eitaa logo
با شهدا
1هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
489 ویدیو
5 فایل
کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس ،شهدای ترور ،مدافعان وطن و مدافعان حرم @bashohda تاریخ ساخت کانال 1397/02/04 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهید_محمد_ابراهیم_همت #کتاب_به_روایت_همت #شهدا #دفاع_مقدس #خاطرات #کلام_شهدا @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
می گفت: هرچه دارم، از نماز دارم. همیشه می گفت. همیشه تأکید داشت نماز را اول وقت بخوانیم. وقت هایی که خانه بود، نماز مغرب و عشا را به جماعت می خواندیم. به امامت خودش. یادگاران، جلد 11 کتاب شهید صیاد، ص 74 @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
#حاج_احمد_متوسلیان #شهدا #دفاع_مقدس #عکس @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
حالشو ببر! اذان گفته بودند. زود مهر برداشتم و رفتم برای نماز. مصطفی هنوز نیامده بود. برگشتم. مثل همیشه کله‌اش را کرده بود داخل جامهری و مهرها رو زیرورو می‌کرد. فوت کرد و یکی را داد دستم. گفتم: «این چیه؟» بشکن زد، گفت: «مهر کربلاست. بگیر حالشو ببر!» خیلی وقت‌ها روی مهرها ننوشته تربت کربلا. گفتم: «از کجا فهمیدی مهر کربلاست؟» گفت: «مهر کربلا از قیافه¬ش پیداست.» منبع: ابر و باد شهید مصطفی احمدی روشن @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
مأموریت خاص سید داشت برای فرستادن ما به منطقه توضیح می‌داد. اون روز به دلیل خستگی اصلاً به حرف‌های سید گوش نکرده بودم. آماده شدیم که بریم، دیدم اسمم تو ليست نیست. خیلی ترسیده بودم؛ فکر کردم از من ناراحت شده. رفتم بهش گفتم: «سید منو نمی‌فرستی؟» گفت: «واسه شما يه مأموریت خاص در نظر گرفتم.» گفت: «پس‌فردا يه مأموریت خاص بهتون میدم.» خیالم راحت شد. دو روز بعد به سید گفتم: «سید جان، مأموریت خاص چی بود؟» گفت: «خوب استراحت کردی؟» گفتم: «آره.» گفت: «مي¬دونستم خسته‌ای. اگه بهت می‌گفتم برو بگیر بخواب یا اون روز بهت می‌گفتم چرا حواست نیست؛ ناراحت میشی و دلت می‌شکنه. گفتم این‌جوری بهت بگم تا با خیال راحت استراحت کنی. حالا مأموریت خاص! چند ماهه به خانواده سر نزدی؛ برو سر بزن و بیا.» واقعاً جا خوردم. خیلی مهربان بود. واقعاً با همه دوست بود. هیچ¬وقت تذکر مستقیم نمی‌داد. هر کسی جای سید بود، آن روز دعوایم می‌کرد. منبع: ابروباد شهید مدافع حرم سید مصطفی صدرزاده @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
تاریخ شفاهی می‌گفت: «رزمندگان حاضر در دوران دفاع مقدس تا وقتی که فرصت دارند باید نسبت به ثبت خاطرات خود اقدام کنند؛ تاریخ شفاهی جنگ، یک اصل است و باید تدوین شود. ماندگاری آن در جامعه باعث می‌شود تا جوانان آن را به عنوان یک الگو بشناسند؛ در این بین توجه به بخش مردمی جنگ هم مهم است.» شهید غلامی معتقد بود این آثار باید دقیق و منظم بیان شوند و یک وظیفه بسیار مهم بر دوش رزمندگان است که تجربه‌های جنگ خود را بیان کنند؛ ما قواره جدیدی به نام جنگ هشت ساله و دفاع مقدس را رقم زدیم که می‌تواند برای همه کشورها به عنوان یک الگوی رزم شناخته شود. منبع: تسنیم شهید مدافع حریم ولایت سردار احمد غلامی @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
#شهید_گمنام #مــادر مَرا بِبَخش اَگَر دیــر آمَدَم یڪ مُشتـ #استُخوانـ شُدنَم طولـ مے ڪِشید ... #رزقک_شهادت #شهدا #دفاع_مقدس #خاطرات #عکس @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
فرازی از وصیت نامه برادران از استغفار و دعا دور نشوید (دعای کمیل و نماز جمعه) که بهترین درمان برای تمکین دردها است. @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
صبحِ آن دیده بخیر است که نگاهش به جمالِ رخ دلدار منور گردد... #الهی_به_امید_تو❤️ #شهدا #دفاع_مقدس #عکس @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
🎺🎺🎺 « جنگ نرم؛ مرد میخواهد! » 📒یادداشت های #شهید_محسن_حججی درباره جنگ نرم که همسر شهید در سال گذشته به رؤیت رهبر انقلاب اسلامی رساند. #شهدا #عکس #خاطرات #کلام_شهدا #مدافعان_حرم @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
(ع) بسم الله النور، النور... به: انیس النفوس، شمس الشموس، مولا علی ابن موسی الرضا(ع) از :غلام رو سیاه، گنهکار سلام آقای خوبم از آخرین باری که به پابوستان آمدم تاکنون چندسالی می گذرد؛ و حال که در صحن و سرایت هستم سرتاپا شوق و شعف دارم. یادم هست دفعه قبل خواسته های زیادی از شما داشتم؛ الان که خوب فکر میکنم به همه ی خواسته هایم رسیده ام. شغل سپاه، عروسی، جور شدن زندگی و... منمونم آقای خوبم، ممنون... دو روز پیش كه با لباس سبز پاسداری به حرمت قدم گذاشتم چقدر لذت بردم؛ باورم نمیشود؛ همه اینها را از کرم و بزرگی شما میدانم. مولای من، با ورود به سپاه دریچه ای جدید از زندگی به روی من باز شد؛ اگر روزی هزار بار شکر خدا را بگویم باز هم کم است؛ ارباب من، از لذت های دنیوی هرآنچه که باید می چشیدم را چشیدم... حال، بی صبرانه مشتاق چشیدنی لذتی اخروی هستم؛ لذتی که نهایتش رضای خداست... یا رضا، تو را به پدر بزرگوارت موسی بن جعفر(ع) قسم، تو را به فرزند عزیزت جواد الائمه قسم، تو را به خواهر گرامی ات فاطمه معصومه قسم، ضامن من شوید... آقا جان دوست دارم همانند علی اکبر(ع) در جوانی شهدِ شیرین را بنوشم و جان ناقابلم را فدای شما اهل بیت کنم. فقط یک خواسته شخصی دیگر دارم؛ مولای من، بر من منت بگذار و را امضاء کن. امشب شام دوشنبه است؛ می گویند دوشنبه ها و پنج شنبه ها پرونده اعمال ما می رود دست صاحبمان ولی عصر(ع)... آقای من، تو را به مادرت زهرا(س) قسم، شهادت نامه ام را با امضای خودت مزین کن. آرزو دارم امشب پرونده ام به همراه جواز شهادتم به دست امام زمان(ع) برسد؛ بدون شک با دیدن امضای ضمانت شما، ولی عصر(ع) هم امضاء می کند. گرچه سرتا پا گناهم، رو سیاهم ضامنم باش ای رضا مانند آهو دِه پناهم... آقای من... مرا از درگاهت ناامید نکن الهی رضاً به رضاک لامعبود سواک دوشنبه/ سه شنبه ۹۴/۵/۶ حرم امام رضا(ع)/ رواق دار الاجابه ۱:۳۴ بامداد محسن حججی @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
مدتی بود که ما را در تنگنا قرار داده بودند و در هر بیست و چهار ساعت یک لیوان آب آشامیدنی به ما می دادند. بچه ها با وجود تشنگی زیاد، کمی از آب را می خوردند و بقیه ی آب ها را جمع می کردند و در موقع مناسب با آن وضو می ساختند. وقتی که در صفوف به هم پیوسته به نماز می ایستادیم، برایمان بسیار لذت بخش بود و عراقی ها وحشت می کردند؛ در دل دشمن با وضویی که به دشواری انجام شده بود. ما با آن همه محدودیت، نمازمان را با اقامه می کردیم. ۱۰۱-خاطره ی جمال علوی 📚قصه ی نماز آزادگان، ص ۲۳۱ @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
پارتی ✨شهید علی صیاد شیرازی✨ 🌹 مادر صیاد شده بود واسطه. تلفن زده بود به فرمانده نیروی انتظامی خراسان که پسرخاله ی صیاد، سرباز شماست، توی نهبندان. اگه می شه، جاشو عوض کنین. داغ داره، تازه برادرش رو از دست داده. صیاد فهمیده بود. ناراحت شده بود. مادرش دست بردار نبود؛ من راواسطه کرد. ـ حرف من که بی تأثیر بود، تو یه کاری بکن. تو که دوستشی، رفیقشی. شاید به حرفت گوش داد. هنوز حرفم را نزده بودم که گفت: می دونم چی می خوای بگی. اماخودت بگو، قوم و خویش من با بچه های مردم چه فرقی دارن ؟ اون اگه بیاد، یکی دیگه رو می فرستن جاش. این درسته ؟ خدا رو خوش می آد؟🌹 یادگاران، جلد 11 کتاب شهید صیاد، ص 57 @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
#نماز #شهید_دکتر_مصطفی_چمران #شهدا #دفاع_مقدس #خاطرات #عکس @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
برای نماز که می ایستاد، شانه هایش را باز می کرد و سینه ش را می داد جلو. یک بار به ش گفتم « چرا سر نماز این طورمی کنی؟ » گفت « وقتی نماز می خوانی مقابل ارشد ترین ذات ایستاده ای. پس باید خبردار بایستی و سینه ات صاف باشد». با خودم می خندیدم که دکتر فکر می کند خدا هم تیمسار است. @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
✅بني صدر،صد در صد ✍️رواي: احمد كاويانی خيلی ها مي خواستند او نباشد. يكی از اين خيلی ها (بنی صدر) بود كه با دكتر و ستادش مشكل اساسی داشت. زمان انتخابات رياست جمهوری، من مانده بودم چه كنم و به چه كسی رای بدهم. آن موقع همه شعار مي دادند: "بني صدر،صد در صد" رفتم پيش دكتر و به او گفتم: چه كنم دكتر؟ به بنی صدر راي بدم؟؟ گفت: نه. گفتم: چرا؟ گفت: اونو از زمان اروپا مي شناسم كه مخالف بچه های انجمن اسلامی بود و هميشه خودشو تبليغ مي كرد و مي خواست به هر قيمتی فقط خودش رئيس باشه. چنين آدمی خطرناكه. @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔆 من ایرانی ام، چرا لباس خارجی❓ 💠 دوتایی رفته بودند بازار. پدر بود دیگر، دلش می‌خواست بهترین‌ها را تن پسرش بیند. اما نظر پدر و پسر زمین تا آسمان فرق داشت. عبدالله بین آن همه لباس، دست گذاشت روی یک پیراهن ساده. 🔻 هرچه بابا گفت «این خوب نیست و به جاش این خارجی رو بردار.» قبول نکرد. گفت «من ایرانی‌ام. دوست دارم لباس ایرانی بپوشم.»👌 🖋خاطره از شهید عبدالله فلاحی @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
شعرخوانی مرحوم محمد رضا آقاسي در وصف جاويدالاثر سردار حاج احمد متوسليان متن شعر : گر کشته و گر اسيري اي احمد! در خاطر من نميري اي احمد! تا چرخ به دور خويش مي چرخد بر مصر دلم اميري اي احمد! اي با نفس امام خو کرده زان رايحه کسب آبرو کرده سرمست ز باده ي کلام او توفيق شهادت آرزو کرده يک قوم تو را شهيد مي خوانند يک قوم تو را اسير مي دانند اما چه کنم؟ که ناجوانمردان تصوير تو را ز خويش مي رانند اي بلبل در چمن نگنجيده ! اي يوسف در وطن نگنجيده! اي نور دو چشم پير کنعاني زنداني در بدن نگنجيده تو کيستي ؟ آن که نور نوشيده پيراهني از حضور پوشيده تنديسه غيرت و جوانمردي بر ظلمت شام غم خروشيده من کيستم؟ آن که در وطن مانده بند حجاب خويشتن مانده چشمي به در اميد خشکيده در حسرت بوي پيرهن مانده اي زمزم کوثري مرا درياب وي پنجه حيدري مرا درياب دستانم هر تپش عطش دارد وي لطف برادري مرا درياب در ياب که بي تو سخت در ماندم در مصر غم تو دربه در ماندم از پيرهنت حوالتي بفرست بي برگ عبور ، پشت در ماندم اي جبهه به خاک جبهه ها سوده درمعرکه ها دمي نياسوده وي اسوه ي استقامت و ايثار درمصر شکنجه ها نفرسوده اي گمشده حصار پيچيده وي ماه به شام تار پيچيده! دستان کدام فتنه رويت را در پرده اي از غبار پيچيده @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
عملیات بیت‌المقدس تازه تمام شده بود که خبر رسید اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرده. از طرف سپاه چند نفر رو انتخاب کردند که برای ایجاد یک قرارگاه به لبنان اعزام شوند. من هم یکی از انتخاب شده‌ها بودم. وقتی برادرم حسن، فهمید آماده‌ی رفتن شدم، بهم گفت: «نکنه فکر کنی چون برای جنگ با اسرائیل انتخاب شدی، کسی هستی و مهم شدی؛ نکنه غرور بگیردت. اینم بدون که تو با نیروهای بسیجی هیچ فرقی نداری. اونجا هم که رفتی برای خدا کار کن و مراقب باش خودت رو گُم نکنی». کتاب صنوبرهای سرخ، ص 109 @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
کلام امام خمینی(ره) نمى‌شود کسى در درون خود و در عمل شخصى خود تقوا نداشته باشد، دچار هواى نفس و اسیر شیطان باشد، اما ادعا کند که مى‌تواند در جامعه عدالت را اجرا کند. ۱۳۷۹/۱۲/۲۶ کلام شهید شهید چیت سازان: کسی می تواند در شب عملیات از سیم خاردار دشمن رد شود که به سیم خاردار نفسش گیر نکرده باشد @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
محبتش را به من این طوری نشان می داد خیلی کم خانه بود. ولی ،همان وقت کمی هم که پیش خانواده می گذرانید ،سرشار از مهربانی و ایمان و محبت و آرامش بود. روزهایی که خانه بود،در کار خانه کمک می کرد. همسر شهید می گوید که یک روز صبح دیدم پایین شلوارش را تا کرده آستین ها را بالا زده و رفته در آشپزخانه. ازش پرسیدم :حاج آقا،چرا اینطوری کرده ای؟گفت:به خاطر خدا و برای کمک به شما. بعد هم وضو گرفت و شروع کرد به جمع و جور کردن وسایل ها. ناراحت شدم.رفتم که نگذارم کاری کند. چون می فهمیدم چقدر سخت است تا آمدم وارد آشپزخانه شوم ،در را به رویم بست و گفت:خانم ،بروید بیرون ،مزاحم نشوید.پشت در التماس می کردم:حاج آقا،شما را به خدا،بیایید بیرون.من ناراحت می شوم.خجالت می کشم.می گفت: چیزی نیست.الان تمام می شود.آشپزخانه را مرتب کرد.ظرف ها را چیده بود سر جایش.روی اجاق گاز را تمیز کرده بود.بعد شلنگ آورد و کف آشپزخانه را شست.در را که باز کرد ،آشپزخانه شده بود مثل دسته گل.نمی دانستم چه بگویم.تکیه داده بودم به دیوار،گفتم:آخه چرا این کار را می کنی من خجالت می کشم.گفت :می خواستم من هم کمی کمکتان کنم.از من ناراحت نباشید.محبتش را به من این طوری نشان می داد. [خاطره ای ازشهید صیاد شیرازی به روایت همسر شهید ، کتاب یادگاران، انتشارات روایت فتح] @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
نماز اول وقت ✨شهید صیاد شیرازی✨ 🌹 می گفت: هرچه دارم، از نماز دارم. همیشه می گفت. همیشه تأکید داشت نماز را اول وقت بخوانیم. وقت هایی که خانه بود، نماز مغرب و عشا را به جماعت می خواندیم. به امامت خودش.🌹 یادگاران، جلد 11 کتاب شهید صیاد، ص 74 @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
برای همه می خواست راوی : خلیل صراف 🔰هر چه را برای خود می خواست، برای دیگران و مخصوصا نیروهایش هم می خواست. وقتی مجروح شد و در بیمارستان بستری شد، نگذاشت برایش کولر روشن کنیم. می گفت:« همین سقفی که بالای سرم هست، کافیه. این طوری یادم نمیره بچه ها توی خط، حتی همین سقف رو هم ندارن که بیان توی سایه اش بشینن و استراحت کنن. تا پایش عفونت نکرد، نگذاشت پنکه را روشن کنیم، آخر سر هم دکترها آمدند و گفتند: اگر بشه، مجبوریم پا رو قطع کنیم، بذارین پنکه رو بیارن. 📚 چمران مظلوم بود @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
✅آموزش قرآن ( از خاطرات شهید جواد فکوری ) یک روز تعدادی نوار قرآن با خودش آورد. بعد دیدم روزی چند ساعت در اتاق به بچه‌ها قرآن آموزش می‌دهد. با خودم می‌گفتم: "بچه‌ها حوصله‌شان سر نمی‌رود؟" یک روز به اتاقشان سرزدم. دیدم، دارد با صوت زیبایی برای بچه‌ها قرآن می‌خواند. اول به عربی می‌خواند و بعد مثل یک قصه با زبان ساده برای آن‌ها داستان آن آیه را تعریف می‌کرد. بچه‌ها هم دست‌ها را می‌گذاشتند زیر چانه و با ذوق و شوق گوش می‌دادند. @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
هنوز چند ماهي از جنگ تحميلي سپري نشده بودكه تقدير بر اين تعلق گرفت تا سيد علي اكبر ابوترابي، به اسارت نيروهاي بعثي عراق در آيد و در طول هشت سال دفاع مقدس، در اردوگاه هاي عراقي ، با تيغ زبان به مصاف دشمنان برخيزد و روشني بخش جمع اسيراني باشد كه به مرور زمان بر تعداد آنان افزوده مي شد. سيد علي اكبر ابوترابي، روزهاي اول اسارت خود را چنين به تصوير مي كشد: «در سلول براي اعتراف گرفتن چندين بار مرا به پاي چوبه دار بردند و شماره 1 و 2 را گفتند و دوباره برگرداندند. در طول روز چندين بار مرا بردند و آوردند. بالاخره شب مرا به مدرسه العماره بردند و يك تيمسار عراقي به افرادي كه آنجا بودند گفت: اين حق خوابيدن ندارد. ما نيمه شب براي اعتراف گرفتن مي آييم، اگر اطلاعات لازم را به ما نداد سرش با ميخ سوراخ مي كنيم. نيمه شب هم آمدند و سرم را با ميخ سوراخ كردند؛ولي ضربه طوري نبود كه راحت شوم». آن روزهايي كه سيد علي اكبر ابوترابي، در شكنجه گاه هاي عراق، الگويي از صبر و مقاومت را به نمايش گذاشته بود، در جمهوري اسلامي ايران ، شايع شد كه ايشان به شهادت رسيده است. مجالس بزرگداشت و سخنراني هاي شخصيت هايي چون شهيد رجايي و تعطيلي و عزاي عمومي در شهرستان قزوين و شركت آيات عظام: سيد هاشم رسولي ، يوسف صانعي و محمد علي نظامزاده ، از سوي حضرت امام خميني (ره) در مجلس ياد بود ايشان و ابلاغ تسليت امام امت، * ابعادي از شخصيت اين عالم عامل را روشن ساخت و دولت عراق نيز، از اين طريق ايشان را به عنوان يك روحاني سرشناس، شناسايي كرد. بدون ترديد، دوران مشقت بار ده ساله اسراي ايراني در اردوگاه ها و زندان هاي عراق، سرانجامي عزت بخش و افتخارآفرين داشت. تسليم ناپذيري ، همزيستي آرام و ايثارگرانه، همراه با اميد و نشاط، تحمل ناملايمات و تلخ كامي ها ، تلاش در جهت سالم نگه داشتن جسم و روح، رشد فضيلت هاي اخلاقي و علمي و مواردي از اين قبيل، ويژگي عمده آزادگان سرافراز، در اين دوران بود، دوراني كه حركت كلي اسيران ايراني در اردوگاه هايي كه سيدعلي اكبر ابوترابي حضور داشت، تحت هدايت مستقيم و غير مستقيم قوه اي عاقله، قرار داشت و رهبري خردمند و مهذب، خط مشي كلي اسارت را ، به ويژه در بحران ها و تندبادهاي سخت آن، حكيمانه تبيين مي كرد. 🔰سيد علي اكبر ابوترابي، نمودار تحمل، مقاومت، خدامحوري، آرامش، تواضع و در يك كلام، مجمع خوبي ها بود، انساني دوست داشتني و رازداري امين و گره گشاي بي منت. از اين روست كه با تصور واژه «آزادگان ، ابتدا تصوير او بر آئينه خاطرها نقش مي بندد. همون كه پناهگاه اسيراني مظلوم و در بند بود و مانند پدري مهربان، آن بندگان مجاهد و بي توقع خدا را، در سايه سار محبت خويش، جاي مي داد و گرد غم و اندوه را از چهره آنان، مي زدود تا يأس و طرد و ركود و اختلاف و كسالت، از جمع آنان رخت بربندد و اميد و جاذبه و تحرك و اتحاد و نشاط ، جايگزين آن شود. سرانجام پس از گذشت ده سال، سيد علي اكبر ابوترابي ، كه به حق « سيد آزادگان » لقب گرفته بود، با عزت و سربلندي به ميهن اسلامي بازگشت. سيد علي اكبر ابوترابي هيچگاه از تلاش و فعاليت خسته نشد و در زندگي سراسر تلاش و مبارزه خود، هماره در صدد به دست آوردن رضاي الهي بود. نمایندگي ولي فقيه در امور آزادگان و نمايندگي مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي پس از آزادي ، در كنار نام او قرار گرفت ولي او تغييري نكرد. همان روحاني بي ادعاي بي اعتناي به چرب و شيرين دنيا باقي ماند و جز به خدا و تلاش براي آسايش و كمال خلق خدا نينديشيد». @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم