بعضیامونمامشبراحتسرمونو
میزاریمرویبالش،باخیالراحت
میخوابیم ، ومطمئنیمکهفرداپامیشیم
میریمدنبالکاروزندگیمون ؛
مطمئنیموقتیبیداربشیمپدرومادرمون
همسرمون ، خواهروبرادرمون ، بچهها
صبحچشماشونوبازمیکننودوباره ،
محبتوتویخونهبهجریانمیندازن .
مطمئنیمشبکهمیشهدستدوستو
رفیقوآشناوخانوادهمونومیگیریموهمه
باهممیریمهیئت ؛ ولییهجاییهست ،
همیندورواطراف ، ازبینخودمامسلمونا .
کهنمیدوننامشبکهبخوابناصلا
صبحمیتوننخانوادههاشونُببیننیانه ؟
امشببچههاشونومحکمتردرآغوشمیگیرن
بیشتراسمهمدیگهروصدامیزنن (:
بیشتربهممیگنکهچقدردلشونواسههم
تنگمیشه .
نامردیِراحتبخوابیموقتییهمسلمونی ؛
نمیدونهفرداناموسش ، عشقش ، بچش ،
زندگیش ؛ فرداکنارشمیمونهیانه !
خوابُبهچشمبایدحرامکرد ، حرامِچشمی
کهمیبینهوسکوتمیکنه .
- #لعنتاللهعلیالقومالظالمین !