التماس دعا ظهور 🤲 السلام علیک یا امام رضا علیه السلام🙏💐 اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی ؛ الامامِ التّقی النّقی ؛ وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ؛ و مَن تَحتَ الثری ؛ الصّدّیق الشَّهید ؛ صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه؛ کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک...💐 ═‎✧❁یا امام رضا❁✧═‎ آقاجان؛ دست شما و قلبهای شکسته و مشتاق ما..🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَىٰ دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ... 🔸شهیدی که مادرش از دست کارهایش خسته شده بود او را از خانه بیرون کرد، او با دیدن پیکر برادر شهیدش متحول شد. رفت جبهه برگشت دست سایر دوستانش را هم گرفت همراه خود برد به جبهه. با پای برهنه راه می‌رفت و می‌گفت اینجا سرزمینی است که خون شهدامون ریخته شده و معروف شد به سید پابرهنه. شهید سید حمید میرافضلی که ترک موتور شهید محمد ابراهیم همت نشست و با هم به شهادت رسیدند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا معرفتم ده تا حسینی شوم و حسینی قربانی ات... : چرا شهیدحججی را (هنگام رفتن به قتلگاه) گریان ندیدید؟ چرا در او این آرامش را دیدید؟ اصلا به زمین نگاه نمی کرد.... 👌 شهید🕊 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی علملیات بی برگشت 🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 یکهو دیدم دم درایستاده نگاهش کردم به ام لبخندزدآمدجلو دست کشیدروی سرم و مرابلندکردگفت:«حالا بیا ایندفعه عیبی نداره إن شاءالله از این به بعد خوب درس بخونی» حجت الاسلام محمد رضا رضایی یک روز می گفت: آن موقع که من فرماندهی گردان بودم، بین مسؤولین رده بالا صحبت از یک علمیات بود. منطقه ی عملیات حسابی سخت بود و حساس. قوای زیاد دشمن هم از یک طرف و حدسش به حمله ی ما از طرف دیگر کار را پیچیده تر می کرد. حسابی تو کمین ما بود و انتظار می کشید. یک روز از کادرفرماندهی تیپ آمدند پیشم بی مقدمه گفتند:«برات یک مأموریت داریم که فقط کار خودته، قبول کنی؟» پرسیدم:«چیه؟» «خلاصه اش اینه که تو این مأموریت برگشتی نیست.» یکی شان زودگفت:«مگه اینکه معجزه بشه.» گفتم:«بگید تا بدونم مأموریتش چیه.» «تو این عملیاتی که صحبتش هست قرار شده از چند تا محورعمل کنیم از تعداد نیروی دشمن و از اینکه منتظرحمله ی ما هست خودت خبرداری؛بنابراین اگه ما تو این حمله پیروز هم بشیم قطعاً تلفاتمون ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی علملیات بی برگشت 🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 بالاست.» لحظه شماری می کردم هرچه زودتر از مأموریت گردان عبدالله " 1 ". با خبر شوم، شروع کردند به توجیه کار من. «شما باید با گردانت بری تو شکم دشمن، باهاش درگیر بشی و مشغولش کنی این طوری دشمن از اطرافش غافل میشه و ما می تونیم از محورهای دیگه عمل کنیم و قطعاً به یاری خدا درصد پیروزی هم می ره بالا.» ساکت بودم داشتم روی قضیه فکر می کردم یکی شان ادامه داد:«همون طور که گفتم احتمالش هست که حتی یکی از شما هم برنگرده چون در واقع شما آگاهانه میرید تو محاصره دشمن و از هر طرف آتیش می ریزن رو سرتون؛ حالا مأموریت با این خصوصیات رو قبول می کنی؟» گفتم:«بله وقتی که وظیفه باشه قبول می کنم» شب عملیات باز نیروها را جمع کردم تذکرات لازم را به شان گفتم نسبت به وظیفه ای که داشتیم، کاملاً توجیه شده بودند. کمی بعد راه افتادیم به طرف دشمن با ذکر و توسل تو خط اول نفوذ .کردیم چهره بچه ها یکی از دیگری مصمم تر بود قدم ها را محکم بر می داشتند و مطمئن، ما به عنوان فدایی نیروهای دیگر می رفتیم، همین انگار شیرینی حمله به دشمن را چند برابر می کرد. دقیق نمی دانم چه مدت راه رفتیم بالاخره رسیدیم به محلی که تعیین شده بود درست تو حلقه ی دشمن یک طرف ما، نیروهای زرهی بود یک طرف ادوات و چند طرف هم نیروهای پیاده عراق بودند. توپخانه اش هم کمی دورتر، گویی انتظار ریختن آتش را می کشید. پاورقی ۱ گردانی که شهید برونسی فرماندهی آن را به عهده داشت. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی علملیات بی برگشت 🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 سکوت و هم انگیزی سنگینی اش را انداخته بود تو تمام منطقه، ما باید به چند طرف شلیک می کردیم. اشاره کردم بچه ها موضع بگیرند کار هر کدامشان را قبلاً گفته بودم شروع کردند به جا گرفتن صدای نفس کسی بلند نمی شد. یک بار دیگر دور و بر را پاییدم وقت وقتش بود که عرض اندام کنیم و خودی نشان بدهیم. می دانستم تک تک بچه ها منتظر شنیدن صدای من هستند تو دلم گفتم «خدایا توکل بر خودت.» یکهو صدام را بلند کردم و از ته دل نعره زدم: «الله اکبر» سکوت منطقه شکست پشت بندش و صدای شلیک اسلحه ها بلند شد تو آن واحد به چند طرف آتش می ریختیم. سر دشمن گیج شده بود اما خیلی زود به خودش مسلط شد تو فاصله ی چند دقیقه از زمین و آسمان گرفتنمان زیر آتش، از چند طرف می زدند؛ با کلاش، تیربارهای جورواجور، خمپاره ،توپ، کاتیوشا ... هر چه که داشتند. کمی بعد یک جهنم به تمام معنا درست شد.کاری که باید می کردیم کردیم، حالا حفظ جان بچه ها از همه چیز مهم تر بود یکدفعه داد زدم:« دراز بکشین، دیگه کسی شلیک نکنه»...... هر کس جان پناهی گرفت من هم گوشه ای دراز کشیدم حالا اسلحه ها دیگر کار نمی کرد. فقط زبانمان توی دهان می چرخید با تمام وجود مشغول گفتن ذکر ،بودم، مثل بقیه ی بچه ها،حجم آتش دشمن هر لحظه شدیدترمی شد وجب به وجب جایی را که مستقر بودیم ،می زدند. پیش خودم فکر می کردم بیشتر بچه ها شهید شده باشند باید منتظر دستور قرار گاه می ماندم مدتی بعد، بالاخره سر وصدای بیسیم بلند شد. یکی از فرماندهان عملیات بود فکر نمی کرد حتی من زنده باشم گفت:« ایثار شما الحمدلله کار خودش رو کرد اگر زنده موندین برگردین.» نیروها از محورهای دیگر دژ دشمن را شکسته بودند گیجی شدیدش باعث شده بود ما را فراموش کند. سریع بلند شدم بچه ها هم، چند دقیقه ی بعد راه افتادیم طرف عقب، ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃
در خانه هایی که نماز شب خوانده می شود و قرآن تلاوت می گردد آن خانه ها نزد آسمانیان همچون ستاره ها درخشانند.(وافی، ج2، ص23) رسول خدا(ص)فرمودند: 🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲 نماز شب وسیله ای است برای خشنودی خدا و دوستی ملائکه. (بحارالانوار، ج87، ص 161) 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 سلام طاعات و عباداتون قبول درگاه حق تعالی...🤲 هر شب نماز شب را هدیه میکنیم به روح شهدای والامقام🌺 امشب ثواب نماز شب را به روح شهدای (یکم)مرداد تواب نماز شب را هدیه به روح مطهر شهید ابراهیم هادی🌹 ان شاءالله مورد شفاعتشان قرار بگیریم.🤲  التماس دعای فرج🤲 https://eitaa.com/bashohadatashahadattt                                                     
❤️ 『هر زمان جوانۍ دعاےفرج‌مهدے(عج) رازمزمہ ڪند...همزمان‌ (عج)‌ دست‌هاے مبارڪشان رابہ سوے آسمان‌ بلند میکنند و‌ براے آن ‌جوان‌ دعا میفرمایند؛چہ خوش‌ سعادتند ڪسانی‌ڪہ حداقل‌ روزے یڪبار را زمزمہ مۍڪنند:)』 به‌نیّٺ برادࢪشهیدمان‌مےخوانیم 🌱 [اَللّهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَج]♥️ https://eitaa.com/bashohadatashahadattt
407-room-ta-1.mp3
3.73M
سوره مبارکه بخش اول مفسر: استاد قرائتی
407-room-ta-2.mp3
4.36M
سوره مبارکه بخش دوم مفسر: استاد قرائتی