☕️ #عصرونه‌های_شهدایی🕊 ☕️🫖امروز مهمون #شهید_مهدی_زین‌الدین عزیز هستیم: 💎از ۴ دانشگاه فرانسه برا شهید زین الدین دعوتنامه اومد. یه شب رفت تهران تا با دوستش که از پاریس اومده بود، مشورت کنه ببینه چه چیزایی برا تحصیل نیازه تا با خودش ببره. دوستش گفت: من ٣ ساله که توی پاریس درس می‌خونم. یه روز رفتم خدمت امام خمینی(ره) ایشون فرمودند: برگردید ایران، اونجا بیشتر به وجودتون نیازه... آقا مهدی تا این رو شنید از رفتن به پاریس منصرف شد. موند ایران و با شرکت در تظاهرات، برا پیروزی انقلاب تلاش کرد 🪷منبع : #کتاب_با_راویان_نور، صفحه١٣٧ 💎از همه زودتر می یومد جلسه و تا بقیه برسند دو رکعت نماز می خوند. یکبار بعد از جلسه کشیدمش کنار و پرسیدم: نماز قضا می خونی؟ گفت: نه نماز می خونم که جلسه به یه جایی برسه و همینطور حرف روی حرف تلنبار نشه. 💎حوصله ام سر رفته بود . اول به ساعتم نگاه کردم ، بعد به سرعت ماشین . گفتم . « آقامهدی ! شما که می گفتین قم تا خرم آباد رو سه ساعته می‌رین گفت « اون مال روزه . شب ، نباید ازهفتاد تا بیش‌تر رفت . قانونه . اطاعتش ، اطاعت از ولی فقیهه .» 🪷منبع : #کتاب_یادگاران / جلد ۱۰ 🫶🫶🫶 تا #صلوات بفرستیم برای شادی شهید #بسیج_دانشجویی #شهدایی #فانوس ✅ صفحات رسمی بسیج دانشجویی دانشگاه مراغه👇 🔗 تلگرام | ایتا | اینستاگرام |

☕️ #عصرونه‌های_شهدایی🦅 این مرد بسیار شریف وصبور #سید_نورالدین_عافی عزیز (زاده ۱۳۴۳ در محله خلجان تبریز) رزمنده و جانباز ۷۰٪ جنگ ایران و عراق است که کتاب خاطرات او به نام #نورالدین_پسر_ایران  باعث شناخته شدن وی در سطح کشور شد. این کتاب حاصل ۴۰ ساعت مصاحبه به زبان ترکی با موسی غیور است. معصومه سپهری در سال ۱۳۸۳ این مصاحبه‌ها پیاده کرده است.  عافی در سن ۱۶ سالگی وارد جبهه شد. او ابتدا به عنوان نیروی آزاد وارد لشکر ۳۱ عاشورا شد. سپس طی ۸۰ ماه حضور در جبهه، به عنوان غواص و فرماندهٔ دسته در جبهه‌های مختلف جنگید و بارها مجروح شد. در کتاب نورالدین، پسر ایران روایت‌هایی از عملیات بدر، والفجر هشت و کربلای چهار آمده است. ایشان در 18 سالگی طی داستانی که  گفته شده چهره شان به همراه کلی جراحت به این شکل افتاده . ایشان در قید حیات میباشد🌻 🔥🔥حتما حتما مطالعه این کتاب رو بهتون پیشنهاد میکنم دوستان عزیز💎 انشاءاللّه برای سلامتی این شهید زنده و شرمنده نشدنمان در پیشگاه این بزرگان 💛💛💛 تا #صلوات بفرستیم ✅ صفحات رسمی بسیج دانشجویی دانشگاه مراغه👇 🔗 تلگرام | ایتا | اینستاگرام |

☕️ #عصرونه‌های_شهدایی 🕊 🦅 خاطراتی چند از شهید بزرگوار #سید‌محمد_بهشتی 🌎امام راحل:« بهشتی یک امت است.» 🌤#شهید_بهشتی به قاضی دادگاه نامه زده بود که: «شنیدم وقتی به مأموریت میری ساک خود را به همراهت میدی، این نشانه تكبر است که حاضری دیگران را خفیف کنی» 🧩منبع : #کتاب_صد_دقیقه_تا_بهشت 🌤پدرم حقوقِ دادگستری نمی‌گرفت و تا آخر هم از همون حقوقِ بازنشستگیِ آموزش و پرورش استفاده میکرد... یک بار لامپِ اتاقِ منزلمون که محلِ مطالعه و تحقیق ایشان بود، سوخت و از تعاونیِ دادگستری برای اونجا لامپ خریدند. اما پدرم لامپ رو پس فرستاده و گفتند: اینجا اتاق کارهای شخصی من است و باید (با هزینه ی شخصی) از مغازه های معمولی و با قیمت عادی لامپ بخریم، نه از تعاونی دادگستری... 🧩منبع : #کتاب_او_یک_ملت_بود/ صفحه٩۵ 🌤جلوی دادگستری جمع شده بودند و شعار می دادند « مرگ بر بهشتی . » خودش هم می‌شنید اما اعتنا نمی کرد . یکی نتوانست تحمل کند ، از کوره در رفت و گفت : « چرا امام ساکت هستن ؟ کاش جواب این توهین ها رو میدادن » . بهشتی بی معطلی جواب داد : « قرار نیست توی مشکلات از امام هزینه کنیم . ما سپر بلای امامیم نه امام سپر بلای ما .» 🧩منبع : #کتاب_صد_دقیقه_تا_بهشت 🌤با اینکه پدرم روحانی بود و پدر و پدر همسرش هم از روحانیون سرشناس اصفهان بودند. ولی هیچ یک از ما فرزندان خودش را تحریک و تشویق به وارد شدن به لباس روحانیت یا فراگیری علوم حوزوی نمی‌کرد. ایشان بر خلاف بعضی از روحانیون که اصرار دارند حتماً یکی از فرزندانشان به کسوت روحانیت درآیند تا به قول خودشان این چراغ در خاندان آنان روشن بماند ما را در راه و روش زندگی مان کاملاً آزاد گذاشته بود و به انتخاب ما هرچه که بود به دیده احترام می‌نگریست. 🧩منبع : #کتاب_سیره_شهید_دکتر_بهشتی 🌤از مادر شهید بهشتی در یک مصاحبه شنیدم که می گفت: من در طول مدت بارداری فرزندم سید محمد ٩ بار قرآن رو ختم کردم. ایشون می گفت موقع شیر دادن به فرزندم نیز قرآن می خواندم و تا قرآن خوندنم قطع می شد، پسرم دیگه شیر نمی خورد... 🧩منبع : #کتاب_سیره_شهید_دکتر_بهشتی/ صفحه۴٣ 🌳برای ترفیع درجات و شادی روح این مرد عدالت. 🕊. 🕊. 🕊تا #صلوات بفرستیم