eitaa logo
شهدای مدافع حرم خوزستان
483 دنبال‌کننده
2هزار عکس
582 ویدیو
6 فایل
💖 کانالی شهدایی با محوریت شهدای مدافع حرم استان خوزستان (بسیجیان گمنام اهواز) ‌ شهادت، یعنی وارد شدن در حریم خلوت الهی ‌ 🔻کانال‌ها و پیام‌رسان‌ها در اینستاگرام،‌ آپارات، ایتا، سروش، روبیکا https://takl.ink/basijiyanegomnam/ ‌ ادمین @Aletahaa69
مشاهده در ایتا
دانلود
📆 🔆امروز ۱۲ بهمن ماه ۹۸ مصادف با ۶ جمادی الثانی شنبه: یا رَبَّ الْعالَمین: ای پروردگار جهانیان ذکر روز شنبه به اسم رسول خدا (ص) است و خواندنش موجب بی‌نیازی می‌شود. 💐بازگشت پیروزمندانه امام خمینی (ره) به میهن اسلامی پس از سال‏‌ها تبعید و دوری از وطن و آغاز دهه فجر (۱۳۵۷ ه.ش) 🌷امروز سالروز شهادت 🕊شهید مدافع حرم 🕊شهید مدافع حرم 🕊شهید مدافع حرم 🕊شهید مدافع حرم 🕊شهید مدافع حرم 💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
از عراق که برگشت حال و هوای دیگری داشت. گاهی دور و برم می‌چرخید و می‌گفت: مادر تو از آن مادرهایی هستی که طاقتش را داری من باید بروم، من موندنی نیستم، عراق، سوریه … هر کجا باشد می‌روم. بی تابی نکن. تو اهل روضه‌های کربلایی هستی، می‌دانی که حضرت زینب چه کشید، باید مثل اهل‌بیت صبور و خوددار باشی. گاهی دست‌های خواهرانش را می‌گرفت و می‌گفت: این دست‌ها خیلی ظریفه، طاقت شلاق نداره، صورتش طاقت سیلی نداره، حضرت رقیه چطور تحمل کرد … گاهی می‌گفت مادر راضی نباشی، شهادت من امضا نمی‌شود. من برای دفاع از حریم امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) می‌روم اما شهادت انتهای سرنوشت من است. اگر ذره‌ای نارضایتی در قلب نازنین تو باشد گره کار من باز نمی‌شود. بارها می‌گفتم راضی هستم، ولی وقتی از جبهه‌ها بر می‌گشت می‌گفت: دیدی مادر کارم گیره، راضی باش. روزی از همین روزها مقابلم نشسته بود نان، خرما و ماست می‌خورد که خیلی دوست داشت، باز هم صحبت رفتن و پریدن از بام دنیا می‌کرد. از خوردن بازماند و از من سه بار قول گرفت که راضی باشم به رفتن و شهادتش … 📸شهيد مدافع حرم 🗓 شهادت ۱۲ بهمن ۹۴ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
شــرطِ اول قــدم آن است ڪِه مَجـــنون باشے! هرڪسے در بــہ درِ خانہ‌ے لیّلا نشــوَد 📸شهید مدافع حرم 🗓 شهادت ۱۲ بهمن ۹۴ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
آن روزها درباره شهادت فکر می‌کردم و گاهی وقت‌ها به آقا مصطفی می‌گفتم نمی‌دانم چرا فکر می‌کنم شما شهید می‌شوید. آن زمان هیچ جنگی نبود و مصطفی می‌خندید و می‌گفت مگر اینکه تو به من بگویی شهید می‌شوم. در دلم می‌گفتم مصطفی یک روز شهید می‌شود ولی شهادت را برای الان نمی‌خواستم و دوست داشتم بیشتر با همسرم زندگی می‌کردم. باز الان می‌گویم چیزی جز شهادت لیاقت مصطفی نبود که خدا نصیبش کرد. 📸شهید مدافع حرم حجت الاسلام شیخ 🗓 شهادت ۱۲ بهمن ۹۴ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
🔰عملیات به اوج رسیده بود بچه ها پیشروی خوبی داشتند؛ بعد از چند ساعت درگیری احساس کردیم دشمن از همه طرف ما را در تیررس دارد! سردرگم شدیم، از همه جا تیر میآمد سمت ما! یک مرتبه خبر رسید ارتش سوریه از محور خود عقب نشینی کرده و ما که نوک پیکان حمله بودیم و از سمت راست با کمک( بچه های فاطمیون) و از چپ( ارتش سوریه) حمایت میشدیم حالا باید از چپ هم با دشمن درگیر شویم! همه معادلاتمان بهم ریخت! از سوی دیگر دشمن نیروهای پشتیبانی اش را به منطقه رسانده بود. آتش دشمن چندین برابر شد. میان آن همه از خود گذشتگی و رشادت بچه ها، دو نفر بیشتر از بقیه به چشمم آمدند! اول شهید شیخ بود که وقتی تیرهایش تمام شد گفت محسن تیر داری؟ وقتی هم داشت تیرها را داخل خشاب جا میزد گفت نمیدانم چرا امروز آنقدر خوشحالم و با بچه ها شوخی میکنم! و دوم بود که داخل آن آتش سنگین تروریست‌ها خمپاره ۶۰ چریکی را علم کرد و با گذاشتن هر خمپاره داخل قبضه با صدای بلند میگفت یا علي بن ابی طالب،یا فاطمه الزهرا، یا حسین شهید . . . ناگهان یک انفجار مهیب باعث شد که چند ثانیه همه جا را تار ببینم و گوش هایم فقط سوت بکشند و بعد از نیم ساعت که مرا به عقب رساندند، خبر شهادت هر دو آنها را شنیدم . . 📸شهید مدافع حرم 🗓 شهادت ۱۲ بهمن ۹۴ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
شهادتــ همین است دیگر بہ ناگہ پنجره اے باز مےشود بہ ‌سمت ِ‌بهشتـ‌ ... مهم تویے!!! ڪہ ‌چقدر از دلبستگےهاے ِ‌این ‌طرف ِ‌پنجره 📸شهيد مدافع حرم 🗓 شهادت ۱۳ بهمن ۹۴ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
کجا را نشانه گرفتی؟ چشم هايت، نگاه زیبای کدام سفیر ملکوت را به نظاره رفته است؟ ما را ميهمان نگاهت مى‌كنى؟ دل می‌رود چ ساده! آدم است ديگر! دلش می‌رود برايت! ساده! قبل از دل عقل تأیید ميكند! چ عقلی؟ عقل‌ها ز بوی زلف تو مست‌اند همه! 📸شهيد مدافع حرم 🗓شهادت ١٣ بهمن ٩۴ عملیات آزادسازی دو شهر شیعه نشین 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
•به‌قَلبت‌نگـاه‌میکُند اگرجایی برايَش‌گذاشته‌باشے •|مےآيد •|مےمانَد •|لانه‌میکُند تاشهيدت‌ڪُند... •وَ مَنْ عَشَـقْتُهُ قَتَلْـتُه _شـهید ینـی ‌همـین 📸شهید مدافع حرم 🗓 شهادت ۱۳ بهمن ۹۴ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
صحبت-ممنوع.pdf
2.3M
👆👆 💢خاطره ایی متفاوت از شهید مدافع حرم حاج نگاهم کرد و گفت: «بابا استعداد یعنی عددمون! توانمون! امکاناتمون! نارنجک! تفنگ! چی داریم؟ چقدر داریم؟» عصبانی شد و گفت: «اصلا تو یکی صحبت نکن.» منم ساکت شدم. دوباره حرفش را ادامه داد و گفت: «الان یک نفر داوطلب می خوایم که سریع بره عقب و خبر بده که دشمن داره میاد. » باز دستم را بردم بالا و گفتم: «من می‌رم.» گفت: «آتش هست، ترکش می خوری پسر.» گفتم: «اشکال نداره می رم.» 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
شهید مدافع حرم طلبه بسیجی احمد در بین دوستانش فـردی معتمد و مقبول بود البته به این خصایص باید محبوب بودن را هم اضــافه کرد چون اکثر افرادی که با او معاشرت داشـتند؛ او را فــردی دوســت داشــتنی و بامحبت برمی‌شمردند... از ریا بیزار بود و دوست داشت تمام کارهاش از ریز تا درشت بین خودش و خدای خودش باقی بماند؛ پیرو علیه السلام بود و همیشه در تمام کارها او زا الگوی خود قرار می داد... احمد از آن دسته جوان هایی که فقط بخوانند و تک بعدی باشند؛ نبود. هــم درس میخــواند و هــم کار می‌کرد از بنایی گرفته تا رنگکاری حتی تمیز کردن مغازها و خانه ها . . . معتقد بود کار هیچ وقت عار نیست. پسر بسیار شجاعی بود و اهلبیت خط قرمزش بودند و هرکس با اهلبیت نبود او را از لیست رفقاش خط میزد. از همان دوران کودکی دل رحیم و قلب سخاوت مندی داشت. 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
❤️ از طرف من به جوانان بگوئيد چشم شهيدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپا خيزيد و اسلام خود را دريابيد. انسان يک تذکر در هر 4 ساعت به خودش بدهد، بد نيست. بهترين موقع بعد از پايان نماز، وقتي سر به سجده مي گذاريد، مروري بر اعمال از صبح تا شب خود بيندازد، آيا کارمان براي رضاي خدا بود. 🌷 🆔 @basijiyanegomnam
گام برداشتن  در جاده عشــق هزینہ مے خواهـد هزینہ هایـــــے ڪہ انسان را عاشـــــق و بعد مےڪند 📸شهید مدافع حرم 🗓 شهادت ۱۹ بهمن ۹۴ 📿 شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
💢روایتى از سردار شهید مدافع حرم بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 سال ٩٠ بود. هنوز شور اربعین در ایران بدین صورت زبانه نکشیده بود. تعداد زوّاری که از ایران راهی کربلا می‌شدند روز به روز بیشتر می‌شد.☝️ دو مرز در استان خوزستان وجود داشت، یکی شلمچه و دیگری چذابه. چذابه هنوز به صورت پایانه مسافری تجهیز نشده بود و امکانات کامل برای تردد زوار در آن مهیا نبود😞 ولی مردم که می‌دانستند از آنجا هم می‌شود وارد عراق شد، به سمت مرز هجوم آورده بودند.🙁 یک روز با سردار شهید حاج على محمد قربانى در محل کار در حال صحبت بودیم که تجمع زوّار در مرز خیلی زیاد شده و امکانات خیلی ضعیفه😢، باید یک فکری بکنیم. حاجی چه کاری می‌خوای انجام بدی؟ گفت: "الان با چند نفر از مدیران شهرداری تماس می‌گیرم، خدابزرگه😊". بالاخره یک نفر قبول کرد که همراه ایشان به مرز بروند و به زائرین امام حسین علیه السلام خدمت کنند🌹 ما به مدت یک هفته هر روز بعد از وقت اداری یک ماشین پر از مواد خوراکی و ... آماده می‌کردیم و به مرز چذابه می‌رفتیم و بین زوّار تقسیم می‌کردیم🌹. حاج قربانی با آن محاسن سفید و اینکه بالاخره فرد شناخته شده‌ای بود، خاضعانه از مردم پذیرایی می‌کرد☝️. هیچ گاه پست و میز و جایگاه، رفتار و منش ایشان را تغییر نداد و به قول استاد پناهیان در مسیر دفاع مقدس باقی ماند،  خادم آستان اباعبدالله بود و چه زیبا و دیدنی خواهر ارباب او را پذیرفت💔 🗓 شهادت ۱۹ بهمن ۹۴ 📿 شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
یک روز آمد کنارم، دستهایش را روی زانویم گذاشت و گفت خواسته ای دارم. جواب دادم بگو. گفت میخواهم به سوریه بروم. جواب دادم اگر مخالفت کنم چه میکنی؟ گفت پدر دین ما چیست؟ گفتم ادامه داد ما پیرو مذهب شیعه ی اثنی عشر هستیم. سپس پرسید خداوند چرا ما را خلق کرد؟ جوابی نداشتم، فقط گفتم خداوند توصیه های دینی اش را در قرآن به ما کرده. باز پرسید آیا ما باید به قرآن عمل کنیم؟ پاسخ دادم بله. بلافاصله گفت پدر من باید برای به سوریه بروم. این وظیفه ی اعتقادی من است. نتوانستم حرفش را رد کنم. گفتم پسرم، اگر مانع رفتنت بشوم نمیتوانم در قیامت در برابر خداوند و ائمه پاسخگو باشم. پس تو را به خدا میسپارم ، برو. نقل از پدر شهید.. در عملیات آزادسازی دو شهر در اثر اصابت تیر به سینه اش به شهادت رسید و پیکرش حدود چهار روز در محل ماند. زمانیکه پیکر به دست ما رسید هنوز سالم بود. 📸شهید مدافع حرم 🗓 شهادت ۱۹ بهمن ۹۴ 📿 شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
میان خاڪ،سر از آسمان در آوردیم.. چقدر بے آشیان در آوردیم وجب وجب تن ایین خاكـــــ مرده را ڪندیم.. چقدر خاطره در آوردیم 🆔 @basijiyanegomnam
به همان اندازه که به من و فرزندانش اهمیت میداد، به خانواده و والدینش هم اهمیت می داد و آنها را احترام می کرد. هر وقت مادرشان از تهران به می آمدند، حتما باید خودش به فرودگاه می رفت و ایشان را به منزل می آورد. گاهی پیش می آمد که پرواز تأخیر داشت و مجبور بود ساعت ها منتظر بماند. ابدا اعتراضی نمی کرد، همانجا در فرودگاه می ماند تا پرواز مادرشان به زمین بنشیند. زمانی هم که به خانه می رسیدند خودش بلند می شد و از حاج خانوم (مادر شهید) پذیرایی و به امور میهمانمان رسیدگی می کرد. به ایشان می گفتم حاج آقا من هستم و کارهای مربوط به حاج خانوم را انجام می دهم، نیاز نیست شما کاری کنید. جواب می داد من فرزند او هستم و موظف به پذیرایی و رسیدگی به امور مادرم، شما به عنوان عروس ایشان وظیفه ای در این رابطه نداری. می گفت بعد از مرگ، من در مورد والدینم مورد سؤال و جواب قرار خواهم گرفت نه شما. 📸شهید مدافع حرم 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
عملیاتی صورت می‌گیرد و نیروها در جریان آن عملیات مجبور به عقب‌نشینی می‌شوند، سید فاضل جزء نیروهایی که باید در آن عملیات شرکت می‌کردند نبود، منتها شرایط به گونه‌ای می‌شود که نیروهای درگیر تحت محاصره قرار می‌گیرند، نیروهای پشتیبانی هم نمی‌توانند خود را به آنها برسانند، سید فاضل که صدای کمک خواستن نیروهای در محاصره را می‌شنود تاب نمی‌آورد و به همراه راننده ماشین به سمت آنها حرکت می‌کنند، با کمک تعدادی نیروهای دیگر محاصره را می‌شکنند و موفق به عقب‌نشینی می‌شوند، در مسیر برگشت سید فاضل در ماشین فرمانده عملیات که مجروح شده بود می‌نشیند، به علت شکسته شدن پل مجبور می‌شوند مسیر را دور بزنند و به دلیل سرعت زیادی که داشتند آمبولانس و ماشین سیدفاضل چپ می‌کنند، بعد از دو روز که نیروها به منطقه برمی‌گردند می‌بینند که داعشی‌ها افراد داخل ماشین‌ها را بیرون آورده و هر دو ماشین را آتش زده‌اند، از طریق پهبادها متوجه می‌شوند که داعش دو پیکر شهید را از ماشین خارج کرده‌اند. خبر مفقود شدن سید فاضل را بهمن ماه و خبر قطعی شهادت ایشان را در ماه اسفند به ما دادند. خبر شهادت را به ما دادند؛ اما خبری از پیکر شهید نبود...تا اینکه بعد از ۵ ماه پیکر بی سر شهيد به وطن بازگشت 📸شهید مدافع حرم شهید 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
⚘﷽⚘ ای عشق به شوق تو گذر می‌کنم از خویش  تو قافِ قرارِ من و من عینِ عبورم... پر کن از باده ی چشمت قدح صبحِ مرا... خود بگو من ز ِ تو سرمست شوم یا خورشيد...؟ 🌷 🆔️ @basijiyanegomnam
شرایط مالی مان چنگی به دل نمیزد. در روستایمان زن سیده‌ای زندگی میکرد که همسرش ماهیگیر بود و شرایط مالی خوبی نداشتند. آن زن باردار بود، روزی متوجه شدم همسرش به درب منزل آمد و با ناصر به صحبت پرداخت. سپس ناصر وارد اتاق شد چیزی را با خود بیرون برد. یک ماهی از آن ماجرا گذشت یک روز آن مرد مجدداً آمد و سراغ ناصر را گرفت که خانه نبود. گفت میخواهد از او تشکر کند؛ با تعجب علت را پرسیدم. پاسخ داد همسرش باردار بوده و نیاز به پول داشتند و ناصر هزینه زایمان را داده و گفت اگر لطف خداوند و کمک ناصر نبود همسرش زنده نمیماند و حالا ناصر قبول نمیکند پولش را پس بگیرد. وقتی شوهرم به خانه بازگشت با ناراحتی به او گفتم ما خودمان شرایط مالی خوبی نداریم آن وقت تو پولی را که به آن محتاجیم به دیگران میدهی؟ ناصر جواب داد حضرت علی علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام میفرماید آنچه را برای خود میپسندی در حق دیگران هم بپسند. گفت انسان نباید آنچه را دارد تنها برای خود بخواهد بلکه باید داشته هایش را با نیازمندان تقسیم کند. این حرفهایش آرامم کرد و شرمنده شدم که چرا به خوبی او نیستم... 📸شهید مدافع حرم 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
باران های شدید باعث شد که مسجد امام علی (ع) در یک وضعیت نابسامانی قرار گیرد به طوری که مسجد پر از آب و لجن ‌شد که این موضوع سبب تعطیل شدن نماز جماعت شد، حاج کریم نمی توانست این حادثه را تحمل کند دست به کار شد و با کمک جوانان شروع به ترمیم و بازسازی مسجد کرد. پس از بازسازی مسجد، باز هم به علت برنامه‌های سرد هیئت مسجد ناراحت بود و نمی‌توانست نسبت به این وضعیت بی تفاوت باشد به همین دلیل دست به کار شد زیرا جوانان در برنامه‌های هیئت شرکت نمی‌کردند و با برگزاری مراسمات جوان پسند شور و حرارت حسینی را در محله ایجاد کرد. در روز تشییع شهید همه دیدند که جوانان هم هیاتی و مسجدی و حتی جوانان به ظاهر غیر مذهبی محله حصیرآباد با شوری حسینی در کنار پیکر شهید عزاداری می‌کنند و بر سر و سینه می‌زنند. 📸شهید مدافع حرم 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
جانباز شهید حجت‌الاسلام مجید محمدی با بیش از ۵۰ ماه حضور در جبهه در دوران دفاع مقدس، از مدرسان معارف اسلامي، اخلاق و قرآن دانشگاه آزاد و آموزشكده سما در عملیات آزادسازی دو شهر نبل و الزهرا در مبارزه با گروه‌های تروریستی تکفیری در سوریه به درجه شهادت نائل آمد. همکار شهید احمدی: ایشان از ۵ دی‌ماه امسال برای اولین بار به عنوان بسیجی داوطلب به سوریه اعزام شد. شهید محمدی نماینده سازمان سما در اجرای طرح قدس در آموزشکده سما بود؛ طرح قدس اجراکننده مسابقات قرآنی در این آموزشکده است. به دلیل آنکه شهید محمدی در دی‌ماه به سوریه اعزام شد برگه‌های امتحانی دانشجویان این شهید را من تصحیح کردم و می‌دیدم که دانشجویان در پایین برگه به دلیل آنکه می‌دانستند استادشان به سوریه اعزام شده با جملاتی همچون «استاد عزیز مواظب خودت باش» یا «استاد خدانگهدارت باشد» علاقه خود را به ایشان نشان دادند. دانشجویان وی به او علاقه‌مند بودند چرا که هیچ‌گاه در کلاس درس دانشجویان را تحقیر نمی‌کرد و اگر آنها نظر مخالفی هم داشتند اجازه می‌داد آزادانه بیان کنند. از وی می‌شنیدیم که می‌گفت «من فرزند هشت سال دفاع مقدس هستم و نمی‌توانم آرام بگیرم و جز با شهادت آرامش پیدا نمی‌کنم.» 📸شهید مدافع حرم 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
می‌نویسم مــادر بخوان عشــق ... تهران ، سال ۱۳۶۵ ، اعزام رزمندگان به جبهه ، مادری نگران از برنگشتن پاره تنش 🆔️ @basijiyanegomnam
والله والله بنده هیچ نگرانی  و سر سوزن دلواپسی به همسر و فرزندانم ندارم  ڪہ بعد از من چه می ڪنند  زیرا اگر آنان در خط‌حق و ولایت باشند پس یقینا اهل مـن هستند ... و خـداوند وعده داده ڪہ خودش  خــون بهــای شهیـــدان است  وحال ڪدام یڪ از مدعیان جرات دارد  قیمتی بر این خـون بهـا بگذارد ڪہ قرار است به اهـل من برسد ؟ 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
(این قسمت به دلنوشته های این شهید اختصاص داده شده است) بقول شهریار طفل بودم، دزدکی، پیرو حقیرم ساختند . . . بودن با شهدا را قدر نشناختم، فرصت جنگ و دفاع مقدس را نیز . . . و حالا مانده ام معطل، با تنی که فرصت جهاد از او گرفته شده و دستها و پاهایی که فرمان نمیبرند مرا . . . میخواهم نترس، با سری بالا، مثل نوجوانی ام، از هر معبری عبور کنم اما درد هایم، با من به سخن می نشینند! می گویند، یا بکُش یا بکِش . . . و ما هرگز، بعد از زندگی با شهدا، بی درد نبوده ایم که دردها را بکُشیم . . . پس می کِشیم درد هایی را که چون داغ، تن رنجورمان را بسوزاند تا روزی که خاکستری بر جا بماند و بوی عطر شهدا مستمان کند . . . دوباره . . . شاید عاشقمان شود و عاشقش شویم. 📸شهید مدافع حرم در کنار شهید مدافع حرم 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam