eitaa logo
خبرگزاری‌ بسیج‌ آذربایجان‌ غربی
4.5هزار دنبال‌کننده
37.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
57 فایل
༻﷽༺ 🔊 کانال رسمی برای انعکاس خدمات بسیج و سپاه شهدای آذربایجان غربی سایت: https://basijnews.ir/fa/azarbayejan_gharbi کانال دوم: https://eitaa.com/nor_basiratt کانال روبیکا: https://rubika.ir/basijnews_azgh ارتباط با ادمین ↙️ @sonia_badiee
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰عکس کمتردیده شده از در مراسم شهادت برادرش ✴️چندروز قبل از خودشان ●•مراسم شهادت حمید باکری و مرتضی یاغچیان و شهدای عملیات خیبر @Azarbayjanegharbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 لحظه سید شهیدان اهل قلم «سید مرتضی آوینی» خوشا آنانکه مردانه می‌میرند و توای عزیز! خوب میدانی که تنها کسانی مردانه می‌میرند که مردانه زیسته باشند... 🗓۲۰ فروردین سالگرد شهادت مستندساز و روزنامه نگار "شهید مرتضی آوینی" گرامی باد @Azarbayjanegharbi
مامور انتظامی آبادان به دست سارقان مسلح سارقان مسلح در حین ارتکاب جرم تحت تعقیب ماموران انتظامی شهرستان قرار گرفتند که به روی مأموران تیراندازی کردند که موجب شهادت یکی از ماموران انتظامی شد. @Azarbayjanegharbi
خبرگزاری‌ بسیج‌ آذربایجان‌ غربی
#تقویم_فرماندهان 🗓 ۱۷ مهرماه سـالروز شـهادت #افسر_شهید_ناصر_فراهانی #خوی فرمانده یگان نیروی دریا
🌷 «شهید فراهانی» بعد از اخذ دیپلم به استخدام نیروی دریایی ارتش درآمد و در مهرماه سال ۵۵ دانشکده نظامی را به پایان رساند و برای ادامه تحصیل و کسب تجارب تخصصی به انگلستان اعزام شد. 🔹بعد از چند سال به ایران بازگشت و در ۱۷ مهرماه سال ۵۹ در خرمشهر در درگیری با نیروهای بعثی به شهادت رسید. #۱۲هزارشهیدآذربایجان‌غربی @Azarbayjanegharbi
🔻شهادت مامور مرزبانی ناجا در حین ماموریت 🔹صبح دیروز در راستای تامین امنیت مرزهای غربی کشور به رسید 🔹به گزارش پایگاه خبری شهدای ناجا، صبح دیروز مرزبانان هنگ مرزی سردشت واقع در استان آذربایجان غربی که برای تامین امنیت مناطق مرزی راهی نقاط محل تردد تروریست ها شده بودند، در حین پوشش امنیتی منطقه یکی از سربازان بر اثر اصابت گلوله مجروح میگردد 🔹سرباز مجروح به هویت رضا هدایتی پایه خدمتی بهمن ماه ۹۹ بلافاصله به مراکز درمانی منتقل ولی متاسفانه به علت شدت جراحات وارده به درجه رفیع شهادت نائل گردید.گفتنی ست این درگیری در منطقه مرزی بلفت به وقوع پیوسته است؛ شهید هدایتی مجرد، اهل و ساکن بندر انزلی می باشد. @Azarbayjanegharbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم حمله یک فرد ناشناس با چاقو به سه روحانی 🔹متاسفانه یکی از این روحانیون به رسیده است و دو روحانی دیگر به بیمارستان منتقل شدند @Azarbayjanegharbi
📸 حجت‌الاسلام اصلانی، طلبه‌ای که امروز در حرم امام رضا(ع) با زبان روزه به رسید 🔹این روحانی جانباز دفاع مقدس، حضور فعال در اردوهای جهادی بسیج داشتند @Azarbayjanegharbi
⭕️ سحرگاه امروز شنبه مقارن با شب قدر بر اثر تیراندازی افراد ناشناس به سمت خودروی سردار الماسی فرمانده تیپ نیروهای مخصوص ۱۱۰ سلمان فارسی سپاه سیستان و بلوچستان پاسدار محمود آبسالان محافظ وی به رسید. 🔹بر اساس شنیده ها ضارب دستگیر شده است. @Azarbayjanegharbi
🇮🇷 یکی از کارکنان انتظامی استان کرمان شهرستان جیرفت اطلاعات تکمیلی تا دقایقی دیگر اعلام می گردد. https://eitaa.com/basij_Azarbayjanegharbi
🔻دسته عزاداری به مناسبت شهادت امام رضا علیه السلام درشهرستان ‌ به همت ناحیه مقاومت بسیج 🔺@basijnews_azgh
🔸 ۲۲ اسفندماه روز بزرگداشت شهدا گرامی باد ─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ 🔺@basijnews_azgh
خبرگزاری‌ بسیج‌ آذربایجان‌ غربی
🌸 رمان جذاب #درحوالی_عطریاس🌸 💜قسمت ۷ و ۸ دیگه خانوما تو آشپزخونه بودن و مردام تو هال، منم زیر نگاه
🌸 رمان جذاب 🌸 💜قسمت ۹ و ۱۰ همه دور سفره نشسته بودیم.. همه چیز آماده بود گرچه هفت سین مون دوتاسین کم داشت، ولی غذاهای خوشمزه مامان رنگ و بوی زیبایی رو به سفره داده بود، خیره به تلویزیون بودیم که تا دقایقی بعد سال نو رو اعلام میکرد، همه مون بودیم جز پدری که مثل هرسال فقط سهممون از داشتنش قابی بود که کنار آیینه سفره قرار داشت، همین و بس، پدری که رفت تا یک شهر در باشه، همه ساکت بودن و تو دل خودشون دعا میکردن، عمو جواد باصدای بلند شروع کرد به خوندن دعا : _یامقلب القلوب والابصار یا ... چشمامو بستم، پارسال همین جا عاشق شدم، عاشق عطریاس، و حالا بعد یک سال باز سر سفره ای نشسته بودم که عباس هم بود، خدایا تنها دعام در این لحظات آخر سال خوشبختی تمام جوون هاست، جوونایی که پاک موندن و به بهانه ی عشق و دوست داشتن نخواستن پاکی خودشون رو از بین ببرند، عشق هاشون درون سینه مهار کردن که فقط تو بدونی و بس، میدونم که پاداششون برابره با ، پس خدایا در این لحظات رسیدن به سال جدید قلب هامونو دگرگون کن تا همونطوری که خودت گفتی با ذکر تو آروم بگیریم، خدایا عشق های پاک رو در سال جدید هدیه کن به همــه ... چشمام بسته بود که صدای تلویزیون که سال جدید رو اعلام کرد باعث شد همه باهم روبوسی کنن. روبوسی ها که تموم شد، شیرینی تعارف کردم و نوبت غذا شد، محمد و عباس غذاشونو برداشتن و رفتن تو حیاط، عموجوادم بعد چند دقیقه رفت حیاط پیش پسرا، دیگه با خیال راحت میتونستم غذامو بخورم، وجود آقاجواد و ملیحه خانم سر سفره ی عید، هر سال بهمون دلگرمی میداد، عمو جواد تو سپاه بهترین رفیق بابا بود، پنج سال پیش بعد شهادت بابا در نزدیکی مرز، عموجواد هر سال تصمیم گرفت با ملیحه خانم بیاد خونمون و سال نو کنارمون باشه، سه چهار روز بیشتر نمی موندن و بعدش برمیگشتن خونشون شمال، همیشه محمد میخندید و میگفت _همه عید میرن شمال ولی عمو جواد از شمال میاد اینجا! هر سال کنارشون خوش بودیم تا اینکه پارسال پسرشون عباس که از خارج برگشته بودم باهاشون اومد و .... آه که همه ی مشکلاتم از همون جایی شروع شد که تک پسر عمو برگشت ایران و امسال هم شاید به خاطر دیدن محمد اومده! ٭٭٭٭٭ فردا عمو جواد اینا برمی گشتن شمال، این دوسه روزه رو هم به سختی عباس رو تو خونه تحمل کردم!! خب سختیای خودشو داشت اینکه نگاش نکنم، این که سعی کنم زیاد نخوام مست عطرش بشم، این که نشنوم چطوری میخنده و هزار تا مصیبت دیگه که به هر کی بگم میزنه تو سرم و میگه به همینا میگن عشق دیگه خودتو چرا محروم میکنی ازش، اما هیچکس نمیدونه که بعدش فقط نقشش تو خیالاتم پررنگ تر میشه و من هر روز بیچاره تر! 💜ادامه دارد.... 🌸نویسنده: بانو گل نرگــــس