#داستانک
🐴الاغی که اسیر شد.*
یک رزمنده🧔🏻 نقل نموده که :
در یک منطقه کوهستانی صعب العبور🏔 مستقر بودیم که برای جابجایی مهمات و غذا ، به هر یگان 🐴الاغی اختصاص داده بودند.
از قضا الاغ یگان ما خیلی زحمت می کشید و اصلا اهل تنبلی نبود.😎
یک روز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود☄💥، الاغ بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد😧 که به یکباره به سمت دشمن رفت و اسیر شد.😵
چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه می کردیم متوجه الاغ اسیر می شدیم که برای دشمن مهمات و سلاح جابجا می کرد و کلی افسوس می خوردیم.😔
اما این قضیه زیاد طول نکشید و یک روز صبح در میان حیرت بچه ها، الاغ با وفا، در حالیکه کلی آذوقه و مهمات دشمن بارش بود وارد یگان شد.😦
*الاغ زرنگ با کلی سوغاتی از دست دشمن فرار کرده بود.*😂
پن:بازم دم الاغه گرم تا فهمید اشتباه رفته برگشت ، اما بعضی ها که اشتباهی رفتن داخل جبهه دشمن ، و هیچ دست آوردی هم ندارند ، و هنوز هم نفهمیدن که به کی خدمت می کند.
#داستانخندهدار
#رزمنده
#الاغباوفا
📍 @basij_emamzadehasan