❇️ مسلمان شدن کشیش آمریکایی خبرساز شد
خبر مسلمان شدن «هیلاریون هگی» با استقبال گستردهای از سوی کاربران شبکههای اجتماعی در گرداگرد جهان رو به رو شد.
هگی از متولدان دهه هشتاد قرن گذشته در ایالات متحده است که اکنون در دهه چهارم زندگی خود به سر میبرد. او که ۱۴ سال به عنوان کشیش مشغول به فعالیت بود، در سال ۲۰۱۷ کاتولیک میشود و یکی از منتقدین همیشگی اسلام بود.
حالا هگی با انتشار مطلبی در فیسبوک از ایمان آوردن به دین اسلام خبر داده و اظهار دارد که سالهاست اسلام روح او را شعلهور ساخته است.
@basij_asatid
❇️ ۶۷- ویلای خارج شهر
سعيده بیست بهار از خدا عمر گرفته است. در استان فارس و در شهر شعر و ترانه و بلبل بهدنیا آمده است. وقتي در دانشگاه بيرجند قبول شد از فرط خوشحالي در پوست خود نميگنجيد. اين دختر، هماي سعادت را روي شانههايش ميديد که به بيرجند رفت. با دوستانش خانهاي اجاره کرد و آرزو داشت با بهترين نمرهها فارغالتحصيل شود. دختر درسخوان و زرنگی بود.
آمدن یک خواستگار سمج به نام عباس، مسير زندگي او را به کلي عوض کرد. خواستگارش وضع مالي بسیار خوبي داشت و وقتي با پرايدش جلوي پاي سعيده ترمز زد و به او ابراز علاقه کرد، دختر دانشجو خود را سوار بر اسب سپيد خوشبختي ديد. عباس در ديدار بعد گفت: تصميمش را گرفته و ميخواهد با پري آرزوهايش ازدواج کند. سعیده هم با وعدههايي که قلب و روحش را نوازش ميداد، دعوت عباس را پذيرفت و قرار شد غروب یکی از روزهای گرم تیرماه به ويلايي در بيرون شهر بروند.
اما آن روز در آن خانۀ ویلایی اتفاقات بسیار بدی برای سعیده افتاد. او با چشمانی گريان و در حالیکه به شدت میلرزید از اتفاقی که در آن روز شوم برایش افتاد چنین پرده برداشت: آن روز که دعوت عباس را پذيرفتم و به ويلاي دوستش رفتم، زندگيام سياه شد. عباس که مدعي بود مجرد است و عاشقم شده، ميگفت حاضر است دنيا را به پايم بريزد؛ اما خواستگار قلابي، اسير وسوسههاي شيطاني شده و به کمک دوستش مرا آزار داد و از جنايت کثيفش فيلمبرداري کرد.
سعيده ادامه میدهد: البته اين آخر بدبختيهايم نبود و عباس، هر بار که به سراغم ميآمد تهديد ميکرد اگر به خواستههاي حيوانياش تن ندهم، فيلم را در سطح دانشگاه و حتی شهر پخش ميکند و آبرويم را ميبرد. دنيا روي سرم خراب شده بود و نميدانستم جواب پدر و مادرم را چگونه بدهم. آنها به من اعتماد کرده بودند؛ اما لحظهاي غافل شدم و زندگیام سیاه شد. شاهرگ دستم را زدم تا بميرم و از اين همه عذاب، راحت شوم که دوستانم فهميدند و کمکم کردند. حالا هم منتظرم که ببینم قانون با این آدم کثیف چه میکند.
📌 نظر کارشناس
🔹 ۱- کمتجربگی دختران دانشجو و تحصیل در شهری غریب، زمینه مساعدی را برای فریبدادن آنان توسط پسران و مردان شیاد و هوسران فراهم میکند. در این موارد دختران دانشجو نباید به خواستگاران بهظاهر بسیار عاشق، اعتماد کرده و با آنان رابطه برقرار کنند. اگر هم قصد ازدواج دارند. از خواستگاران بخواهند که از طریق خانوادهها ارتباط برقرار کرده و مراحل منطقی و معقول را طی کنند.
🔹 ۲- حتی در صورتی که دختری، فریب پسری را خورده و به اشتباه با او رابطۀ دوستی برقرار کند، حداقل این نکتۀ مهم را رعایت کند که به هیچ وجه با او خلوت نکرده و به اماکن دنج و خلوت نرود تا مورد سوء استفادۀ جنسی قرار نگیرد.
✅ برگرفته از کتاب گمگشتگان، تالیف دکتر سید عظیم قوام.
@basij_asatid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید مهدی رسولی چه غوغایی میکنه.رحمت خدا بر چنین مداح هایی.
@basij_asatid
🌹🌼🌼🌼🌼🌹
👈توی زندگیت آدمها رو ببخش،
حتی اونهایی رو که
برای کارشون شرمندہ نیستن!
👈عصبانی موندن
فقط تو رو آزار میده،
نه اون ها رو!...
🌹🌼🌼🌼🌼🌹
سلام✋
صبحتون بخیر🌼
آدینه به سلامت🤲
@basij_asatid
4_5852893315992652535.mp3
11.21M
#انسان_شناسی ۳۸
#حجهالاسلام_قرائتی
#استاد_شجاعی
↔️ علامتِ عاشق، کم شدنِ سطح هیجانات کاذب در بدستآوردنها، و از دستدادنهاست!
چشمای عاشق؛ فقــط به یک سمت متمرکزه!
به سمت معشوقش!
برای همینم قلبش، هرزهگرد نیست !
به هر کس و هرچیزی مشغول نمیشه !
🔺 فقــط عاشقه که؛ اتفاقهای دور و برش هیجانزدهاش نمیکنه!
@basij_asatid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ ارواح طیبه شهداء امام شهداء ،شهدای انقلاب،شهدای جنگ تحمیلی و دفاع مقدس ،شهدای مدافع حرم ،شهدای حفظ نظم و امنیت بالاخص شهید بزرگوارسروان فراجا احمد کشوری که درحین انجام وظیفه ودرمصاف بااشراروقاچاق چیان بدرجه رفیع شهادت نایل آمدوامروزپنجشنبه ۴اسفندمراسم اربعین این شهید والامقام میباشد رحم الله تعالی فاتحةُ مع صلوات اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ
مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ
صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ
اللَّهُ الصَّمَدُ
لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ
وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ
همچنان به یاری سبزتان امیدواریم. خیرات برای عزیزان سفر کرده فراموش نشود.
*قربانی اول هر ماه قمری*
۶۲۷۷۶۰۱۲۸۶۰۱۱۸۰۲
بنام: کمک های مومنانه حسینی
****
*طرح ساخت حمام و سرویس بهداشتی روستای جمال آباد*
۶۲۷۷۶۰۱۲۸۶۰۱۱۰۷۵
بنام: فعالیتهای جهادی بسیج اساتید امین
۶۳۹۵۹۹۱۱۴۷۵۱۱۲۲۴
بنام: ابراهیم داودی
اجرکم عندالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۱ اسفند، سالگرد شهادت برترین تک تیرانداز تاریخ جهان
قهرمان شهید عبدالرسول زرین که بین بعثیها به "صیاد خمینی" معروف بود و شهید خرازی او را "گردان تکنفره" مینامید. این شهید با ۷۰۰ شلیکِ موفق (برخی منابع تعداد ۳۰۰۰ نفر را اعلام میکنند) برترین تکتیرانداز تاریخ شناخته میشود.
آخرین سکانس از رشادت شهید عبدالرسول زرین
@basij_asatid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 رسانه، اینجوری سر مردم کلاه میگذاره!
🔹 مردم رو مشغول میکنه📲
🔹 فکر ها رو تسخیر میکنه 📱
🔹 کاری میکنه مردم جوری فکر کنن که اونا میخوان🕹
❌...خلاصه اینکه سرشون کلاه میذاره⁉️
@basij_asatid
🌺 میلاد آقا علی اکبر و روز جـــوان مبارک 🌺
🔵 امام علی علیهالسلام:
🔴 یاران قائم جوان هستند. در میان آنها سالخورده یافت نمى شود مگر مانند سرمه در چشم ...
@basij_asatid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلنگر
🌿تو این کانالها رفتن...
تا تو هر کانالی نریم...!!!:))))
@basij_asatid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👊ایران موشکی و هسته ای را تعطیل کند، قابل بلعیدن است👊
خیلی مهم» دیدن این کلیپ به کلیه سیاسیون توصیه میشه
این رزم در شبکه مجازی را از دست ندهید
نشر و فوروارد این کلیپ در همه شبکه ها به نظر میرسه، یک رزم و جنگ نرم در فضای مجازیه
این کار جهادی را از دست ندهیم.
در جهان عزیز بودن هزینه دارد ملت غیور ایران با صبر و مقاومت، این هزینه را پرداخته و به انتهایش نزدیک شده، نیاز به یک همت و همدلی داریم، تا بطور کامل بیمه شویم و به اراجیف غرب زدگان، خناسان، معاندان توجهی نکنیم، بلکه منتقد مصلح باشیم، تا کاملا از شر خناسان داخلی و خارجی نجات یابیم » .
@basij_asatid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 انتشار نسخه کامل برای اولین بار / پشت صحنه ویدیوی ضرب شتم یک زن در اطراف مدرسه ای در تهران
🔹️ این زن که مشخص می شود فرزندی در مدرسه ای که ادعا شده در آن مسمومیت رخ داده ندارد با فحاشی و کتک زدن ماموران تلاش می کند دوربین مستند سازی پلیس را که با هدف ثبت سرنخی از عوامل مسمومیت در حال تصویر برداری بوده، بدزدد یا بشکند!
🔹️ تلاش برای راهبندان، فریاد زدن دروغ هایی مانند کشته شدن دانش آموزان و ورود طالبان برای درس نخواندن دخترها و البته ضربه به سر مامور پلیس از جمله مواردی است که در این ویدیو روشن شده است.
🔹️گفته می شود فحاشی بسیار رکیک او به اطرافیانش عامل اصلی تحریک و عصبانیت حاضران و نهایتا کتک خوردن خودش بوده است.
@basij_asatid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️پول مالزی چگونه سقوط کرد؟ماهاتیر محمد چگونه جرج سوروس را در جنگ ارزی شکست داد؟!
🔹مستند جنگ ارزی مالزی
بسیار مهم تا انتها ببینید
#توطئه
@basij_asatid
استخدام هنرپیشه آماتور!
مریم در رؤیاهایش، خود را هنرپیشهای میدید که او را میشناسند و خیلیها از او خواهش میکنند که به آنها امضا بدهد و با آنها عکس بیندازد، بعد آن قدر رؤیاهایش را ادامه میداد که از زندگی در خانهای اعیانی با خودروی آخرین مدل و بهترین وسایل زندگی سر در میآورد، بعد به خودش میآمد، حالتی مجهول بین بغض و گریه و لبخند و نیشخند روی چهرهاش نمایان میشد و یکباره زیر گریه میزد!
یک روز صبح، تصمیم خودش را گرفت. از مدتها پیش میخواست راهی را که انتخاب کرده است برود و به هدفش برسد. به خودش میگفت: «پدر هرقدر هم مخالفت کنه باید راهمو ادامه بدم!» دوستان و دختر خالههایش هم به اوگفته بودند که استعداد زیادی برای هنرپیشهشدن دارد.
حتی چند بار هم سر لوکیشن و سکانسهای فیلمها رفته بود. بار آخر آنقدر پاپیچ و پیگیر شده بود که بالأخره دستیار و خود کارگردان را نیز دیده بود. مریم به آنها گفته بود که میخواهد بازیگر شود و آنها جواب داده بودند که برای این فیلم، بازیگران انتخاب شدهاند و انشاءالله برای کارهای بعدی!
مریم از تب و تاب نیفتاده بود و با هر قیمتی نشانی لوکیشن فیلمهای مختلف را پیدا میکرد و سراغ سازندگان فیلم میرفت! عصر روز گذشته همینطور که لابهلای آگهی روزنامهها بهدنبال شغل مناسبی میگشت؛ یک آگهی را دید که نوشته بود: «قرارداد با هنرپیشۀ آماتور با حقوق مکفی برای بازی در سریال و فیلم سینمایی» با شوق شماره را یادداشت کرد و بدون اینکه به پدر و مادرش چیزی بگوید، سریع رفت سراغ تلفن و شماره را گرفت و بعد نشانی دفتر را یادداشت کرد. فردا صبح وقتی سوار تاکسی شد، دوباره رؤیاهایش را مرور کرد، آن قدر در خیال و رؤیا بود که نفهمید چطور مسیر یک ساعته و پرترافیک را طی کرد!
دفتر فیلمسازی درکوچهای باریک در یکی از خیابانهای منتهی به خیابان گاندی بود. بر سر در باریک و سبز رنگی که پایههایش زنگ زده بود، پلاک ۳۴ نوشته شده بود و هیچ نشانهای از تابلوی شرکت فیلمسازی نبود. مریم زنگ زد و بعد بلافاصله داخل رفت. طبقۀ اول، سرسرایی بود تاریک که روی دیوارهایش پوستر بازیگران و فیلمسازان ایرانی و خارجی را چسبانده بودند.
به محض ورود، جوانی ۲۱ یا ۲۲ ساله که شلواری جین به پا داشت سلام داد و مریم با لبخند گفت: «برای تست بازیگری اومدم. تو روزنامه آگهی داده بودین!» جوان سری تکان داد و گفت: «بله، خواهش میکنم، تشریف داشته باشین، الآن آقای امیری میاد خدمتتون!»
چند دقیقه طول کشید تا آقای امیری که جوانی حدود ۲۰ ساله بود، آمد سلام و علیک کرد و مریم را برای تست بازیگری به اتاق مجاور که شیشههایش از داخل با روزنامه پوشانده شده بود و نوری از بیرون به داخل اتاق نمیآمد دعوت کرد. مریم وارد اتاق شد و امیری گفت: «من منصور امیری هستم، کارگردان سریالهای تلویزیونی، شما؟» مریم جواب داد: «من رضویام» منصور پرسید: «تا حالا در سریالی سابقه بازیگری داشتید؟» مریم جواب داد: «نه؛ اما در مدرسه و دبیرستان در گروه تئاتر بودم.»
منصور گفت: «چهرهتون که برای بازیگرشدن مناسبه! به نظر خودتون موفق میشید؟» مریم نفس عمیقی کشید و گفت: «حتماً موفق میشم؛ البته به لطف شما هم بستگی داره! میدونید من عاشق هنرپیشه شدنم! منصور گفت: «ببینم از پدرومادرت رضایتنامه داری؟» مریم مضطرب شد و گفت: «مگر لازمه؟» منصور که متوجه اضطراب مریم شده بود، زیرلب گفت: «خودشه!!»
منصور به خود آمد و گفت: «چیزی نیست حتماً مانند بقیه هنرپیشههای معروف، پدر و مادرتون از پیشرفت شما ناراحت میشن!» با این حرفها مریم دیگر در پوست خود نمیگنجید. مریم گفت: «پس دوربینتون کو؟ من شنیدم برای تست باید جلو یه دوربین رفت!» منصور خندید و گفت: «چشمهای من خودش نقش دوربینو ایفا میکنه! شما نگران دوربین نباشین!» بعد پرسید: «کدوم بازیگر را دوست دارین؟» و از مریم خواست تا نقشی را در یکی از فیلمهایی که از او دیده بازی کند. مریم شروع کرد و منصور چشم از او برنمیداشت. منصور گفت: «بازی شما معرکه است، ساعت 6 بعداز ظهر بیایید تا کارگردان سریال هم از شما تست بگیره!» مریم که از خوشحالی بال درآورده بود؛ پس از کلی تشکر، خداحافظی کرد و رفت.
عصر ساعت ۶ مریم خود را به شرکت رساند؛ زنگ زد و وارد شد. پسری که هامون نام داشت، روی صندلی منتظر مریم نشسته بود با دیدن مریم بلند شد و دست دراز کرد و مریم هم با اکراه به او دست داد! سپس منصور وارد شرکت شد و آرام آرام به مریم نزدیک شد و آهسته گفت: «اینجا میتونی راحت باشی!» و دست به سمت مریم دراز کرد! همینکه مریم جیغ کشید تا فرار کند، دو پسر درشتهیکل دیگر وارد اتاق شده و مانع از خروج مریم شدند و سپس... .
مادر مریم که از نگرانی دلش شور میزد، بدون آنکه بداند چه بلایی بر سر دخترش آمده است، مدام به گوشی او زنگ میزد؛ ولی مریم نمیتوانست جواب بدهد. منصور به مریم گفت: «اگه میخوای بری خونهتون، برو؛ ولی نه به پدر و مادرت چیزی میگی، نه به پلیس! چونکه اگه این کار رو بکنی، مطمئن باش فیلمتو که ضبط شده پخش میکنیم!»
مریم آرزو میکرد مرده بود؛ ولی آن فیلم را نمیدید! موقع رفتن هم منصور یکی از النگوهای او را گرفت، هرچه مریم التماس کرد فایده نداشت. شب وقتی به خانه رسید، پدرش از سرکار آمد و بیمقدمه مریم را به باد کتک گرفت و گفت: «چرا تلفنتو جواب ندادی؟ تا این موقع شب کجا بودی!؟» مریم هم که ترسیده بود، هیچ نگفت و بدون آنکه شام بخورد خوابید.
فردا باز هم منصور به مریم زنگ زد و با تهدید فیلم، از او اخاذی کرد و این ماجرا تا جایی ادامه داشت که مریم تمام النگو و پولهایش را برای حفظ آبرویش داد و در نهایت زمانی که منصور مبلغ ۵۰۰ هزار تومان از مریم خواست و دختر نیز دیگر پولی نداشت، مجبور شد سر جیب پدرش برود که ناگهان پدر متوجه شد و مریم را دوباره زیر باد کتک گرفت و این بار مریم طاقت نیاورد و تمام ماجرا را برای پدرش تعریف کرد. پدر با عصبانیت بههمراه دخترش پیش پلیس رفتند و مأموران توانستند با یک قرار صوری، منصور را بههمراه دو همدستش دستگیر کنند.
📌 نظر کارشناس
🔹 ۱- علاقهمندی به کارهای هنری نباید تا آنجا ما را شیفتۀ خود کند، که برای رسیدن به آن دست به هر اقدام عجولانه و خطرناکی بزنیم؛ بلکه باید با رعایت احتیاط و با هماهنگی و اطلاع خانواده اقدام كرد.
🔹 ۲- شیفتگی شدید برخی دختران به شهرت و معروفشدن از طریق ایفاي نقش در فیلمها، زمینۀ سوء استفاده از آنان را به خاطر این نقطه ضعفی که دارند، فراهم میکند؛ اما آنان با ایفاي چند نقش در فیلمها و اشباع حس شهرتطلبی خود، زمانی به خود میآیند که میبینند حیثیت و عفت خود را فدای هنرپیشگی خود کردهاند؛ اما دیگر دیر شده است و پشیمانی سودی ندارد!
🔹 ۳- اگر بخواهیم خیلی سربسته بگوییم باید دختران جوان بدانند که پشت صحنه کارهای هنری و فیلمسازی در بسیاری از موارد از نظر اخلاقی فضای مناسبی؛ به ویژه برای دختران و زنان وجود ندارد.
✅ برگرفته از کتاب گمگشتگان، تالیف دکتر سید عظیم قوام.
@basij_asatid
🌹🌼🌼🌼🌼🌹
✨به خداوند اعتمادکن
✨گاهی بهترین ها را
✨بعد از تلخ ترین تجربه ها به تو می دهد ...!
✨تا قدر زیباترین چیزهایی که به دست آوردی را بدانی
🌹🌼🌼🌼🌼🌹
سلام✋
صبحتون بخیر🌼
قدردان لحظههایمان باشیم🤲
@basij_asatid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای نور خاندان نبوت جمال تو
ای فخر دودمان امامت کمال تو
ای اشبه تمام خلایق بخلق و خلق
بر خاتم نبوت و حسن خصال تو
میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان مبارک
@basij_asatid
*💠 ذكرى در ماه شعبان كه داراى ثواب عظيمى است*
✨«سيّد بن طاووس» در كتاب «اقبال» روايت كرده از حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه:
🔻هر کس در ماه شعبان هزار بار بگوید:
🔹لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ لا نَعْبُدُ إِلا إِيَّاهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ
🔸معبودى جز خدا نيست،و نپرستيم جز او را درحالىكه عبادت را براى او خالص مىكنيم،گرچه مشركان را خوش نيايد.
◽️حقّتعالى براى او عبادت هزار سال را بنویسد و گناه هزار سال را از او محو كند، و روز قيامت با روی درخشان مانند ماه شب چهارده از قبرش بیرون بیاید و در زمره صدیقین قرار گیرد.
📚 اقبال الاعمال ص ۶٨۵
@basij_asatid