eitaa logo
رفاقت باشهدا
3.5هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
737 ویدیو
16 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
محمد خیلی به ائمه ارادت داشت ولی چهارتن از این بزرگواران همه زندگی محمد بودند؛ حضرت زهرا (س)، امام حسین (ع )، امام رضا (ع) و علی اکبر (ع). امروز که به شهادت محمدم نگاه می‌کنم می‌بینم ارادت او کار خودش را کرد و آنها با محمد معامله کردند. محمد در رکاب امام حسین(ع) در صحرای کرب و بلای سوریه شهید شد، چون حضرت زهرا(س) بی‌نام و نشان و مانند امام رضا(ع) در کشوری غریب و چون علی‌اکبر(ع) در سن 27 سالگی آسمانی شد. او به هر آنچه دوست داشت رسید. روزهای بی‌محمد بر من سخت می‌گذرد، همه دلتنگی‌های همسرانه‌ام را گذاشته‌ام پیش مادرمان حضرت زهرا (س) و زینب(س) تا در قیامت سرمان را بالا بگیریم و بگوییم تقبل منا هذا القلیل. 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ 🟣شهید مدافع‌حرم ♻️یک خَیّــــر به تمام معنــــا 💕پدر شهید نقل می‌کنند: بعد از شهادت پسرم فهمیدیم که او یک خیّر به تمام معنا هم بود. همان اولین روزهای شهادتش مقابل دَر ایستاده بودم که دیدم یک پیرزن آمد و با دیدن اعلامیه علی خیلی تأسف خورد. بدون اینکه بداند پدر شهید هستم با حالت خاصی از من پرسید این جوان کی شهید شده؟ 💕پرسیدم علی را از کجا میشناسی؟ پیرزن شروع کرد به گریه‌کردن و گفت: زمستانِ دوسال پیش ما بخاری نداشتیم و از سرما به زحمت افتاده بودیم. نمیدانم شهید از کجا فهمیده بود بخاری نداریم که یک بخاری برایمان خرید و به خانه‌مان آورد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همراه ابراهیم با موتور از مسیری می‌رفتیم، زدیم کنار خیابان پیرمردی به همراه خانواده‌اش آدرس جائی را می‌خواست، شروع کرد از مشکلاتش گفت، به قیافه اش نمی‌آمد که معتاد یا گدا باشد، ابراهیم جیب‌های شلوارش را گشت ولی چیزی نداشت، به من گفت: امیر، چیزی همراهت داری؟! من هم جیب‌هایم را گشتم ولی هیچ پولی همراهم نبود،ابراهیم گفت: تو رو خدا باز هم ببین، من هم گشتم ولی چیزی همراهم نبود، از آن پیرمرد عذرخواهی کردیم و به راهمان ادامه دادیم، بین راه از آینه موتور، ابراهیم را می‌دیدم، اشک می ریخت، آمدم کنار خیابان، با تعجب گفتم: ابرام جون، داری گریه می کنی؟ گفت: ما نتوانستیم به یک انسان که محتاج بود کمک کنیم. 🌷شهید ابراهیم هادی🌷 📚کتاب سلام بر ابراهیم 1 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ڪولہ اش پرازمهمات و گلولہ بودآتش گرفت راجدا ڪنندروبه بچہ هاگفت:بروندبعدباچفیہ جلو دهانش رابست تنها ڪف پوتین هایش ڪہ نسوزبود باقے ماند 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ ‌ ‌ بخونید خیلی زیباست 👇 نامه ای از یک شهید 🕊💌 وچه زیباست سیاهی چادر شما.. نمیدانم این چه حسی بوده که به من داده اما میدانم که بادیدن آن قوت قلب و آبرو میگیرم.. باور کنید چادر شما نعمت است.. 🍃🌸شهید مجتبی بابایی زاده🌸🍃 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جالب گفت وگوی   شهید محمدخانی با تکفیری ها ما همون هایی هستیم که...! "یکی از بی سیم های تکفیری ها افتاد دست ما. سریع بی سیم را برداشتم. میخواستم بد و بیراه بگویم. عمار آمد و گفت که دشمن را عصبانی نکن. گفتم پس چی بگم به اینا؟! گفت بگو اگه شما مسلمونید، ما هم مسلمونیم. این گلوله هایی که شما به سمت ما می زنید باید وسط اسرائیل فرود می اومد... سوال کردند شما کی هستید و چرا با ما میجنگید؟ گفت :به اونها بگو ما همون هایی هستیم که صهیونیست ها رو از لبنان بیرون کردیم. ما همون هایی هستیم که آمریکایی ها رو از عراق بیرون کردیم. ما لشکری هستیم از لشکر رسول الله... هدف نهایی ما مبارزه با صهیونیست ها و آزادی قبله اول مسلمون ها، مسجدالاقصی است... ..بحث و جدل ما ادامه پیدا کرد تا وقت اذان. 🔹بعد از ظهر همان روز 12 نفر از تکفیری ها تسلیم ما شدند. می گفتند از شما در ذهن ما یک کافر ساخته اند." 📚 کتاب عمار حلب زندگینامه شهید  شهید محمدحسین محمدخانی 🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا