eitaa logo
با شهدا
1هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
489 ویدیو
5 فایل
کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس ،شهدای ترور ،مدافعان وطن و مدافعان حرم @bashohda تاریخ ساخت کانال 1397/02/04 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️وقتی کار را شروع می کنیم ، با اولین چیزی که باید بجنگیم ، خودمان هست . 💠وقتی که کارتان می گیرد و دورتان شلوغ می شود تازه اول مبارزه است زیرا به سراغتان می آید. 💠پس مراقب باشید وقتی به اوج رسیدید شیطان ضربه ی نهاییش را بهت نزند ، که چیزی جزء پشیمانی و ناراحتی برات ، به ارمغان نمی گذارد..... @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
✍️می گفتیم: فلانی پشت خطّه. ارتباط بدیم؟ اگر وقت اذان بود، می گفت: بهشون بگید وقت نمازه. لطف کنن بعداً تماس بگیرن. علی صیاد شیرازی 📚یادگاران، جلد۱۱ کتاب ، ص ۷۷ @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
سر مراسم عقد، هنگام اذان ظهر، ایشان بلند شد، وضو گرفت و شروع به خواندن نماز کرد. یكی از آشنایان که آنجا بود به من گفت: او برای تو همسر نمی شود برای اینكه کسی که این قدر مقیّد باشد، هیچ موقع مال این دنیا نیست. بدان که می شود. ۱۱۹-شهید سید حسین دولتی 📚اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و ۳۲۰۰۰ شهید استانهای خراسان @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
سال شصت و دو بود؛ پاسگاه زید. کادر لشکر را جمع کرد تا برایشان صحبت کند. حرف کشید به مقایسه ی بسیجی ها و ارتشی های خودمان با نظامی های بقیه ی کشورها. مهدی گفت:«درسته که بچه های ما در وفاداری و اطاعت امر با نظامی های بقیه ی جاها قابل مقایسه نیستند، ولی ما باید خودمونو با شیعیان ابا عبدالله مقایسه کنیم. اون هایی که وقت نماز، دور حضرت رو می گرفتند تا نیزه ی دشمن به سینه ی خودشون بخوره و حضرت آسیب نبینه. » یادگاران، جلد ده، کتاب شهید زین الدین، ص 26 @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
داشتم پیکر شهدا را با کشتگان بعثی تبادل می کردیم. ژنرال حسن الدوری، رئیس کمیته ی رفات ارتش عراق گفت:«چند شهید هم ما پیدا کرده ایم که تحویلتان می دهیم تا به فهرستتان اضافه کنید.» یکی از شهدایی که عراقی ها کشف کرده بودند، پلاک نداشت. سردار باقرزاده پرسید:«از کجا می گویید این جناره ی ایرانی است؟ هیچ مدرکی برای تشخیص هویت ندارد!» ژنرال بعثی که ما ایرانی ها را خوب شناخته بود، گفت: همراه این شهید پارچه قرمز رنگی بود که روی آن نوشته بود «یا حسین شهید». فهمیدیم که ایرانی است. منبع: آسمان مال آنهاست(کتاب تفحص)، صفحه:37 @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
💠ایام محرم خیلی فعال بود، می گفت یاد محرم را زمین نگذاریم. كاری كرد كه ما تبلیغاتمان را گسترده كنیم. می گفت برویم كتیبه بخریم، بنر چاپ كنیم برای ایام محرم. 💠 تابلوهایی كه روی در و دیوار خورده است، کار دکتر است. دانشجوها می‌گفتند كه اینها جایش اینجا نیست، جایش جای دیگر است. مثلا وقتی آمدیم همین تابلو فاطمه زهرا (س) را كه در همه اتاق‌ها هست و روی در اتاق آقای دكتر هم هست، بزنیم، مورد شكایت بعضی از دانشجوها قرار گرفت. ✅می گفت بعضی ها می گویند اینجا جایش نیست، اما اتفاقا جایش همین‌جا است. باید این دانشگاه را بااهل بیت ضمانت كنیم. كه این به در و دیوار اینجا بخورد كه دانشجویان بدانند كه بهای اصلی آنها ائمه و این راه است.✅ راوی: (حاج غلام؛ خدماتی) کتاب شهید علم، جلد اول، ص14 @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
✍️وقتی (فرزندش از بیمارستان )مرخص شد.آقا گفت؛ببریمش پیش در گوشش و بخونن.خیلی هم گشتیم تا در کوچه پس کوچه ها خانه شان را پیدا کنیم. من و زهرا در ماشین ماندیم گفتند حاج آقا است. رفت را پشت سرشان خواند و آمد. 💦دیدیم از ته کوچه زیر کتف های حاج آقا را گرفته اند و می آوردندش.آقا را بغل کرد و برد. من و زهرا هم پشت سرش. حاج آقا جلوی در خانه و را خواند.آقا گفت: آقا برای و رو سفیدی منم کنید! سرشان را بالا آوردند. به آقا محسن نگاه کردند و گفتند: ان شاءالله بشی. 🕊از همان جا فهمیدم نه؛این آدم فکر از سرش بیرون برو نیست 🍀راوی خانم ارینب حسینی مادر همسر شهید 📚 فصل ۱ ص ۲۳ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺 @bashohda کانال تلگرام باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
✍️...زود شناختمش که اهل و مستحبی است. از همان روز .سر ظهر وسط غیبش زد. با سینی آب هویج بستنی پیدایش شد. گفت رفته بخواند. هنوز باهاش راحت نبودم. به مادرش گفتم 《چرا آقا محسن برا خودش بستنی نخریده؟》چادرش را کشید توی صورتش و یواشکی در گوشم گفت: است. موقع انتخاب حلقه هم گفت من دست نمی کنم؛ برای مرد .اولش که افتاد رو دنده لج که اصلا نمی خواهم. بعد که زهرا اصرار کرد به رضا داد. همه بازار رو زیر پا گذاشتیم تا ست و پیدا کنیم. 🍀راوی خانم ارینب حسینی مادر همسر شهید 📚 فصل ۱ ص ۱۹ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺 @bashohda کانال تلگرام باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
📸مراقبت به سبک حاج #همت #شهدا #دفاع_مقدس #کلام_شهدا #خاطرات @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
شهیدی که شهادتش را در راه اربعین طلب کرد و در راه دفاع حرم به شهادت رسید #سالروز_شهادت #طلبه_شهید_سعید_بیاضی_زاده #یادش_باصلوات خاطره برادر شهید: اربعین سال۹۴ بودکه سعید باپدر و مادرم تصمیم گرفتند به پیاده روی بروند. کم کم دوستان و اقوام با آنها همراه شدند و یک کاروان ۴۲نفره شدندکه سعید به عنوان مدیرکاروان، مسئولیت همه رابه عهده گرفت چون هرسال به پیاده روی اربعین می رفت وتجربه ی این سفر را داشت. شب اول با اتوبوس راهی کاظمین شدند؛ برخی مسیرها بسته بود و اتوبوس گازوئیل نداشت و ازبی راهه می رفت تابه پمپ برای زدن گازوئیل برسد.کاروان همه ترس و واهمه داشتندکه چه اتفاقی خواهد افتاد. سعید حرف های همه را گوش می کرد و چیزی نمی گفت تا به کاظمین رسیدند. در راه کربلا نیز با همه سختی ها، صبوری کرد و به هیچ کسی اعتراض نداشت. تا اینکه درراه برگشت به خانه باکاروان صحبت کرده وگفته بود شما همه ناراحت هستید که چرا نتوانسته اید در شلوغی به خوبی زیارت کنید اما باید از امام حسین(ع) تشکر کنید و بگویید ممنونیم که ما را طلبیدید تا به کربلا بیاییم. در مسیر رفتن به کاظمین همه غر می زدید و می ترسیدید؛ باید یک لحظه خود را جای حضرت زینب (س) می گذاشتید و از خود می پرسیدید ایشان چگونه درتاریکی شب با پای پیاده همراه کاروان اسرا می رفتند و چه سختی هایی تحمل کردند. #طلبه_شهید_سعید_بیاضی_زاده❤️ #شهدا #مدافعان_حرم #خاطرات #کلام_شهدا @bashohda کانال تلگرام باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
✍️...زمانی که بنایی می رفتم، محسن گاهی می گفت: بابا امروز کارگر نگیر. من میام . من همیشه مزد کارگرها را قبل از اینکه لباس هایشان را عوض کنند می دادم. به این معصوم(ع)در کارم پایبندم که می گویند کارگر را بدهید قبل از اینکه خشک بشود. 💦برای محسن هم همین طور بودم. ولی نمی دیدم خرج کند. زیر نظرش می گرفتم می دیدم نه و عوض می شود. نه اصفهان می رود. به مادرش می گفتم: عجب مشت بسته ای دارد. خیلی سفته. 💦بعدها فهمیدم که هایش را توی موسسه خرج کرده است. 🍀راوی:محمدرضا حججی پدر شهید 📚 فصل ۱ ص ۳۸ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺 @bashohda کانال تلگرام باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
(س) ✍️محسن سومین بچه ام بود. بیست ویکم تیر سال ۷۰ ظهر را می گفتند که به دنیا آمد. اذیتی برایم نداشت؛ چون توی بارداری، چه وقتی به دنیا آمد. بچه آرامی بود. سر محسن، دو سه بار را ختم کردم‌. حواسم بود که هر جایی هر چیزی نخورم. اسمش را هم خودم انتخاب کردم؛ به یاد شده 🍀راوی:زهرا مختار پور،مادر شهید 📚 فصل ۱ ص ۲۷ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺 @bashohda کانال تلگرام باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم