755.6K
صداےملڪوتۍاذانِ #شھیدابراهیمهادے
#اشْھَدٌانَّمٌحَمَّدرَسوٌلالله 💚✨
°•🌱|
♨️آیا امام زمان عجل الله از تو راضی هست؟!
🔸من و شما اگر به گناهانی که شیوع پیدا کرده است راضی باشیم، همان آثار گناه را برای ما هم مینویسند، ولو آن گناهان را انجام نداده باشيم.
🔸جشنهايی که برای عقد و عروسیها گرفته میشود، و فسادهایی در آن انجام میشود. حالا عده ای هستند اهلش هستند، آنها ضررش را میبينند و ما فعلاً با آنها کاری نداریم؛ ولی یک عدهای ظاهر الصلاح هم مینشينند و میگویند: «اگر بخواهیم بلند بشويم و از این مجلس برویم، بد میشود و صاحب مجلس ناراحت می شود».
🔸 عزیز من! بد میشود؟ برای کی بد میشود؟ تو که اینجا نشستی؛ خدا راضی نیست، #امام_زمان علیه السلام راضی نیست، ائمه علیهم السلام راضی نیستند. قرآن از تو شکایت ميکند. اينها همه از بودن تو اینجا ناراضیاند. آن وقت تو میگويی اگر بلند بشوم، صاحب خانه بدش میآید؟
خدا ناراضی، پیغمبر ناراضی، انبیا ناراضی، اولیا ناراضی، قرآن ناراضی، اينها را تحمل میكنی تا فاميل راضی باشد؟ برای این که فلانی از تو خوشش بیاید؟ آن وقت تو مؤمن هم هستی؟ اسم خودت را مؤمن میگذاری؟
🖋آیت الله ناصری دولت آبادی رحمة الله علیه
جنایتی که به دلیل وحشتناک بودنش از سیمای کشور پخش نشد ،!!!!!
دوستان رسانه باشید ، تا جای شهید و قاتل ، مظلومان و جلادان حرام ..... عوض نشه
😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡
جزییات هولناک و تکان دهنده از شهادت فجیع حمید پور نوروز در لاهیجان...🥺
جنایتکاران که دو دختر ۱۷ ساله و یک معلم ۳۵ ساله و یک پسر جوان پس از آنکه درب منزل شهید را با کوکتل مولوتوف آتش زدند به زور در حالی که همسر شهید پشت در مراجعت کرده(یازهرا(س)) وارد منزل شده و ابتدا با سلاح سرد ۴۲ نفری حمله کردند و چون شهید سابقه حضور در سوریه و گردان های رزمی را داشته ۱۵ دقیقه ای با فنون رزمی مقاومت کرده که با کشیدن چادر همسر شهید تمرکز شهید را بهم ریخته و دخترکان و پسران نزدیک به ۱۸۰ ضربه چاقو و قمه و شمشیر به شهید وارد و مظلومانه جلوی چشم همسر و دخترش که داخل خانه توسط خود شهید حبس شده تا مورد آزار قرار نگیرد کشته شده و تنش را به کوچه کشیده و با موتور روی تنش میروند(صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین) و با صرف مشروب باقیمانده را روی تنش ریختند...
از گذاشتن عکس و فیلم به دلیل رعایت حال همسر و دختر و احساسات عمومی معذوریم...
روضه ی کوچه و قتلگاه یکسر شد...
لعنت اولین تا آخرین مخلوق خدا بر این شیاطین که روی داعش را سفید کردند...
✨بسم رب الشهدا والصدیقین
🔻فرستادن پنج گل صلوات
بہ نیت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جواب آیتاللهالعظمی بهجت (ره)
به جوانی که از ایشان پرسیده بود
چطور صاحب الزمان را ملاقات کنم!
#عصرظهورمهدویت
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
اینطوری امر به معروف میکرد...
🌱خاطرهای از شهید ابراهیم هادی🌱
🍃
🌸🍃
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصلشان عند ربهم یرزقونند. امام خمینی ره
سلام بر آنانیکه در آخرین فراز زیارت نامه خود به سبزترین سیرت و سرخ ترین صورت تاریخ نائل شدند.
سلام بر آنانیکه لباس خاکی شان لباس احرام در میقات بود. سلام به اشکهای جاری مناجات بر گونه های خاکی و خونین شان که خط فردای جوانان این سرزمین را با زیبا ترین مرکب عشق بر دیدنی ترین تابلو و تصویر هستی به تماشا می گذارد.
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
۲۷ دی ماه
سالگرد شهادت اسوه ی مقاومت و بفرموده ی رهبر معظم انقلاب
«پیشاهنگ جهاد و شهادت» بر رهروانش مبارک باد.
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
به دنبال شهادت نباش؛همیشه جوری زندگی کن که شهادت به سراغت بیاد♥︎🌿
#شهیدانه
:
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیش حقوقی سردار شهید فخریزاده
دانشمندی که ۲۰سال در لیست یک ترور اسرائیل بود و خدمت شایانی در حوزه دفاعی-هستهای برای ایران انجام داد با مدرک فوقلیسانس و درجه سرتیپی فقط ١١میلیون تومان حقوق میگرفت اما رئیس دفتر عضو شورای شهر تهران ٣٣میلیون حقوق میگیرد!
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
💬 شهادتی به مانند حمزه سیدالشهدا(ع)
🔹روایت مادر #شهید_یوسف_داورپناه🌷 از توحش و سنگدلی #گروهک_تروریستی_کومله
عکس باز شود👆
🌹🍃🌹🍃
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
🔳سردار قاآنی در محل شهادت فرماندهان پیروزی حضور یافت
🔻سردار اسماعیل قاآنی در سفر به بغداد در محل شهادت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و یاران آنها در مسیر فرودگاه بین المللی بغداد توسط تروریستهای آمریکایی حاضر شد.
🔻سردار قاآنی همچنین به منظور تسلیت، در مراسم یادبود درگذشت همسر آیت الله شهید سید محمد باقر حکیم حضور یافت.
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
#حدیث_روز
🌸امیر مومنان (ع) می فرمایند:
آنچه نمى دانى مگوى
و از آنچه وظيفه ات نيست گفتگو مكن
و از پيمودن راهى كه بيم گمراه شدن در آن را دارى خوددارى كن.
📚تحف العقول، ص 69.
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
اولين تلفن بي سيم توسط خدا اختراع شد و خداوند نام "دعا" رو براش انتخاب کرد.
هيچ وقت سيگنالش نميره و لازم نيست دوباره شارژش کنيد.
هر جا هستيد ازش استفاده کنيد🌷🌷
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
#پیامشهدا
⚡️شهید جهاد مغنیہ:
امام زمانت را یارۍ کن...!
و خـودت را بہ گونہاۍ آماده کن
کہ یارۍ کننده امام زمانت باشۍ
📎یک روز تا هشتمین سالگرد شهادت
#شهیدجهادعمادمغنیه
#یادشهداباصلوات
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
بابا اخلاقش خیلی جدی و محترمانه بود. از آن طرف هم همیشه سرش شلوغ بود. همین باعث شده بود که رابطه مان مثل خیلی از پدر و دخترها نشود. خودش هم این را متوجه شده بود. یک روز صدایم کرد. رفتم توی اتاقش. جلوی پایم بلند شد. خیلی سرخ شدم. گفت: مریم جان! از فردا بعد از نماز صبح به مدت ۴۵ دقیقه می نشینیم و با هم صحبت می کنیم. چهل و پنج دقیقه اش عجبیب نبود. در طی این مدت به برنامه ریزی های دقیقه ای اش عادت کرده بودیم.گفتم: درباره چه موضوعی؟ گفت: در هر موضوعی که دلت بخواهد. صبح وقتی رفتم اتاقش. بابا سوره عصر را خواند و منتظر شد تا من صحبت کنم؛ اما من آنقدر خجالت می کشیدم که خودش فرمان را گرفت دستش. این برنامه همه روزه مان بود. کم کم من هم یخم باز شد و صحبت می کردم.. در همین برنامه صبحگاهی می رفتیم بیرون دور می زدیم. نان می گرفتیم و برمی گشتیم. قبلا گواهی نامه رانندگی گرفته بودم. خودش می نشست کنار دستم تا دست فرمانم خوب شود. این برنامه این قدر ادامه پیدا کرد که آن شرم و خجالت تبدیل به صمیمیت شد.
چقدر شیرین بود. تازه پدرم را پیدا کرده بودم.
📚 راوی: دختر #شهید_صیاد_شیرازی
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓 #یاد_ایام
🌹 ۲۷ دیماه، سالروز شهادت روحانی مبارز سید مجتبی نواب صفوی (بنیانگذار و رهبر جمعیت فدائیان اسلام) و یاران وفادارش توسط رژیم پهلوی گرامی باد.
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙#حاج_محمود_کریمی
▪️علمدار حضرت ولی
#سردار_دلها
اللهم عجل لولیک الفرج💚
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
:
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
☑️چرا غصه میخوری؟!
ما #امام_زمان(علیه السلام) را داریم
#بسیار_زیبا
🌺 یا مهدی علیه السلام ادرکنی 🌺
🌺 یا مهدی علیه السلام مددی 🌺
#اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ
#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🌻#یوزارسیف
💥 #قسمت29
اولش با من ومن میخواستم بگم اما یهو فکرش را کردم دیدم اگه واقعا میخوام به خواسته ی دلم که میدونم خوشبختیم در ان هست,برسم باید با جان ودل از یوزارسیف دفاع کنم وزیر زبونم بسم اللهی گفتم وخیلی با اقتدار گفتم:گفتنی ها را که خودشون گفتن ودانستنیها هم که ماه هاست همه میدونن وشکر خدا تواین محله از صغیر وکبیر همه حاج اقا را تایید میکنن,موضوع مهمی که قابل گفتن باشه نگفتن...
بهرام با کنایه گفت:حالا همون نا مهم را بگو..
درحالیکه میخواستم راهم را به طرف اتاقم کج کنم وبرم ,خیلی با ارامش وانگار که برام هیچ اهمیتی نداره گفتم:هیچی بنده خدا میگفت که اصالتا ایرانی نیست,البته تبعه ی ایران وبزرگ شده ی ایران هست اما اصلیتش مال افغانستان هست.
بهرام با دست محکم زد روپاش وبا قهقه ای که نشان از تمسخرش میداد گفت:افغانی؟؟افغانی هست؟؟ این جوانک یه لا قبا؟؟گل بود وبه سبزه نیز اراسته شد...ای داد بیداد...
زانوهام شل شد وافتادم رو مبل پشت سرم ,بهمن اومد کنارم نشست ودستای سردم را گرفت تودستش وشروع به نوازش کرد ودرهمین حین گفت:بابا چرا اینقد مسیله را بزرگش میکنی,مهم اینه که به معنای واقعی انسانه انسان...مسلمان هست,شیعه هست,درس خونده هست بافهم ودرکه واز همه مهم تر نظر زری جان هست ,هرچی که زری بگه,اصلا شاید زری جوابش منفی باشه...
بهرام پفی کرد وگفت:اره جون خودش,همچی زیر نظرش داشتم درررست,از همون گل سرخ گرفتنش نظرش معلومه,پسره هوش از سر خواهرت برده وبعدش با دست زد پشت شانه های بابا وگفت:شوهر بده...دختر یکی یکدانه ات را ,زر زری خونه ات را بده به یه افغانی...اونموقع میدونی همین عمه مهین...همین عمه خانم که کلی برنامه برا زری واون پسربزرگش داره,تو طایفه ابرو سرکارت نمیذاره...
اما بابا مبهوت به یه نقطه خیره بود وچیزی نمیگفت...
مادر را دیدم درحالیکه داشت استکانهای جای را جمع میکرد اشکی که از گوشه ی چشمش میغلتید را با انگشتش گرفت وراهی اشپزخانه شد...بهرام که کار خودش را کرده بود وتمام حرفهاش را زد وجو را متشنج کرد,کتش را از رو دسته مبل برداشت وبدون خداحافظی راهی بیرون شد ومن هم که سکوت جمع برام غیرقابل تحمل بود وبغضی سنگین گلویم را فشار میداد,ارام دستم را از دست بهمن بیرون کشیدم وراهی اتاقم شدم...
#ادامه دارد...
📝نویسنده....ط,حسینی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
🌻#یوزارسیف
💥#قسمت30
وارد اتاقم شدم,در را محکم بستم اصلا برام مهم نبود که چی میخوان بگن...مهم بود که بفهمن من نظرم چیه,کنار کمد لباس ایستادم وخودم را توایینه ی کمد ورانداز کردم ,یاد نگاه مهربان یوزارسیف افتادم,گونه هام گل انداخت,چادرم را از سرم دراوردم,تاش زدم وگذاشتم داخل کمد,دستی به لباسم کشیدم وبا لمس نامه,یه حس زیبا تو وجودم پیچید,لبخندی زدم ورفتم طرف تختم,نشستم روش نامه را بیرون اوردم,اول خوب بوییدمش,بوی عطر یوزارسیف را میداد,بوی یوزارسیف را با ولع تمام به داخل ریه هام کشیدم,وجودم همش شده بود سرشار از خواستن,دانستن وخواندن سطر سطر حرفهای یوزارسیفم,ارام,طوری که هیچ خللی به پاکت نامه وارد نشه,پروانه کوچک روی درب پاکت رابه کناری گرفتم ودرش را باز کردم ,تای کاغذ را بازکردم ,وای چه دست خطی داشت,انگار که این پسر هرچیزی,را به غایت وبهترینش را داشت...
با حجبی دخترانه وخجول اما دلی بی تاب بوسه ای به نامه زدم,چندین صفحه بود اما به زیبایی حاشیه گذاری شده بود وشماره هرصفحه زیرش خورده بود.
تای صفحه ها را باز کردم وشروع به خواندن نمودم.
...... . به نام خدا.....
به نام خداوندی که عاشق است وعاشق افرین,به نام خداوندی که مهر وعطوفت را با روح الهی در کالبد خاکی ما دمید تا به سوی هدفی خاص که همانا کمال انسان است با سلاحی خاص که همانا عشق است گام بردارد ودر این راه وجود خودرا با پیوند به نیمه ی گمشده اش تکمیل کند وبا دین وایمانی کامل به سوی او گام بردارد...
تقدیم به نیمه ی گمشده ام....تقدیم به فرشته ای که در دنیای تاریک ودل تنهایم,با درخشیدنش همه چیز را منور ودلم را روشن کرد...
این نامه ای که در پیش رو داری,سرنوشت پسرکی درد کشیده است که بازی روزگار اورا از دیاری دورتر به خانه ی معشوق کشانیده,بانوی عزیزم,سرنوشتم را که از زبان عزیزی دیگر شنیده ام,برای اولین بارو اخرین بار به روی کاغذ میاورم وروایت میکنم ,تا بدانی که کیستم وچیستم و
قرار است به حکم دل ,همسفر چه کسی شوی....
من...یوسف سبحانی....فرزند علی سبحانی تنها پسر او که بعداز چهار دختر با کلی نذرنیاز در منطقه ی بامیان افغانستان ,قدم به این کره ی خاکی نهادم,در محلی به دنیا امدم که همه وهمه شیعه بودند ومیدانی هرکجا که نامی از شیعه باشد,مظلومیت انجا غوغا میکند وچون منطقه ما شیعه نشین بود ,لاجرم باید ظلم های زیادی را متحمل میشد,من به خاطر ندارم اما انچه را که اقا رضا,عموزاده پدری ام که حق بزرگی برگردن من دارد,روایت کرده,برایت بازگو میکنم...
باشور وشوقی نامه را دوباره به سینه ام چسپاندم باورم نمیشد نام یوزارسیف من به راستی که یوسف بود...چه زیبا....وای اگر سمیه میفهمید....
میخواستم دوباره شروع به خواندن کنم که باصدای,تقه ای که بدر خورد,نامه را زیر بالش پنهان کردم,پشت به در اتاق خوابیدم وروتختی را کشیدم روی سرم...دوباره در صدایی داد ومادرم بالحنی غمگین در راباز کردوگفت:زری....زری جان پاشو,خوابیدی؟پاشو شب عیده خوبیت نداره سر بی شام زمین بزاری وامد داخل وکنار تختم...
#ادامه دارد...
📝نویسنده ط,حسینی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🔸همیشه وقتی در کارهای منزل کمکم میکرد از او #تشکر میکردم اما میگفت این حرفهای یڪ همسر به همسرش نیست😉 شما باید بھترین دعا را در حق من کنید، باید دعا کنید #شهید_شوم♥
🔹اوایل من از گفتن این دعا #ممانعت میکردم و دلم نمیآمد اما آنقدر اصرار میکردند، تا من مجبور میشدم دعا کنم🤲 شهید شود اما از ته دل راضی نبودم😢
همسرشھید
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🌹🍃🌹🍃
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
🌹🕊
🔰 #شهید_مصطفی_صدرزاده:
سخنان مقام معظم #رهبرے را گوش کنید؛ قلبــ♥️ـــ شما را بیدار مےڪند و راه درستـــ✔ را نشانتان مےدهد.
#لبیک_یا_خامنه_ای✌️🇮🇷
#شهید_صدرزاده
🌹🍃🌹🍃
:
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt