#بوی_عطر_جنازه...!
🌷از بچههای عملیات کربلای ۵ بود. تنش پر بود از تیر و ترکش، ولی بعثیها نبردنش بهداری. همان شب از دنیا رفت. زدیم به در و نگهبان عراقی را صدا کردیم. گفتند: چهار نفر برش دارند و ببرند بیرون. وقتی جنازهاش را آوردیم توی راهرو، یکدفعه بوی عطر همهجا را پرکرد. همه تعجب کردیم، حتی عراقیها.
🌷....بو کردند. جلو آمدند. جنازه بود، جنازه بوی عطر میداد. عصبانی شدند. با کابل افتادند به جان ما، که چرا به جسد او عطر زده ایم. خودشان هم میدانستند که حتی نمیتوانیم، یک سوزن با خودمان بیاوریم توی سلول. حرصشان گرفته بود، ولی بوی عطر قطع نمیشد....
📚 کتاب "آسمان مال آنهاست" نوشته مهدی قزلی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات