#یادداشت_دانشجویی
بسم الله الرحمن الرحیم
#مسیر همان مسیر است ، #راننده عوض شده !
راننده قبلی با پرستیژ قلدر مآبانه و #فشار_حداکثری حرکت میکرد
راننده فعلی با چهره ای گشاده و خودمانی اما بازهم با همان #فشار_حداکثری .
قبلی آمده بود که دانشجو و مجموعه های دانشجویی را #مستقیما حذف کند ، فعلی هم همان مسیر را در پیش گرفته اما #غیر_مستقیم ...
میگفتند از کارهای نفر قبلی کسی خبر ندارد و همه را #فریب داده حتی رئیسش را ! (الله اعلم)
من می پرسم از عملکرد نفر فعلی چطور ؟
رئیسش خبر دارد ؟
در پاسخ به #اعتراض_دانشجویان نسبت به انتصاب قبلی در همان اوایل کار گفتند تازه کار است و یاد میگیرد، اما هیچ وقت یاد نگرفت و یا شاید نمیخواست یاد بگیرد و بالاخره بعداز کمتر از یکسال کنار گذاشته شد ،
در پاسخ به #عملکرد_ضعیف نفر فعلی هم میگویند تازه کار است ، بلد نیست ، یاد میگیرد !
اما افسوس !
اینجا جایگاه یک فرد مبتدی و تازه کار نیست و حتی نهضت سواد آموزی هم نیست که کسی را بگذاریم و بگوییم یاد میگیرد.
یکی از مهمترین جایگاه ها در یکی از #دانشگاه های تیپ 1 کشور است.
جایگاهی که گویا آقایان آن را درک نکرده و نمیکنند ، جایگاهی که باید مولد،محرک و خروشان باشد اما تبدیل شده به مرداب و #باتلاق !
افسوس،
اطاله کلام نکنم ،
اینطور که به نظر می رسد مسیر از جای دیگری مشخص شده ، قبلی و فعلی هم #بازیگران و رانندگانی #بی_اختیار بیشتر نیستند و #مطالبات جدید دانشجویان باید از #شخص_رئیس باشد نه کسی دیگر !
#معاونت_فرهنگی
#آقای_رئیس
✍ حسن زرگری / دانشجوی پرستاری
⭕️ لازم به ذکر است یادداشت های دانشجویی که در کانال قرار می گیرند مواضع بسیج دانشجویی نیستند و ما صرفا منعکس کننده مطالب هستیم.
💠 @basijajums
#پیام_مخاطب
سلام
بعداز مدتها که از خونه برگشتیم خوابگاه ، وقتی رفتیم تو اتاق با چنین صحنه ای مواجه شدیم !!
قفل کمد ها شکسته ، وسایل داخل کمدها نیست !
هیچ وسیله ای نبود، بعد متوجه شدیم که جزو وسایلی بود که قبلا به دستور #معاونت_فرهنگی به خوابگاه شهدا منتقل شدند و بعد برگشتن خوابگاه صدف ، رفتیم سراغ سرپرست خوابگاه و تو یه اتاق که وسایل همه #دانشجو ها تو کیسه های زباله بسته بندی شده بود گشتیم اما وسایل اتاق ما اونجا هم نبود ،
این اتفاق برای بعضی اتاق های دیگه هم افتاده!
چه کسی پاسخگوی #وسایل_گم_شده ماست ؟
کتاب های خیلی زیاد ، دوتا پتو گلبافت، مدارک شخصی و مدارک تحصیلی ، فلاسک و وسایل زیاد دیگه اینا وسایلی بود که الان نیست .
ما شکایت مکتوب خودمون رو به حراست دانشگاه تحویل دادیم اما،
اولا چرا بدون اجازه دانشجو قفل کمدش رو شکستید ؟
دوما الان که وسایلمون نیست ، چه کسی پاسخگوی ماست ؟
💠 @basijajums
📌اگر میتوانستند مرا قطعه قطعه میکردند.‴
#یه_فنجون_کتاب☕️
#جانانم_علی🔆
🔸 هنگامی که رسول خدا (ص) تصمیم گرفتند مکه را فتح کنند، دوست داشتند به عنوان آخرین بار اتمام حجت کنند تا جای عذر و بهانه برای مشرکان باقی نماند همان گونه که در آغاز آنها را به سوی خدا دعوت کرده بودند، بازهم به آنها فرصت دهند تا بیندیشند و انتخاب کنند.‴
🔹 این چنین بود که نامهای به تمام قبایل عرب و مشرکان نوشتند و آنان را از عذاب خدا بیم دادند و از عواقب کارهایشان برحذر داشتند. در آن نامه وعده عفو و گذشت به آنها دادند و به آمرزش خدا امیدوارشان کردند و در آخر نامه، سوره برائت را برای آنان نوشتند تا بر آنها قرائت شود.
رسول خدا (ص) بعد از نوشتن نامه از اصحاب خود خواستند که یک نفر داوطلب رساندن نامه به مکه شود تا در موسم حج که همه قبایل عرب و مشرکان حضور دارند، برای آنان بخواند؛ اما کسی از اصحاب پیشقدم نشد و نوعی سنگینی و هراس در چهره آنان موج میزد.‴
🔸 رسول خدا (ص) که چنین دیدند، یکی از آنان (ابوبکر) را فراخواندند و نامه را به او دادند تا عازم مکه شود؛ اما جبرئیل بر رسول خدا (ص) نازل شد و پیام خداوند را ابلاغ کرد که ای محمد، این مأموریت را باید خود تو به انجام رسانی یا کسی که از تو باشد. در پی این فرمان، رسول خدا (ص) مأموریت را به من محول کردند تا نامه و پیامشان را به اهل مکه برسانم.‴
🔹 من به مکه آمدم. شما آنان را خوب میشناسید. اگر میتوانستند، حاضر بودند مرا قطعه قطعه کنند و هر عضو مرا بر سر یک کوه بگذارند؛ حتی اگر به قیمت از دست دادن جان و مال و خاندانشان تمام شود! در چنین وضعیتی، نامه رسول خدا (ص) را به آنان رساندم و برایشان خواندم. آنها با تهدید و تندی به من جواب دادند و زن و مرد همگی اظهار بغض و دشمنی و کینه توزی کردند؛ اما من چنان که میدانید پایداری کردم و از خود مقاومت نشان دادم...‴
📚 شدالخصال، ج ۲، ص ۳۶۹؛ الاختصاص، ص ۱۶۸؛ إرشاد القلوب، ج ۲، ص ۳۴۷
🔖 برداشتی از کتاب علی از زبان علی(ع)
#معاونت_فرهنگی
▫️بسیج دانشجویی علوم پزشکی اهواز
➥「 @BasijAjums 」