🔴خوابی از سردار طهرانی که قفل در بهشت را گشود
⏪سردار حسن طهرانی، پدر موشکی ایران یک هفته قبل از شهادتش خوابی میبیند، خوابی که شنیدنش قلب غبار زده انسان را تکان میدهد.
▪️برادر شهید در دیدار خانم دکتر پاد، دستیار محترم رئیس جمهور با خانواده شهید به مناسبت دهه فجر به نقل از شهید رویای صادقه شهید را تعریف کردند. "خواب دیدم مُردم و داخل قبرم گذاشتند، تاریکی محض بود، با وحشت تمام بدنم میلرزیدم که ملائک سؤال و جواب آمدند، در همان فضای تاریک رعبانگیز به من گفتند که «چهچیزی با خودت آوردی از آن دنیا؟» فکر کردم «حالا چه باید به اینها بگویم؟»، میترسیدم. فکر کردم چه بگویم که نجات پیدا کنم" .با لرز فکر کردم بگویم من جنگ رفتم، «خب، پاسدار بودی، تکلیفت بوده که باید برای امنیت مردم کار میکردی». خیریه داشتم و ...
هرچه فکر کردم وظیفه بوده که باید میکردم.
دیدم خدایا، من هیچچیز ندارم، چه بگویم یکدفعه به ذهنم رسید که بگویم که من هیئت میروم و برای امام حسین علیه السلام اشک میریزم، در روضهها شرکت میکنم برای حضرت زهرا سلام الله علیها اشک میریزم، من خیلی حضرت زهرا سلام الله علیها را دوست دارم"، میگفت "تا اینها را گفتم، اینها به زبانم آمد یکدفعه نگاه کردم این تاریکی محض تبدیل شد به یک خُرّمی و نور و یک بهشتی را مقابل خودم دیدم."
🌹 دست نوشته ای منتشــــر نشده از
#ســـــردار_دلها برای یکی از دوستانش
♦️به راستی هـــــــنوز مانده است تا ابعاد
پنهان شخصیت #حاج_قاسم مکشوف شود
🥀🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ فیلم کمتر دیده شده از تکبیر گفتن حاج قاسم سلیمانی در شب ۲۲ بهمن ماه، الله اکبر
شهید آوینی: «انقلاب اسلامی به عنوان یگانه مظهر حق در جهان امروز تنها در نبرد رودر رو با باطل است که تمامیت می رسد واین چنین رودررویی ما با آمریکا به عنوان مظهر بزرگ شیطان اجتناب ناپذیر و حتمی است.»
☄ به ما بپیوندید کانال های عالی
👇👇👇
https://eitaa.com/sana_Leatherbags/1623
#به ما بپیوندید
👇👇👇
https://eitaa.com/bluebloom_madehand/12877
#بچه_تهرونی!
🌷تازه وارد بودم. عراقیها از بالای تپه دید خوبی داشتند. دستور رسیده بود که بچهها آفتابی نشوند. توی منطقه میگشتم، دیدم یک جوان بیست و یکی _ دو ساله، با کلاه سبز بافتنی روی سرش، رفته بالای درخت، دیدهبانی میکند. صدایش کردم: «تو خجالت نمیکشی این همه آدمو به خطر میاندازی؟» آمد پایین و گفت: «بچه تهرونی؟»
🌷....گفتم: «آره، چه ربطی داره؟» گفت «هیچی. خسته نباشی. تو برو استراحت کن من اینجا هستم.» هاج و واج ماندم. کفریم کرده بود. برگشتم جوابش را بدهم که یکی از بچههای لشگر سر رسید. همدیگر را بغل کردند، خوش و بش کردند و رفتند. بعدها که پرسیدم این کی بود، گفتند: «زین الدین»
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید سردار مهدی زین الدین
منبع: سایت نوید شاهد
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🕊 @baShoohada