🕊#وصیت_عجیب
🌷فرازی ازوصیت نامه بسیارعجیب یک شهید🕊
من سید حسن، بچه تهران و از لشکر حضرت رسول ص هستم
پدرو مادر عزیزم، شهدا با اهل بیت ع ارتباط دارند؛ اهل بیت ع شهدا را دعوت میکنند
من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت میرسم وجنازه ام هشت سال و پنج ماه و بیستوپنج روز دیگر درمنطقه میماند. بعدازین مدت جنازه ام پیدا میشود آنگاه که دیگر امام خمینی در میانتان نیست.
این اسراری است که ائمه ع بمن گفتند و من بشما میگویم.
به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت میکنیم ؛ به آنان بگویید که مارا فراموش نکنند...
(دقیقا پیکر شهید بعداز شب عملیات یعنی ۸سال و ۵ ماه و ۲۵ روز بدستمان رسيد و کاملا آن وصیتنامه درست بود)🥀☑️
📚برگرفته ازکتاب خاطرات ماندگارص۱۹۲
#شهید_سید_حسن...
#شادی_روح_پاکش_صلوات
#شهدا
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
به سختی صورت را به صورتش رساند و بوسیدش و زیر گوشش آرام گفت: پسرم زود برگرد...
بیچاره نمیدانست پسرش فقط یک بلیط رفت رزرو کرده است و قصد برگشت ندارد.
▫️پدر پسری
▫️قطار آخر
▫️مقصد بهشت
#شهدا
#یاد_شهدا_با_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
این #پاها برای چه رفتند⁉️
↵برای حجاب
↵برای امنیت
↵برای وطن
↵برای ناموس
↵برای آسایش بچه هایمان
یـــا
↵برای ماندگار شدن غیرت
به نظر شما اگه این پاها برای دفاع نمیرفتند چه بلایی به سرمان می آمد؟؟
#یکیش رو میگم بقیش با شما 👇
#ناموس_ایرانی رو به قول خودشون به جهاد نکاح اجبار میکردند.
#شهدا
#یاد_شهدا_با_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
💚
هر هفته با شهید نیری به زیارت مزار #شهدا میرفتیم، یکبار سر مزار شهیدی رسیدیم که او را نمیشناختم، همانجا نشستیم فاتحهای خواندیم، اما احمدآقا حال عجیبی پیدا کرده بود، در راه برگشت پرسیدم: «احمدآقا این شهید را میشناختی؟» پاسخ داد: «نه» پرسیدم: «پس چرا سر مزار او آمدیم؟» اما جوابی نداد، فهمیدم حتماً یک ماجرایی دارد، اصرار کردم، وقتی پافشاری من را دید آهسته به من گفت: «اینجا بوی #امام_زمان (عج) را میداد، مولای ما قبلاً به کنار مزار این شهید آمده بودند» البته میگفت: «اگه این حرفها را میزنم فقط برای این است که یقین شماها زیاد شود و به برخی از مسائل اطمینان پیدا کنی و تا زنده ام نباید جایی نقل کنی!»
🌷شهید احمدعلی نیری🌷
📚 کتاب "عارفانه"
#شهید_احمدعلی_نیری
#شادی_روح_پاکش_صلوات
#امام_زمان
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
"روایتگرے حاج حسین کاجی"
🌷رفتم سر مزار رفقای شهیدم و
فاتحه ای خوندم و برگشتم
شب تو خواب رفقای شهیدم رو دیدم
گفتن: فلانی خیلی دلمون برات سوخت
گفتم: چرا
جواب دادن:
وقتی اومدی مزار ما فاتحه خوندی
ما شهدا آماده بودیم هرچی از خدا میخوای
برات واسطه بشیم
ولی تو هیچی طلب نکردی و برگشتی
خیلی دلمون برات سوخت...
🌹رفتین مزار شهدا
حاجت هاتون رو بخواید
برآورده میشه..
#شهدا
#واسطه
#حاجت
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
📌 #نماز اول وقت در سیره #شهدا :
♨️در راه برگشت صدای اذان آمد احمد گفت
"کجا نگه می داری تا نماز بخوانیم؟"
⚡️گفتم "۲۰دقیقه ی دیگر به شهر می رسیم
وهمانجا نماز می خوانیم"
✔️از حرفم خوشش نیامد و نگاه معنا داری به من کرد و گفت "من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه ی دیگر زنده باشم! و نمی خواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که نماز قضا دارم!!!!
🌺 دوست دارم نمازم با نمازامام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در همان وقت به سوی خدا برود"️.
#شهیداحمد_مشلب🌷
#شادی_روح_پاکش_صلوات
#نماز_اول_وقت
شادی روح مطهر جمیع #شهدا صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🥀 🕊
✍خاطرات خودنوشته شهید:
🔸قطعه #شهدا بهترین محل بود. با اینکه صبح زود🌥 می رفتم ولی همیشه چند پدر ومادر شهید🌷 بین مزارها نشسته بودند. آن ها را که می دیدم، بیشتر درک می کردم که #عشق تنها چیزی است که با رفتن ونبودن کم رنگ و فراموش نمی شود♥️
🔹سعی می کردم #خلوتشان را به هم نزنم. همیشه اول به سراغ نظر کرده های #حضرت_زهرا سلام اللّه علیها (شهدای گمنام)🌷 میرفتم، آن ها که حتی از جاماندن اسمشان هم گذشتند.
🔸برای بیشتر شدن #رفاقتم با شهدا باهم قرار گذاشتیم من خاک از مزار آن ها بگیرم و آن ها #غبار از دل من💗 می نشینم کنارشان با هم حرف می زنیم، من سنگ مزارشان را پاک✨ می کنم، رنگ نوشته و حکاکی های روی سنگ ها را پررنگتر می کنم. آن ها هم در عالم #رفاقت سنگ تمام می گذارند و برایم مسیر مشخص می کنند😍 که #عاقبت ختم به خیر شوم👌
#شهید_رسول_خلیلی
🥀🕊 @baShoohada 🕊
هر شهید
مثل یڪ فانوس است
مےسوزد و
نور مےدهد✨
و از کنار او بودن
تو هم نورانی مےشوی
با #شهدا که رفیق شدی
#شهید مےشوی
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🥀🕊 @baShoohada 🕊
11.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه میخوای گناه کنی،،📛
مثل #شهدا گناه کن 🚫🥀
🥀🕊 @baShoohada 🕊
🌦🌈#قرار_عاشقی
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم😓، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...😭
گذشتم...
.
🌷هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
#وصیت_شهدا
🥀🕊 @baShoohada 🕊
#خاکریزخاطرات
دقایقی با #شهدا🌟
🌹#شهید_ابراهیم_هادی🌹
#تلنگرانه👌👌👌
ابراهیم همیشه در مقابل بدی دیگران گذشت داشت.
بارها به من می گفت:
💓طوری زندگی و رفاقت کن که احترامت را داشته باشند
💓می گفت:
این دعواها و مشکلات خانوادگی را ببین بیشتر به خاطر اینه که کسی گذشت نداره.
بابا دنیا ارزش این همه اهمیت دادن نداره
💓آدم اگه بتونه توی این دنیا برای خدا کاری کنه ارزش داره
برمیگردم، وقتی بیایی🍃
چندوقت پیش مشکلی داشتم
و رفتم سر قبرش.
کلی گله کردم🍂
که چرا حاجت همه را میدی
ولی ما را نه؟!😔
شب خوابش را دیدم.✨
بهم گفت: آبجی!
من فقط وسیلهام، ما دعاها را
خدمت امام زمان(عج) عرض میکنیم🔖
و حضرت برآورده میکنن.
من واسطهام، کارهای نیستم،🔗
اگر چیزی میخواهید
اول از امام زمان(عج) بخواهید...🤲
📚: سه ماه رویایی
#شهید_کاظم_عاملو🕊
🥀🕊 @baShoohada