اذان به وقت حلب
🔹 پدر شهید #عباس_دانشگر میگوید:" بعد از دو هفته از شهادتش ، ساکش به دستمان رسید وسایل داخل ساک را یک به یک دیدم و ساک را کنار اتاق گذاشتم. در نیمههای شب ناگاه صدای اذان را شنیدم و از خواب پریدم. ساعت را نگاه کردم، دیدم نیم ساعت به اذان شرعی مانده؛ هیجان تمام وجودم را گرفته بود؛ دویدم در حیاط خانه که ببینم صدای اذان از مناره مسجد است یا نه! متوجه شدم صدای اذان از داخل خانه است؛ وقتی خوب دقیق شدم؛ دیدم اذان از ساک کنار اتاق است. سراسیمه به سمتش رفتم و گوشی تلفن عباس در ساک بود؛ گرفتم، نگاهم به آن خیره شد... روی صفحه نوشته بود: «اذان به وقت حلب»
🔹عباس دانشگر در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۹۴ دختر عمويش را به همسري برگزيده بود، و كمتر از سه ماه از مراسم عقدشان در اول ارديبهشت سال ۱۳۹۵ عازم سوريه شد.
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_حرم
@bashohdaa🌴🌴
🔸فرزند شهیدی که بال در بال پدر شهیدش به معراج پرکشید
🔹شهید محسن رامک زمانی که تنها پنج سال داشت پدرش با حضور در جبهههای حق علیه باطل به فیض شهادت رسید، محسن تحصیلات خود را تا مقطع دوم دبیرستان ادامه داد و زمانی که از سوی نیروی انتظامی اعلام جذب نیرو شد درس را کنار گذاشت و با مدرک سیکل به استخدام یگان نیروی انتظامی درآمد و با توجه به اعلام نیاز نیرو استان کرمان برای ادامه زندگی به شهرستان بم نقل مکان کرد.
🔹محسن رامک پس از شروع به خدمت، ازدواج نمود و ادامه تحصیل داد و مدرک دیپلم خود را دریافت کرد، پنج سال از خدمت صادقانهاش گذشته بود و زمانی که در تدارک نقلمکان زندگی مشترک خود از شیروان به شهرستان بم بود، در آخرین سفر خود به شهرستان بم، طی مأموریتی بهاتفاق فرمانده و دو گروه از رزمندگان گردان ۱۰۲ رزمی عملیاتی فاطمه الزهرا (س) برای پاکسازی منطقه دهانه اعزام میشوند که در این عملیات به همراه ۷ تن از همرزمانش به لقا الله پیوسته و بال در بال پدر شهیدش به معراج پر کشید.
#معرفی_شهید #شهید_مدافع_وطن