eitaa logo
با شهدا
1هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
489 ویدیو
5 فایل
کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس ،شهدای ترور ،مدافعان وطن و مدافعان حرم @bashohda تاریخ ساخت کانال 1397/02/04 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️وقتی (فرزندش از بیمارستان )مرخص شد.آقا گفت؛ببریمش پیش در گوشش و بخونن.خیلی هم گشتیم تا در کوچه پس کوچه ها خانه شان را پیدا کنیم. من و زهرا در ماشین ماندیم گفتند حاج آقا است. رفت را پشت سرشان خواند و آمد. 💦دیدیم از ته کوچه زیر کتف های حاج آقا را گرفته اند و می آوردندش.آقا را بغل کرد و برد. من و زهرا هم پشت سرش. حاج آقا جلوی در خانه و را خواند.آقا گفت: آقا برای و رو سفیدی منم کنید! سرشان را بالا آوردند. به آقا محسن نگاه کردند و گفتند: ان شاءالله بشی. 🕊از همان جا فهمیدم نه؛این آدم فکر از سرش بیرون برو نیست 🍀راوی خانم ارینب حسینی مادر همسر شهید 📚 فصل ۱ ص ۲۳ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺 @bashohda کانال تلگرام باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
تو می‌وزد ولی، بی‌خبرم ز جای ... ما سه‌ تا برادر داشتیم هر سه تاشون شدند، هیچ کدومشون برنگشتند... یکی بود، زمان طاغوت، دستگیرش کرد تیکه_تیکه کرد و هیچی از جنازش به ما نرسید. داداش ما رو هم که مهدی تو جاگذاشت و رفت. خودِ آقا ‌هم تو وصیتنامش نوشته بود: خدایا از تو می‌خوام وقتی کشته میشم جسدم پیدا نشه تا من ی وجب از این دنیا رو اشغال نکنم؛ که تو عملیات بعدی جنازش افتاد تو ! جنازه‌اش رو آب برد! هیچکدوم از سه برادر .. (راوی: خواهر شهید) @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
قرار شده بود زندگی مشترک مان را در خانه پدر علی آقا شروع کنیم. مادر علی آقا اصرار بر مراسم عروسی داشت؛ اما ما تصمیم گرفته بودیم برویم قم و برگردیم و زندگی مان را شروع کنیم. خیلی ساده و انقلابی. خرید ازدواج ما یک گردنبند ظریف بود که رویش نوشته شده بود . حوله و ساک و پیراهن سفید و یک جفت کیف و کفش قهوه ای. مادر علی که وسایل ما را دید، خودش رفت آینه و شمعدان و برخی لوازم دیگر را گرفت. مادرم اصرار بر خرید سرویس خواب داشت و من زیر بار نمی رفتم. علی آقا با اینکه در قید و بند دنیا نبود، هر چه می آوردند فقط به به و چه چه می کرد و یک بار هم نگفت اینها چیست؟ علی می گفت: واقعا ازدواج نصف دین است. از وقتی ازدواج کردم، رفتارم با بچه های جبهه هم نرم تر شده. وقتی توجه می کنم که در خانه زن دارم، سنگین تر و محکم تر راه می روم. 📚نیمه پنهان ماه، جلد ۲۲؛ ✍️نویسنده: راضیه کریمی @bashohda کانال باشهدا
😂 😄 فرمانده گردانمون نیم ساعت در مورد سکوت در شب حرف زد : برادرا هیچ صدائی نباید از شما شنیده بشه ! ،، کوچکترین صدا می تونه یک عملیات رو عوض کنه. باید سکوت رو تمرین کنیم گردان در یک ستون به حرکت در آمد و ما همه مواظب بودیم صدای پاهایمان هم شنیده نشود که در سکوت و تاریکی مرگبار شب ناگهان فریادی از عمق وجود همه ما را میخکوب کرد. بود مرد ساده دلی که خیلی دوست داشتنی بود: در تاریکی قبر بفریادت برسه بلند بفرست😄 همه بچه مانده بودند صلوات بفرستند ؟ بخندند؟ بعضی ها اجابت کرده و بلند صلوات فرستادند و بعضی ها هم آرام اما عصبانی فریاد کشید بابا سکوت سکوت سکوت و باز سکوت بود که بر ستون حاکم شد و در تاریکی به پیش می رفت که، این بار با صدائی به مراتب بلندتر فریاد کشید: از دنیا نری بلند بفرست . وباز ما مانده بودیم چه کنیم ...😂 حاج علی باقری دو باره عصبانی تر ... هنوز حرفهای حاج علی تمام نشده بود که فریاد اسحاقیان بلند شد: سلامتی سوم صلوات رو بلندتر ... خود حاج علی هم از خنده نتونست دیگه حرف بزنه.😂😂 @bashohda کانال باشهدا
با شهدا
🌷بیست روز قبل از ، قبل از ترك خانه برای شركت در جلسه‌ای مهم، همسر رجایی به او گفت: «پیشنهاد می‌كنم وصیت‌نامة جدیدی بنویسید. وصیت‌نامه قبلی را سال‌ها پیش نوشته‌اید.» رجایی به یادآورد كه در سال 1352 قبل از این‌كه به زندان برود، وصیت‌نامه‌ای نوشته بود و آن‌ روز، هشت سال از نوشتن آن وصیت‌نامه می‌گذشت. كمی فكر كرد. سپس كاغذی خواست تا وصیت‌نامه‌ای جدید بنویسد. او بر روی یك برگ كاغذ دفتر مشق بدون‌ این‌ كه پاكنویس كند خوش خط و خوانا و بدون خط‌خوردگی و روان‌ و ساده وصیت‌نامه‌ای نوشت و آن را به همسرش داد. نكاتی كه در این چند خط به آن‌ها اشاره‌ شده، بسیار قابل تأمل است: 🍃 این بنده كوچك خداوند بزرگ با اعتراف به یك دنیا اشتباه، بی‌توجهی به ظرافت مسئولیت از خداوند رحیم طلب عفو و از همه برادران و خواهران متعهد تقاضای آمرزش خواهی می‌كنم. وصیت حقیقی من مجموعه زندگی من است. به همه چیزهایی كه گفته‌ام و توصیه‌هایی كه داشته‌ام در رابطه با اسلام و امام با انقلاب تأكید می‌نمایم. به كسی تكلیف نمی‌كنم ولی گمان می‌كنم اگر تمام جریان زندگی مرا به صورت كتاب در‌آورند برای دانش‌آموزان مفید باشد. هر چه از مال دنیا دارم متعلق به و می‌باشد. كیفیت عملكرد را طبق قانون شرع به عهده خودشان می‌گذارم. برادرم محمدحسین رجایی وصی و همسرم ناظر و قیم باشند. را به وحدانیت، اسلام را به دیانت، (ص) را به و و یازده فرزندان معصومین علیهم‌السلام را به و پس از مرگ را به قیامت و خدای را برای حسابرسی به عدالت قبول دارم و از دریای كرمش امید دارم. این مختصر را برای رفع تكلیف و تعیین خط ‌مشی برای بازماندگان و بر حسب وظیفه شرعی نوشتم وگرنه وصیت‌نامه این‌ بنده حقیر با این همه تحولات در زندگی در این مختصر نمی‌گنجد و ، بر من شده بود امكان رفتن پیدا نشد. اینك كه به شتافتم این را یكی از بندگان صالح خداوند به عهده بگیرد. ثلث اموال به تشخیص بازماندگان به «» صرف شود و اگر به نتیجه قطعی نرسیدند به بنیاد بدهید.🌷 .محمد.علی.رجایی @bashohda کانال باشهدا