#یادداشت_دانشحویی
امام جماعت
مدتی گذشته بود توفیق نشده بود حاج آقا را ببینم، خیلی دلم برایشان تنگ شده بود با یکی از دوستان صحبت کردم که حاج آقا سرشان خیلی شلوغ است و نمیخواهم دفترشان مزاحمشان بشوم اما چه کنم دلم برایشان تنگ شده است.
گفت: چرا به مسجد نمیروی؟
گفتم: کدام مسجد؟
گفت: مسجد صاحب الزمان (عج) خیلی راحت میشه حاج آقا رو دید
گفتم: تو ایام کرونا مسجد نماز دایره؟
گفت: ستاد کرونا اجازه داده اما بذار بپرسم دقیق که مسجد نماز اقامه میشه یا نه؟ بعد از تماس تلفنی با یکی از دوستانش
گفت: اره نماز اقامه میشه و حاج آقا هم هستن امشب
خیلی خوش حال شدم با یکی دیگر از دوستان هماهنگ کردم که برای نماز مغرب و عشا برویم مسجد و حاج آقا رو هم ببینیم
وقتی رسیدیم درب مسجد دیدیم در فضای باز و درحیاط قالی پهن شده است برای اقامه نماز، دونفرمان کنار هم نشستیم که یک آقا میان سال با موهای جو گندمی گفت: ببخشید جوونا اگر میشه فاصله اجتماعی رو رعایت کنید حاج آقا حساس هست رو موضوع گفتیم: چشم و فاصله گرفتیم ولی خب از دید ما که جز خانواده علوم پزشکی بودیم خیلی جالب و مورد پسند بود این موضوع
بعد از نماز حاج آقا نشست رو به جمعیت و نمازگزار ها هم دور ایشون به صورت یک حلقه و بافاصله نشستند ما یک مقدار عقب تر نشسته بودیم تمام حرکات برایم جالب بود انگار همه را میشناخت از خانواده و بچه هایشان سوال میکرد و به اسم همه را میشناخت و صدا میزد. نگاهش که به ما افتاد با اشاره عرض ادب کردیم و ما را صدا زد ماهم جلو تر رفتیم و نزدیک ایشان نشستیم چهره خندان و بشاش ایشان و نگاه قشنگش از پشت ماسک هم قابل تصور بود.
از اوضاع کرونا در بیمارستان ها و اقدامات جهادی و دانشجویی پرس و جو کرد.
جو خیلی صمیمی بود. به چند نفر از افرادی که آنجا بودند ما را ما معرفی کرد. نحوه برخورد ایشان با نمازگزاران از نزدیک برایم جالب تر شده بود. توجه به صحبت های همه آنها، بسیار ارزشمند بود. یک نفر را صدا زد و فرمود: آقای فلانی دختر خانم کوچولوت رو ندیدم امشب
گفت: حاج آقا یکم حالش خوب نبود نیاوردمش
حاج آقا: این کیک و آب میوه رو ببر خونه از طرف من به دختر خانمت بدش. خندید و با گشاده رویی ادامه داد تاکید میکنم که بهش بگی از طرف من بوده...
یک عدد حرز امام جواد علیه السلام همراهم بود که میخواستم به عنوان هدیه به ایشان بدهم موقع رفتن هدیه را به ایشان دادم.ایشان هدیه را پذیرفت و مجدد به خودم هدیه داد فرمود که حتما ازش استفاده کن ما برگشتیم و یک ساعت بعد با ویبره گوشیم متوجه پیامک حاج آقا شدم: سلام عزیزدلم خیلی خیلی لطف کردید و من رو خوشحال کردید. ازتون ممنونم.
معجزه حتما زنده کردن مردگان نیست، این اتفاق که در ابتدا بسیار ساده بنظر می رسد برای من یک معجزه است. برای همه افرادی که حاج آقا شفیعی (ره) را از نزدیک میشناسند این برخورد ها را زیاد مشاهده کرده اند. اما همین خوش رویی، مهربانی، حفظ کرامت انسان ها و در واقع عرفان عملی ایشان بود که ایشان را از بقیه متمایز کرده بود....
روحش شاد...
مرگ تو را چو داد گردون خبرم
خبرت نیست که یک باره چه آمد به سرم
کاش با قیمت جان، عمر تو میشد ممکن
تا دهم جانی و از بهر تو عمری بخرم
حمزه جعفرزاده دانشجو ترم آخر پزشکی
@basijajums
#یادداشت_دانشحویی
🛑ماهیت دانشگاه به دانشجو است
بی محلی به ماهیت اصلی دانشگاه و کم کردن ارتباط به هر دلیلی در مجموع به ضرر کسی است که ارتباط خویش را با دانشجویان کم و قطع میکند.
تشکیل جلسهای به اسم تشکل های دانشجویی اما در بلا تکلیفی محض که به شرح ذیل است:
اگر قرار است با تشکل های دانشجویی جلسه برقرار شود که دعوت عمومی و سرویس فرستادن درب خوابگاه ها بی معنی است.
اگر جلسه با عموم دانشجویان است دیگر چه اصراری بر استفاده از اسم تشکل های دانشجویی وجود دارد.
و در ادامه چند سوال کاملا دلسوزانه از رییس محترم دانشگاه:
⭕جناب آقای دکتر سرمست علت عدم تشکیل جلسه رسمی با تشکل های دانشجویی چیست ؟
⭕شنیدن دغدغه ، مشکلات و راه حل ها از سمت تشکل ها چه مشکلی دارد که چنین جلساتی تشکیل نمیشوند ؟
⭕از پتانسیل موجود در تشکل های دانشجویی که مشتاق کمک و حل مسایل مربوط به دانشگاه هستند به چه علت استفاده نمیکنید ؟
و در پایان یک پیشنهاد برای ریاست دانشگاه علوم پزشکی اهواز:
🔶تشکیل سلسله جلسات هر چند ماه یکبار با تشکل های دانشجویی که با شنیدن مشکلات و تبیین برخی موارد بیشترین سود را برای شما و تیم مدیریت شما دارد.
و من الله توفیق
🖋️محمدرضا نجفی/دانشجوی مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی
@basijajums