eitaa logo
داداش شهیدم ابراهیم هادی
385 دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
12.3هزار ویدیو
38 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة في سبیلک @zolfaqar4
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از برادرهام شهید شده بود. قبرش اهواز بود. برادر دومیم توی اسلام آباد بود.  وقتی با خانواده ام از اهواز برمی گشتیم ، رفتیم سمت اسلام آباد. نزدیکی های غروب رسیدیم به لشکر. باران تندی هم می آمد. من رفتم دم چادر فرماندهی ، اجازه بگیرم برویم تو .  آقا مهدی توی چادرش بود. بهش که گفتم؛ گفت « قدمتون روی چشم . فقط باید بیاین توی همین چادر ، جای دیگه ای نداریم.»  صبح که داشتیم راه می افتادیم، مادرم بهم گفت« برو آقامهدی رو پیدا کن ،ازش تشکر کنم..  توی لشکر این ور و اون ور می رفتم تا آقا مهدی را پیدا کنم. یکی بهم گفت «آقا مهدی حالش خوب نیست؛ خوابیده.»  گفتم « چرا ؟» ... گفت « دیشب توی چادر جا نبود. تا بخوابد، زیر بارون موند، سرما خورد... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄