6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
➖ از زبان همسر #شهید.... بزرگترین مشکلات اگر بر سرشان فرود میآمد، راحت نگاه میکرد و سرش را پایین میانداخت. اینکه عصبانی شود و داد و فریاد کند، اصلاً در مرامش نبود. همیشه نگاه میکرد و سرش را پایین میانداخت.#مناجات با ارباب با صدای #شهید_علمدار @bashohadatazoohor
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
➖ از زبان همسر #شهید.... بزرگترین مشکلات اگر بر سرشان فرود میآمد، راحت نگاه میکرد و سرش را پایین میانداخت. اینکه عصبانی شود و داد و فریاد کند، اصلاً در مرامش نبود. همیشه نگاه میکرد و سرش را پایین میانداخت.#مناجات با ارباب با نوای #شهید_علمدار @bashohadatazoohor
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
➖ از زبان همسر #شهید.... بزرگترین مشکلات اگر بر سرشان فرود میآمد، راحت نگاه میکرد و سرش را پایین میانداخت. اینکه عصبانی شود و داد و فریاد کند، اصلاً در مرامش نبود. همیشه نگاه میکرد و سرش را پایین میانداخت.#مناجات با ارباب با صدای #شهید_علمدار @bashohadatazoohor
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
➖ از زبان همسر #شهید.... بزرگترین مشکلات اگر بر سرشان فرود میآمد، راحت نگاه میکرد و سرش را پایین میانداخت. اینکه عصبانی شود و داد و فریاد کند، اصلاً در مرامش نبود. همیشه نگاه میکرد و سرش را پایین میانداخت.#مناجات با ارباب با صدای #شهید_علمدار @bashohadatazoohor
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
➖ از زبان همسر #شهید.... بزرگترین مشکلات اگر بر سرشان فرود میآمد، راحت نگاه میکرد و سرش را پایین میانداخت. اینکه عصبانی شود و داد و فریاد کند، اصلاً در مرامش نبود. همیشه نگاه میکرد و سرش را پایین میانداخت.#مناجات با ارباب با صدای #شهید_علمدار @bashohadatazoohor
💠 #دیدار_سید_مجتبی_با_علامه_حسن_زاده_آملی
.
▪️یک روز سیدمجتبی بچههای هیأت را به روستای ایرا، (از توابع شهر آمل) که منطقه ای ییلاقی و باصفا بود، برد.هدف، زیارت و دیدار با حضرت علامه حسن زاده آملی بود. یکی یکی بچهها را فرستاد داخل اتاق. خودش هم، همان پایین مجلس در کنار درب ورودی نشست.
.
▪️حضرت علامه در بالای مجلس نشسته بودند. علامه قبل از شروع صحبت نیم خیز شد و درب اتاق را نگاه کرد. بعد اشاره کرد که سید جلو برود و نزد ایشان بنشیند.سید هم رفت و در کنار علامه نشست. علامه، روی شانهی او زد و چیزی گفت. از دور دیدم سید سرش را به حالت ادب پایین گرفته. بعد از اتمام دیدار، به سید گفتم:«علامه به شما چی گفت؟»
.
▪️سید جواب درستی نداد. هرچه اصرار کردم پاسخی نشنیدم. این اخلاق سید بود. همیشه کمتر از خودش حرف میزد. از نفری که جلوتر نشسته بود، ماجرا را پرسیدم. گفت:«وقتی علامه روی دوش سید زد به او گفت: بنده در چهره ی شما نوری میبینم. بیشتر مواظب خودتان باشید.»وقتی برای برگشت، سوار ماشین شدیم، سید دوباره به حضور علامه رسیده بود.( راوی: حمید فضل الله نژاد)
.
#شهید_علمدار
@bashohadatazoohor
🦋واسطه ازدواج #شهید_عبدالمهدی_کاظمی و همسرش مرضیه بدیهی #شهید_سید_مجتبی_علمدار بود هر دو به این شهید متوسل میشوند تا همسری متدین نصیبشان شود و طی یک رؤیای صادقه #شهید_علمدار عبدالمهدی را به همسرش معرفی میکند به این ترتیب ازدواج خوبان شکل میگیرد
9 سال ادامه مییابد یک زندگی شیرین که با شهادت عبدالمهدی به سرنوشتی زیباتر ختم میشود
@bashohadatazoohor