جبران خسارت! (راوی : خانم اقدس بابایی)
همیشه پدرم آرزو داشت، عباس پزشک و ترجیحاً دکتر داروساز شود. شاید این بدان علّت بود که خودش کمک داروساز بود و چنین می پنداشت که اگر عباس پزشکی بخواند، در آینده خواهد توانست با دریافت جواز داروخانه، در کنار هم کار کنند، از این رو در تعطیلات تابستان یکی از سالها عباس را به داروخانه ای معرفی می کند و از مسئول داروخانه می خواهد تا مهارتهای نسخه خوانی را به او بیاموزد. خاطرم هست که عباس هیچ علاقه ای به کار در داروخانه نداشت؛ ولی مثل همیشه به خاطر احترام به خواسته پدر پذیرفت و تمام تابستان آن سال را در داروخانه مشغول به کار شد. مدتها گذشت و عباس پس از پایان تحصیلات متوسطه ... به دانشکده خلبانی رفت. پس از گذرانیدن دوره های مقدماتی به منظور ادامه تحصیل عازم آمریکا شد و پس از پایان دوره خلبانی هواپیماهای شکاری به ایران بازگشت و ما به شکرانه بازگشت او از آمریکا، گوسفندی قربانی کردیم. یکی دو روز بعد به هنگام تقسیم گوشت میان افراد بی بضاعت، در حال عبور از کنار آن داروخانه بودیم که ناگهان عباس اتومبیل را متوقف کرد و گفت: ـ چند لحظه در ماشین بمانید؛ من سری به داروخانه می زنم و فوری بر می گردم. عباس رفت و بعد از زمانی تقریباً طولانی برگشت. از او پرسیدم: ـ چه کار داشتی؟ چرا این قدر دیر آمدی؟ آخر گوشت ها بو گرفت. ابتدا سرش را به زیر انداخت و چیزی نگفت و وقتی پافشاری مرا دید گفت: ـ حدود هفت، هشت سال پیش در این داروخانه کار می کردم. روزی صاحب این داروخانه به من حرف رکیکی زد و چون من در آن موقع بچّه بودم و نمی توانستم از خودم دفاع کنم. به تلافی آن حرفِ زشت، فلاکس چای او را شکستم. حالا امروز رفتم تا جبران خسارت کنم و پولش را بپردازم.
[ پرواز تا بی نهایت ،خاطرات سرلشگر عباس بابایی،چاپ هشتم،نشرآجا،1382 ،ص47 ]
#شهدا #دفاع_مقدس #دست_نوشته #خاطرات #عباس_بابایی
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس
#شهیدانه
#از_شهدا_آموختم
🌹 از #ابراهیم_هادی ، پهلوانی را ...
🌷 از #حاج_همت ، اخلاص را ...
🥀 از #باکری_ها ، گمنامی را ...
🌹 از #علی_خلیلی ، امر به معروف را ...
🌷 از #محمدخانی ، فداکاری را ...
🥀 از #حاجی_برونسی ، توسل را ...
🌹 از #مهدی_زین_الدین ، سادگی را ...
🌷 از #محمد_مشلب دل کندن از دنیا را ...
🥀 از #سیدمصطفی_الحسینی انس با قرآن را ...
🌹 از #عباس_بابایی، دوری از گناه را ...
🌷 از #صیاد_شیرازی ، نماز اول وقت را ...
🥀 از #شهدا عشق و ایمان را آموختم ...
با این همه نمی دانم چرا ، موقع عمل که می رسد ، وامانده ام !!!
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#شهدا #دفاع_مقدس #مدافعان_حرم #مدافعان_سلامت #کلام_شهدا #وصیتنامه #خاطرات #عکس
@bashohda
کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
💌 #کــلامشهـــید
وقتی میروم آن بالاها، توی آسمانی که تا چشم کار میکند ادامه دارد، به نظرم میرسد که از یک دانهٔ خشخاش کوچکتر و ناچیزترم. بعد به خودم میگویم: «وقتی پا روی زمین گذاشتی فراموش نکنی؛ فراموش نکنی که از یک خشخاش هم کمتری.»
🌹 شهید #عباس_بابایی
هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
#شهدا #دفاع_مقدس #مدافعان_حرم #مدافعان_امنیت #کلام_شهدا #خاطرات #عکس
@bashohda
کانال باشهدا