#شهید_محسن_حججی
#دعا_ی_حضرت_ایت_الله_ناصر_ی
✍️وقتی (فرزندش #علی از بیمارستان )مرخص شد.آقا #محسن گفت؛ببریمش پیش #آیت_الله_ناصری در گوشش #اذان و #اقامه بخونن.خیلی هم گشتیم تا در کوچه پس کوچه ها خانه شان را پیدا کنیم. من و زهرا در ماشین ماندیم گفتند حاج آقا #مسجد است. رفت #نماز را پشت سرشان خواند و آمد.
💦دیدیم از ته کوچه زیر کتف های حاج آقا را گرفته اند و می آوردندش.آقا #محسن #علی را بغل کرد و برد. من و زهرا هم پشت سرش. حاج آقا جلوی در خانه #اذان و #اقامه #علی را خواند.آقا #محسن گفت: #حاج آقا برای #شهادت و رو سفیدی منم #دعا کنید! #آیت_الله_ناصری سرشان را بالا آوردند. به آقا محسن نگاه کردند و گفتند: ان شاءالله #عاقبت_به_خیر بشی.
🕊از همان جا فهمیدم نه؛این آدم فکر #سوریه از سرش بیرون برو نیست
🍀راوی خانم ارینب حسینی مادر همسر شهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۱ ص ۲۳
هدیه نثار روح این #شهید بزرگوار #صلوات
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
#شهدا #خاطرات #مدافعان_حرم #خاطرات #کلام_شهدا
@bashohda کانال تلگرام باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
#یاد تو میوزد ولی، بیخبرم ز جای #تو...
ما سه تا برادر داشتیم هر سه تاشون #شهید شدند، هیچ کدومشون برنگشتند... یکی #علی بود، زمان طاغوت، #ساواک دستگیرش کرد تیکه_تیکه کرد و هیچی از جنازش به ما نرسید. داداش #حمید ما رو هم که مهدی تو #خیبر جاگذاشت و رفت. خودِ آقا #مهدی هم تو وصیتنامش نوشته بود: خدایا از تو میخوام وقتی کشته میشم جسدم پیدا نشه تا من ی وجب از #خاک این دنیا رو اشغال نکنم؛ که تو عملیات بعدی جنازش افتاد تو #دجله! جنازهاش رو آب برد!
هیچکدوم از سه برادر #برنگشتند..
(راوی: خواهر شهید)
#شهید_حمید_باکری
#شهدا #دفاع_مقدس #مدافعان_حرم #کلام_شهدا #خاطرات #عکس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
#شھید_علی_تجلائی
قرار شده بود زندگی مشترک مان را در خانه پدر علی آقا شروع کنیم. مادر علی آقا اصرار بر مراسم عروسی داشت؛ اما ما تصمیم گرفته بودیم برویم قم و برگردیم و زندگی مان را شروع کنیم. خیلی ساده و انقلابی.
خرید ازدواج ما یک گردنبند ظریف بود که رویش نوشته شده بود #علی. حوله و ساک و پیراهن سفید و یک جفت کیف و کفش قهوه ای. مادر علی که وسایل ما را دید، خودش رفت آینه و شمعدان و برخی لوازم دیگر را گرفت.
مادرم اصرار بر خرید سرویس خواب داشت و من زیر بار نمی رفتم. علی آقا با اینکه در قید و بند دنیا نبود، هر چه می آوردند فقط به به و چه چه می کرد و یک بار هم نگفت اینها چیست؟
علی می گفت: واقعا ازدواج نصف دین است. از وقتی ازدواج کردم، رفتارم با بچه های جبهه هم نرم تر شده. وقتی توجه می کنم که در خانه زن دارم، سنگین تر و محکم تر راه می روم.
📚نیمه پنهان ماه، جلد ۲۲؛
✍️نویسنده: راضیه کریمی
#شهدا #دفاع_مقدس #مدافعان_حرم #مدافعان_سلامت #کلام_شهدا #خاطرات #عکس
@bashohda
کانال باشهدا
😂 #لبخندهـای_خاڪی😄
فرمانده گردانمون #شهیدحاج_علی_باقری نیم ساعت در مورد سکوت در شب حرف زد :
برادرا هیچ صدائی نباید از شما شنیده بشه !#سکوت ،#سکوت،#سکوت
کوچکترین صدا می تونه #سرنوشت یک عملیات رو عوض کنه.
باید سکوت رو تمرین کنیم
گردان در یک ستون به حرکت در آمد و ما همه مواظب بودیم صدای پاهایمان هم شنیده نشود
که در سکوت و تاریکی مرگبار شب ناگهان فریادی از عمق وجود همه ما را میخکوب کرد.
#آقای_اسحاقیان بود مرد ساده دلی که خیلی دوست داشتنی بود:
در تاریکی قبر #علی بفریادت برسه بلند #صلوات بفرست😄
همه بچه مانده بودند صلوات بفرستند ؟
بخندند؟
بعضی ها اجابت کرده و بلند صلوات فرستادند
و بعضی ها هم آرام
اما #حاج_علی عصبانی فریاد کشید بابا سکوت سکوت سکوت
و باز سکوت بود که بر ستون حاکم شد و در تاریکی به پیش می رفت که،
این بار با صدائی به مراتب بلندتر فریاد کشید:
#لال از دنیا نری بلند #صلوات بفرست .
وباز ما مانده بودیم چه کنیم ...😂
حاج علی باقری دو باره عصبانی تر ...
هنوز حرفهای حاج علی تمام نشده بود که فریاد اسحاقیان بلند شد:
سلامتی #فرماندهان_اسلام سوم صلوات رو بلندتر ...
خود حاج علی هم از خنده نتونست دیگه حرف بزنه.😂😂
#شهدا #دفاع_مقدس #مدافعان_حرم #مدافعان_سلامت #کلام_شهدا #خاطرات #طنز
@bashohda
کانال باشهدا
با شهدا
#آخرین_وصیت_شهید_محمدعلی_رجایی
🌷بیست روز قبل از #شهادت، قبل از ترك خانه برای شركت در جلسهای مهم، همسر رجایی به او گفت: «پیشنهاد میكنم وصیتنامة جدیدی بنویسید. وصیتنامه قبلی را سالها پیش نوشتهاید.»
رجایی به یادآورد كه در سال 1352 قبل از اینكه به زندان برود، وصیتنامهای نوشته بود و آن روز، هشت سال از نوشتن آن وصیتنامه میگذشت.
كمی فكر كرد. سپس كاغذی خواست تا وصیتنامهای جدید بنویسد. او بر روی یك برگ كاغذ دفتر مشق بدون این كه پاكنویس كند خوش خط و خوانا و بدون خطخوردگی و روان و ساده وصیتنامهای نوشت و آن را به همسرش داد. نكاتی كه در این چند خط به آنها اشاره شده، بسیار قابل تأمل است:
🍃#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
این بنده كوچك خداوند بزرگ با اعتراف به یك دنیا اشتباه، بیتوجهی به ظرافت مسئولیت از خداوند رحیم طلب عفو و از همه برادران و خواهران متعهد تقاضای آمرزش خواهی میكنم.
وصیت حقیقی من مجموعه زندگی من است. به همه چیزهایی كه گفتهام و توصیههایی كه داشتهام در رابطه با اسلام و امام با انقلاب تأكید مینمایم.
به كسی تكلیف نمیكنم ولی گمان میكنم اگر تمام جریان زندگی مرا به صورت كتاب درآورند برای دانشآموزان مفید باشد.
هر چه از مال دنیا دارم متعلق به #همسر و #فرزندانم میباشد. كیفیت عملكرد را طبق قانون شرع به عهده خودشان میگذارم.
برادرم محمدحسین رجایی وصی و همسرم ناظر و قیم باشند.
#خدای را به وحدانیت، اسلام را به دیانت، #محمد(ص) را به #نبوت و #علی و یازده فرزندان معصومین علیهمالسلام را به #امامت و پس از مرگ را به قیامت و خدای را برای حسابرسی به عدالت قبول دارم و از دریای كرمش امید #عفو دارم.
این مختصر را برای رفع تكلیف و تعیین خط مشی برای بازماندگان و بر حسب وظیفه شرعی نوشتم وگرنه وصیتنامه این بنده حقیر با این همه تحولات در زندگی در این مختصر نمیگنجد و #مكّه، #حج_بیتالله بر من #واجب شده بود امكان رفتن پیدا نشد. اینك كه به #لقاءالله شتافتم این #واجب را یكی از بندگان صالح خداوند به عهده بگیرد. ثلث اموال به تشخیص بازماندگان به «#خیرالعمل» صرف شود و اگر به نتیجه قطعی نرسیدند به بنیاد #شهید بدهید.🌷
#شهید.محمد.علی.رجایی
#شهدا #دفاع_مقدس #مدافعان_حرم #مدافعان_سلامت #وصیتنامه #کلام_شهدا #خاطرات #عکس
@bashohda
کانال باشهدا