🔰امام جمعه #شادگان در خصوص شهید مدافع حرم #حسین_معماری میگوید:
☑️او قلب تپنده ای برای شادگان است. شهید دارای ویژگی منحصر به فردی بوده که از او شخصیتی ساخته تا بتواند در راه دفاع از حریم #اسلام و #تشیع الگوی بسیار خوبی برای #جوانان باشد.
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
#سالگرد_شهادت
یک روز آمد کنارم، دستهایش را روی زانویم گذاشت و گفت خواسته ای دارم. جواب دادم بگو.
گفت میخواهم به سوریه بروم. جواب دادم اگر مخالفت کنم چه میکنی؟ گفت پدر دین ما چیست؟ گفتم #اسلام
ادامه داد ما پیرو مذهب شیعه ی اثنی عشر هستیم. سپس پرسید خداوند چرا ما را خلق کرد؟ جوابی نداشتم، فقط گفتم خداوند توصیه های دینی اش را در قرآن به ما کرده. باز پرسید آیا ما باید به قرآن عمل کنیم؟
پاسخ دادم بله.
بلافاصله گفت پدر من باید برای #جهاد به سوریه بروم. این وظیفه ی اعتقادی من است.
نتوانستم حرفش را رد کنم. گفتم پسرم، اگر مانع رفتنت بشوم نمیتوانم در قیامت در برابر خداوند و ائمه پاسخگو باشم. پس تو را به خدا میسپارم ، برو. نقل از پدر شهید..
در عملیات آزادسازی دو شهر #نبل_و_الزهرا در اثر اصابت تیر به سینه اش به شهادت رسید و پیکرش حدود چهار روز در محل ماند. زمانیکه پیکر به دست ما رسید هنوز سالم بود.
📸شهید مدافع حرم
#عباس_کردانی
#اهواز
🗓 شهادت ۱۹ بهمن ۹۴
📿 شادی روحشان #صلوات
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
#سالگرد_شهادت
💢بار دومی که میخواست به سوریه برود خیلی ناراحت بودم میگفتم یک بار رفتید کافی است برای چه دوباره میروید، کنارم نشست و گفت اگر ما به سوریه نرویم چه کسی میخواهد به نیروهای مردمی سوریه کمک کند، مردمی که مظلومند و زیر بار حملات تکفیریها، له میشوند، کسی نیست آنها را یاری رساند، من به خاطر #اسلام می روم تا اجازه ندهم #حضرت_زینب سلاماللهعلیها یک بار دیگر به اسارت در بیاید، با این حرفها مرا متعاقد کردند با اینکه مدام گریه میکردم ولی در برابر حضرت زینب سلام الله عليها تسلیم شدم و راضی هستم به رضای خدا.
در ادامه در بیان حالات خود بعد از شنیدن خبر شهادت پدر عنوان میکند: جز خنده کاری نمیتوانستم بکنم زیرا هر کسی آرزوی شهادت را دارد و واقعا خوشحال بودم که پدرم شهید شده چون لیاقتش را داشت زیرا این فیض عظیم نصیب هر کسی نمیشود.
☑️نقل از دختر شهید مدافع حرم #جبار_دریساوی
🗓شهادت: ۱۶ مهر ۹۳
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
▪️حماسه بزرگ #پیاده_روی_اربعین که کنگرهای عظیم برای نمایش قدرت #اسلام به جهانیان است اگر در این سالها پابرجا است، مدیون خون پاک شهدای مدافع حرمی است که رفتند تا #امنیت بماند.
شهدای مدافع حرمی که خونبهایشان آرامش و اقتداری است که اکنون در داخل مرزهایمان حکمفرماست...
بهراستیکه همان رفتنها بود که اکنون تبدیل به حماسه پیادهروی میلیونها زائر شده است.
همانگونه که #رهبر_معظم_انقلاب نیز در دیدار روز دوم آبان ماه با خانواده تعدادی از شهدای مدافع حرم به مناسبت اربعین فرمودند: اگر مجاهدت شهدای مدافع حرم نبود، دشمن تا نزدیکی قبر مطهّر حضرت اباعبدالله(ع)، چند کیلومتری کربلا جلو آمده بود و دیگر حماسه راهپیمایی #اربعین وجود نداشت.
✅موکب خدام الحسين، شهدای مدافع حرم خوزستان چندین سال است که در شهر کربلا موکب را به نام #شهدای_مدافع_حرم_خوزستان برپا میکند و ده شبانه روز به زوار #امام_حسین علیهالسلام خدمت رسانی مينمايد اما امسال که شرایط حضور در کشور عراق محیا نبود همان برنامه را در شهر #اهواز و در سازه ای به شکل #بين_الحرمين در روی بروی #حسینیه_شهید_موسوی_جلال در فضای باز و با رعایت پروتکلهای بهداشتی برگزار کرد و فضای اربعین را به دیار خود آورد.
✔پ ن: در این کلیپ تصویر موکب که منقش به تصاویر شهدای مدافع حرم خوزستان است را میبینید.
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
#خاطره
🔴 شوق رفتن | خاطرهای از اولین شهید مدافع حرم #بهبهان #احسان_فتحی
✦⇠ روزی با هم به نماز جمعه رفتیم. هنگامی که نماز جمعه تمام شد من رفتم کنار ضریح امامزاده حیدر، گوشهای ایستادم. نمازگزاران داشتند از مصلی خارج میشدند. پس از دقایقی، احسان هم آمد کنار ضریح امامزاده. فکر نمیکرد که من آنجا ایستاده باشم. دور ضریح میچرخید و آن را میبوسید. #زیارت میکرد و با خدا راز و نیاز. میگفت:«خدایا کاری کن خواهرم راضی شود تا من بتوانم به #سوریه بروم.» من هم داشتم صدایش را میشنیدم. نشستم گوشهای و شروع کردم به گریه کردن. او دوست داشت، به سوریه برود و من هم هیچ راهی جز قبول کردن نداشتم. یک اسکناس پنج هزار تومانی از جیبش در آورد و آن را درون ضریح انداخت. ضریح را بوسید و از حرم خارج شد. ✨
✦⇠ من زودتر از او از #حرم خارج شدم و بیرون در گوشهای منتظرش ماندم تا بیاید. موقعی که آمد، گفتم: برادر چرا دیر کردی؟ گفت: مگه خسته شدی؟ گفتم: نه، اما منم کار و زندگی دارم. معذرت خواهی کرد و گفت: ببخشید. حالا میخوای کجا بری؟ میخوای بری خانهتان؟ گفتم: نه، امروز میخواهم تا عصر با تو باشم. میخوام یه جایی ببرمت که یه کم حال و هوایت عوض بشه. گفت: کجا بریم؟ گفتم: بریم پارک. گفت: اسم پارک رو پیش من نیار. فضاش برام سنگینه. خفهام میکنه. توی شهر چرخی زدیم تا رسیدیم به پارک شاهد که روبروی گلزار شهداست. گفتم: میخوام اینجا بنشینم. گفت: اشکالی نداره. از اینجا هم بوی برادر شهیدم بارونی به مشام میرسد، خوبه. گوشهای از پارک نشستیم. گفتم: باهات حرف دارم. گفت: حرفت را بزن، اشکالی ندارد. او میخواست من را راضی کند تا به سوریه برود و من هم میخواستم او را راضی کنم که به سوریه نرود.✨
✦⇠ در دل با خود گفتم: خدایا کمکم کن. #حضرت_زینب کمکم کن تا بتوانم حرفم را بزنم. رو به خیابان کردم چند موتوری در حال عبور از پارک بودند. احسان هم سرش در #قرآن بود و داشت گریه میکرد. شروع کردم به حرف زدن با او. گفتم: احسان چی شده؟ مگه من پیشت ننشستهام؟ گفت: میبینی خواهر؟ اصلاً هوشم پیش تو نیست. حواسم جای دیگری است. فقط جسمم کنار توست. گفتم: برادر کسی رو میخوای؟ اگر خاطر خواه کسی شدهای بگو تا برایت بروم خواستگاری. چیزی نگفت. گفتم: برادر، خانه نداری؟ وضعت بد است؟ باز چیزی نگفت. گفتم: برادر برای پول میخواهی به سوریه بروی؟ رو به من کرد و گفت: به حضرت زینب قسم تو را نمیبخشم و شروع کرد به گریه کردن.✨
✦⇠ گفت: «خواهر #اسلام در خطر است. حرم حضرت زینب در محاصره دشمن است. تو میگوئی برای پول میخواهی بروی؟ تو برادرت را نمیشناسی؟» خواستم با این حرف برادرم را به زبان بیاورم. ببینم برای چه میخواهد به سوریه برود؟ چرا اینقدر برای رفتن پافشاری میکند؟ یک ساعت همین جور با صدای بلند داشت گریه میکرد. گه گاه افرادی با موتور سیکلت و ماشین از مقابلمان رد میشدند و من هم خجالت میکشیدم. گفتم: برادر گریه نکن. اشتباه کردم. گفت: «تو یک حرفی زدی که دلم را لرزاندی. گفتی: برای پول میخواهی بروی...»✨
🔰 راوے: #خواهر_شهید
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
#شهیدانه
یک روز آمد کنارم، دستهایش را روی زانویم گذاشت و گفت خواسته ای دارم. جواب دادم بگو.
گفت میخواهم به سوریه بروم. جواب دادم اگر مخالفت کنم چه میکنی؟ گفت پدر دین ما چیست؟ گفتم #اسلام
ادامه داد ما پیرو مذهب شیعه ی اثنی عشر هستیم. سپس پرسید خداوند چرا ما را خلق کرد؟ جوابی نداشتم، فقط گفتم خداوند توصیه های دینی اش را در قرآن به ما کرده. باز پرسید آیا ما باید به قرآن عمل کنیم؟
پاسخ دادم بله.
بلافاصله گفت پدر من باید برای #جهاد به سوریه بروم. این وظیفه ی اعتقادی من است.
نتوانستم حرفش را رد کنم. گفتم پسرم، اگر مانع رفتنت بشوم نمیتوانم در قیامت در برابر خداوند و ائمه پاسخگو باشم. پس تو را به خدا میسپارم ، برو. نقل از پدر شهید..
در عملیات آزادسازی دو شهر #نبل_و_الزهرا در اثر اصابت تیر به سینه اش به شهادت رسید و پیکرش حدود چهار روز در محل ماند. زمانیکه پیکر به دست ما رسید هنوز سالم بود.
📸شهید مدافع حرم
#عباس_کردانی
#اهواز
🗓 شهادت ۱۹ بهمن ۹۴
📿 شادی روحشان #صلوات
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam