🎁 #مسابقه_بوی_بهشت 🍃
📝#دلنوشته
🔸امام حسین جان من همیشه آرزوی زیارت شماراداشتم تابه پابوس شما بیاییم آقاجان شما الگو برای تمام جهانیان درزندگی هستید و دراین مسیرپیاده روی اربعین عشق و شور وصف ناپذیر موج میزند و انسان از دیدن این همه عظمت به گريه میافتد که کودکان با جان و دل از زائران پذیرایی میکنند و دوست دارم دراین راه جان فداشوم وبتوانم افراد زیادی رابه سوی شما دعوت کنم واین شور زیارت در مردم حس میشود.
با این همه سختی از خانواده خود دور شدند و با کودک شیر خواره دراین راه به یاد حضرت علی اصغر (ع) عزاداری میکنند.
دراین راه باشکوه ما به یاد امام زمانمان هستیم برای ظهور دعا میکنیم تا فرج مولایمان نزدیک شود و گره ازمشکلات مردم بازشود
ان شاالله
🔹فاطمه ورمزیار از همدان
🔺@basijnews_azgh
🎁 #مسابقه_بوی_بهشت 🍃
📝#دلنوشته
🔸خوشا جانی که جانانش حسین است
حسین جان گرچه جسمم هزاران کیلومتر از کربلا فاصله دارد ولی جانم همواره در طلب و همراه توست.
امید است که پروردگارم عنایت کند و مرا با امام حسین و شهدای کربلا محشور کند
اربعین حسینی تسلیت باد التماس دعا 🙏
🔹فاطمه زمانی از خمینی شهر
🔺@basijnews_azgh
🎁 #مسابقه_بوی_بهشت 🍃
📝#دلنوشته
🔸مهرخروج من اذن دخول جاده کرببلاست
راهی که چشم انداز ان خانه عشق و صفاست
برای حسین چله نشینی کردیم
پیاده روی اربعین را ماهمه باهم دلی ش کردیم
ویزا به دست گرفتم مرزها خیلی شلوغه
اینجا قشنگ ترین جای عاشقان موعوده
اینجا راهپیمایی خیلی عظیمه
امادگی ظهور حجت خدا برروی زمینه
کفشها را به پا میکنم اماده رفتنم
کوله به دوش میگیرم من زایر بین الحرمینم
خیلی ها زوار اربعین حسین شدند
برای ظهور فرزندش همه هم قسم شدند
🔹معصومه رحیمی از گرمدره البرز
🔺@basijnews_azgh
🎁 #مسابقه_بوی_بهشت 🍃
📝#دلنوشته
🔸پیاده روی اربعین، سفر و سیاحت نیست! سِير و سلوک است؛ سِير از هبوط آدم تا عروج حسین؛اینجا که می آیی پا بر زمین داری و دل در ملکوت؛ اینجا باحداقل های حیات زمینی میسازی تا حداکثرهای حیات فرازمینی را دریابی؛اینجا چشم بر زشتی های زمینی میبندی تا زیبایی های فرا زمینی را بیابی،اینجا در حالیکه با خودت تنهایی، در دریایی از انسانها غرق میشوی؛اینجا ،عطش،خستگی، تنهایی و سرگشتگی و تمامی دردهای دیگر زمینی، توصیف نمی شوند بلکه لمس و حس می شوند تا آنگاه که به مقصد میرسی، طعم خوش وصال را به عمق جان بچشی..... اینجا مشق ظهور مینویسیم و درس حیات طیبه میخوانیم، و اما ، کلیدواژه های این بزم، دو نام جاودانه اند: "حسین" و "زینب"🌹
🔹عاطفه جعفری از قم
🔺@basijnews_azgh
🎁 #مسابقه_بوی_بهشت 🍃
📝#دلنوشته
🔸بر علمدارت بگو من از قلم افتاده ام
تا بداند حضرت سقا خیالاتی شدم
یک دل و یک حسرت و یک کربلا یک اربعین
در میان روضه ات حالا خیالاتی شدم
🔹مهدی زادقاسم از میاندوآب
🔺@basijnews_azgh
🎁 #مسابقه_بوی_بهشت 🍃
📝#دلنوشته
💚حسین_جانم
زوّار الحسین اَجرِ شما با سقّاست
این شورِ قیامت بی نهایت زیباست
بر جاده ی عاشقی قدم بگذارید
پشتِ سرتان دعای خیرِ زهراست
جامانده ای از زیارت اربعین
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا
🔸محمد سبحان همندی از مشهد
🔺@basijnews_azgh
🎁 #مسابقه_بوی_بهشت 🍃
📝#دلنوشته
🔸نجف تا کربلا عرش معلای زمینی هاست ؛ جهان محو تماشای قیام اربعینی هاست ! حماسه عظیم اربعین، با اجتماع زائران حسینی ماهیت پیدا میکند. اصلا ماهیت زیارت اربعین؛ تجمع میلیونی دلدادگان حسینی است. مگر دریا بدون موج معنا و مفهوم دارد !؟ حضور میلیونی عاشقان با شعار ( لبیک یا حسین ) با پای پیاده در گرمای طاقت فرسا، روانه ی دیار عشق میشوند. مغناطیس کربلا در هیج کجای عالم تجربه نخواهد شد ! اربعین یک نماد وحدت و اخوت گرداگرد یک پرچم مقدس است ...!
🔹حجت بایرام پور از ماکو آذربایجانغربی
🔺@basijnews_azgh
🎁 #مسابقه_بوی_بهشت 🍃
📝#دلنوشته
🔹تنها به عشق کربلا میکشم نفس
دنیای بی حسین بدردم نمی خورد
باورم نمیشود که باز هم به کربلا آمدم من بعد از زیارت شما احساس آرامش داشتم انگار کربلا یک قطعه از بهشت بود. و وعده های،خداوند تحقق یافته بود اشتباهی در کار نیست قرار بود ما را به بهشت ببرند به کربلا بردند خدا کند کسی در دوراهی قرار نگیرد الا دو راهی بین الحرمین که نمیدانی اول به زیارت سردارسرجدا روی یا سقای دشت کربلا
به آن جا که میروی دلت را ببر و اگر بازمیگردی آن را نیاور در کربلا آدم دیگر به فکر دنیا و تعلقات و دلبستگی های مادی نیستند احساس سبکی و آرامش داری و حس و حال وصف نشدنی می باشد که قلم توان چینش هنرمندانه این واژگان را ندارد خوشبحال افرادی که هر سال به کربلا مشرف میشوند و جدا از این همه لطف که اربابمان به ما داشته و مارا دعوت کرد هرکسی که به کربلا مشرف شود اگر از ثواب آن اطلاع پیدا کند حتما که از شوق می میردو خداوند کربلا را آفرید که عشق جهان گیر شود و چند بیتی شعر که خودم از حس و حال وصف نشدنی کربلا سرودم
اگر اربعین کربلا را ببینی
در حسرت دیدار دلدار نمیری
اگر شب جمعه بین الحرمین را ببینی
اگر علقمه را زیر باران ببینی
هرگز از دین حسین بیرون نروی
مست و مجنون علمدار حسینی .
🔸زهرا مردان پور از کرمانشاه
🔺@basijnews_azgh
🎁 #مسابقه_بوی_بهشت 🍃
📝#دلنوشته
🔸به نام خدا
نماز عشا را میخوانم. ستاره باران بالای سرم را نگاه میکنم. این معجزه فوق العاده از کجا آمده است؟دو روز راه را رفته ام و این یعنی بیشتر راه. فردا روز وصال است. تمام طول مسیر, راه ها امن ودلها گرم بود؛لبخند بر لبها و عشق در تپش قلب جای داشت. در طول مسیر کودکی خرما تعارف میکرد. یادش بخیر.
وقتی از آبنباتهایی که در جیب داشتم،چند تایی به دست کودکی که به من خرما تعارف کرده بود دادم،با چه خوشحالی به طرف خواهر کوچکترش دوید تا وی را هم سهیم کند. مردی چایی شکر مشهور عراقیها ودیگری شیرینی محلی پخش میکرد. مردی عرب میخواست از غذای موکب به اصرار به من بدهد. کار از اصرار گذشت و به من التماس رسید. سیر بودم. توی چشمهایش محبت موج میزد. محبتی که باعث شد نتوانم دستش را رد کنم. این آشنایی و محبت ناشناخته از کجا آمده است؟حالا هم مردی به سویم میآید که پاهایم را بشوید. مانند دیشب که آن مرد چقدر ناراحت شد وقتی سرم را به علامت نفی تکان دادم. انگشت های شست پایم را با دستهایم میگیرم. وقتی به رسیدم فکر میکنم،تاولها رامیشود نادیده گرفت و سوزش آنها را احساس نکرد. شاید فردا پالخت رفتم. شاید فردا شدم مثال زنده «فاخلع نعلیک» در وادی مقدس کربلا. چشمم را که از آسمان میگیرم, به کوله پشتی پارچهای ام نگاه میکنم. چقدر خالی و سبک دلم برای کتابهایم تنگ میشود. کاش حداقل لهوف را آورده بودم. باید فردا از یک ایستگاه فرهنگی،برو شوری برای مطالعه بگیرم. به سراغ شارژ موکبی میروم که برایم موبایلم را شارژ کند. با آن پنل ۲۰ تایی برق که دور و بر آن از هر جای دیگری شلوغتر بود. همین که تا موکب بعد شارژ داشته باشد،کفایت میکند. مسیر خلوت شده است؛ازدور صدای نوحه میآید. و خیلیها آماده خواب میشوند. شبها استراحت میکنند اما من دوست دارم شب رو بودن را امتحان کنم. تا اذان صبح راه میروم. نماز را که خواندم،کمی خواهم خوابید. با خودم زمزمه میکنم:
خوشا کاروانی که شب راه طی کرد
دم صبح اول به منزل نشیند
باید برخیزم. مقصد نزدیک است صبح نزدیکتر...
🔹زینب اکبری از شوط آذربایجانغربی
🔺@basijnews_azgh
🎁 #مسابقه_بوی_بهشت 🍃
📝#دلنوشته
🔸به نام خدا
نثر ادبی « گام های تشنه»
سال ها، با پای واژگان، مسیر شاعرانه ی عشقت را پیموده ام تا ارادت خالصانه ام را بیتِ بیت به تصویر بکشم. این اربعین کوله پشتی ام را می بندم و با آن واژه های تاول زده، پای در مسیر می گذارم.
راه سرشار از شمیم سبز توست. سرشار از چشم هایی که حرمت را انتظار می کشند؛ چشم هایی که با هر روضه، قصیده ی باران را زمزمه می کنند.
کوله پشتیِ سبکم که رسالتی سنگین را بر شانه هایم نشانده است.هر قدم که بر می دارم یک بال به تو نزدیک می شوم. نمی دانم من کبوترم یا راه تو آسمانی است!
کفش ها در پاهای بی تابـم سنگینی می کنند. نفسی می ایستم تا گام هایم را سبک تر کنم. می ایستم، کفش های خسته ام را به دوش می گیرم.گام هایم شتاب می گیرند. یقین دارم که این گام های برهنه گناهانم را می پوشانند.
سنگ ریزه های راه، گام های عریانم را بوسه باران می کنند. ناگاه خاری کوچک، دردی بزرگ را در ذهنم مجسّم می کند. بی اختیار به عقب بر می گردم؛ هزار و چهارصد سال. روضه ای سه ساله را می شنوم؛ صدای خستگی کاروان را، صدای وحشی تازیانه ها، صدای.... می خواهم اندکی بایستم و خار خلیده را از پای در آورم امّا عشق، بی تابانه گام هایم را می کشاند. می خواهد روضه را تا آخر به تصویر بکشد.
رسیدن به تو پا نمی خواهد، اراده می خواهد، این را در چهره ی معصوم زائری خواندم که پای نداشت امّا دستانش، بیش از من پای رفتن داشتند. دست هایی که با پای دل، راه را می پیمودند.
تمام طول راه، رایحه ی سبز تو را می شنوم. این راه راهی ست که مستقیم به بهشت می رود. راهی که چای داغ آن طعم شیرین محبّت دارد. راهی که موکب موکبش، معرفت و اخلاص است. به راستی تمام راه، تجسّم عشق است و ارادت. سن و سال نمی شناسد.کودک و جوان و پیر، مرد و زن، زنجیره ی ناگسستنی ارادتند. به راستی، این خطّه، این مسیر، جغرافیای سیّال وحدت است.
به هر ستونی که می رسم بوی فرج به مشامم می رسد به یاد امام زمان می افتم و هر بار دعای عهد بر لبان می شکفد.
عِطر صلوات در نفس های زائران موج می زند. کمی جلوتر، کودکی به من لبخند تعارف میکند، کودکی که گام های کوچکش، اراده ی بزرگی را به تصویر می کشند.یک لیوان آب می نوشم امّا تشنگی ام پایان نمی پذیرد. باید بشتابم گام هایم تشنه اند.
🔹قاسم بای از گلستان
🔺@basijnews_azgh
🎁 #مسابقه_بوی_بهشت 🍃
📝#دلنوشته
🔸اولین تجربه حضور در مسیر دلدادگی
در عمق تاریکی مسیری میبینم، جریانی از نور؛
اینها زوار سیدالشهدا(ع) هستند که با جذبه عشق حرکت میکنند.
این شبها جادههای کوهستانی ایلام، روشن است و زوار حسینی با شور و هیجان وصفناپذیری شتابان به سوی مهران، دروازه عتبات عالیات میروند؛ نمیدانم ابتدای مسیرشان از کدام دیار است، اما خوب میدانم مقصد و سرچشمه این مغناطیس، سرزمین نینوا، کربلای معلی، قطعهای از بهشت بر روی کره خاکی است و زمان قرار روز اربعین؛ متغیرهای این نمودار مکان-زمان را در معادلات زمینی نمیتوان گنجاند؛ منشأ این شور عظیم، آسمان است.
چشمانم این شور و حال را دید؛ گوشهایم چه میشنود؟ "لبیک یا حسین" و قدمهایم را میبینم که ناخودآگاه در مسیر افتاده است و میرود؛ زبانم چه میگوید؟ انگشتانم چه میشمارد؟ این ذکر "یا حسین" است؛ خدایا چه خوشبختم در این دریای پرتلاطم، حلقه نجات را یافتم ... و حالا من هم یکی از مسافران کشتی نجاتم.
ایستگاه اول، طلوع آفتاب در نجف؛ حرم امیرالمؤمنین امام علی(ع)، اینجا چه حس و حال عجیبی دارد، جذبه و عظمت مولایم همه وجودم را مسحور خود ساخته است، از ایشان میخواهم توان و قوت ادامه مسیر را داشته باشم. اجازه ورود به سرزمین عشق و آزادگی را میگیرم و پای در مسیر میگذارم، حال با اطمینان بیشتری قدم برمیدارم و میدانم حتما به مقصد خواهم رسید.
"عمودها" خیالم را راحت میکند که مسیر را درست میروم؛ "عددها" دلم را گرم میکند که نزدیکتر میشوم، هنوز هم باور ندارم! این من هستم در مسیر بهشت؛ این حس چقدر زیباست، مثل تجربه اولین پرواز است؛ نه! چیزی فراتر از آن؛ نمیتوان توصیف کرد، برای درک آن باید آمد و باید چشید تا بدانی چه میگویم.
مگر من که هستم؟ این همه تکریم، این همه لطف؛ از بزرگ و کوچک به من خدمت میکنند، خدایا این جایگاه من است؟ منِ حقیر این شایستگی را در خود نمیبینم، وقتی به گذشته خود مینگرم چیزی بجز شرمندگی ندارم! فهمیدم این جایگاه والا، مقام و مرتبه زائر اباعبدالله(ع) است؛ ممنون خدای خوبم، چه حس خوبی، احساس پادشاهی دارم ...
"1407" این بیادماندنیترین عمود است؛ تپش قلبم را حس میکنم، چیزی در دلم میجوشد، صورتم از اشک، گرم میشود و چشمهایم... ؛ خدایا باور ندارم، تصویر واضح نیست، به یاری دستانم وضوح منظره را میجویم؛ اینجا بارگاه قمر بنیهاشم، علمدار کربلا است و این من هستم که آمدهام از نزدیک بگویم "السلام علیک یا اباالفضل العباس".
میخواهم هر چه زودتر بینالحرمین را ببینم، نیازی نیست تلاش کنم، مغناطیس مرا میکِشد و حال میان خیل عظیم جمعیت، دستهای خود را بر ضریح مطهر امام حسین(ع) میبینم، " اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"، آرزوی دیرینهام برآورده شد، کربلایی شدم؛ خدایا دوست دارم این لیاقت را داشته باشم که حسینی باقی بمانم...
🔹سیدحسین اکبری از ایلام
🔺@basijnews_azgh