#خاطراتشهدا 📚
#شهیدسعیدحمیدیاصل 🧡
شهیدی که دهان خود را پر از گِل کرد تا مبادا صدای نالهاش موجب لو رفتن معبر شود!!!!
🌷برای شروع عملیات کربلای ۴ به آبادان منتقل شدیم و به عنوان غوّاصان خط شکن به خط دشمن زدیم؛ به هر ترتیبی بود خط دشمن را شکستیم و پاکسازی کردیم، وقتی برای آوردن مجروحان و شهدا وارد معبر شدیم، دیدیم که شهید «سعید حمیدیاصیل» هر دو پایش قطع شده و پیکر مطهرش در گوشهای از معبر افتاده است اما آنچه که ما را به تعجب وا داشت، این بود که دهان شهید پر از گِل شده بود.
🌷شهید «حمیدی اصل» را به سنگر مجروحان انتقال دادیم. سرمای کشنده و آب شور منطقه مانند نمک بر زخمهای این شهید نشسته بود ولی او مقاومت کرده بود و حتی صدای نالة او هم به گوش نمیرسید. دیدم دهانش ورم کرده گِلها را از دهانش بیرون آوردم.
🌷لبهایش شروع به تکان خوردن کرد. داشت زیر لب قرآن میخواند.
«سعید حمیدی اصل» ساعت ۴ صبح همان شب همراه با برادرش در همان عملیات به شهادت رسید.
🌷بعدها متوجه شدیم که وقتی به پاهای سعید ترکش خورد و قطع شد، برای اینکه صدای نالهاش بلند نشود و باعث لو رفتن معبر نشود، دهان خود را پر از گِل کرده بود.😞💔
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺