🔸دیدار فرمانده و شورای حوزه مقاومت بسیج عملیاتی ۳۱ شهید کوهنورد زیوه لشکر عملیاتی ۳حمزه (ع) با ماموستا محمد علیزاده امام جمعه روستای نوی در نقطه صفر مرزی شهرستان #ارومیه
🔺@basijnews_azgh
🌸باسلام وعرض ادب🌸
با اجازه مادر سادات رخت عزای پسرش را،
نه از جان بلکه از تن،در می آوریم ،
و خواهیم گفت:
ای حسین داغ تو،
تا ابد در سینه ما خواهد ماند
ای خلایق بنویسید به سنگ لحدم
من فقط عشق حسین ابن علی را بلدم
ننویسید که او نوکر بد عهدی بود
بنویسید که او منتظر مهدی بود
پیراهن سیاه ز تن دور می کنیم
آن را ذخیره کفن و گور می کنیم
اجر دو ماه گریه بر غربت حسین
تقدیم مادرش از ره دور می کنیم
حلول ماه پرخیر و برکت برای مسلمانان، ماه ربیع الاول خجسته باد🌼😍
#ربیع_الاول
🔺@basijnews_azgh
🎁 #مسابقه_بوی_بهشت 🍃
📝#دلنوشته
🔸به نام خدا
نماز عشا را میخوانم. ستاره باران بالای سرم را نگاه میکنم. این معجزه فوق العاده از کجا آمده است؟دو روز راه را رفته ام و این یعنی بیشتر راه. فردا روز وصال است. تمام طول مسیر, راه ها امن ودلها گرم بود؛لبخند بر لبها و عشق در تپش قلب جای داشت. در طول مسیر کودکی خرما تعارف میکرد. یادش بخیر.
وقتی از آبنباتهایی که در جیب داشتم،چند تایی به دست کودکی که به من خرما تعارف کرده بود دادم،با چه خوشحالی به طرف خواهر کوچکترش دوید تا وی را هم سهیم کند. مردی چایی شکر مشهور عراقیها ودیگری شیرینی محلی پخش میکرد. مردی عرب میخواست از غذای موکب به اصرار به من بدهد. کار از اصرار گذشت و به من التماس رسید. سیر بودم. توی چشمهایش محبت موج میزد. محبتی که باعث شد نتوانم دستش را رد کنم. این آشنایی و محبت ناشناخته از کجا آمده است؟حالا هم مردی به سویم میآید که پاهایم را بشوید. مانند دیشب که آن مرد چقدر ناراحت شد وقتی سرم را به علامت نفی تکان دادم. انگشت های شست پایم را با دستهایم میگیرم. وقتی به رسیدم فکر میکنم،تاولها رامیشود نادیده گرفت و سوزش آنها را احساس نکرد. شاید فردا پالخت رفتم. شاید فردا شدم مثال زنده «فاخلع نعلیک» در وادی مقدس کربلا. چشمم را که از آسمان میگیرم, به کوله پشتی پارچهای ام نگاه میکنم. چقدر خالی و سبک دلم برای کتابهایم تنگ میشود. کاش حداقل لهوف را آورده بودم. باید فردا از یک ایستگاه فرهنگی،برو شوری برای مطالعه بگیرم. به سراغ شارژ موکبی میروم که برایم موبایلم را شارژ کند. با آن پنل ۲۰ تایی برق که دور و بر آن از هر جای دیگری شلوغتر بود. همین که تا موکب بعد شارژ داشته باشد،کفایت میکند. مسیر خلوت شده است؛ازدور صدای نوحه میآید. و خیلیها آماده خواب میشوند. شبها استراحت میکنند اما من دوست دارم شب رو بودن را امتحان کنم. تا اذان صبح راه میروم. نماز را که خواندم،کمی خواهم خوابید. با خودم زمزمه میکنم:
خوشا کاروانی که شب راه طی کرد
دم صبح اول به منزل نشیند
باید برخیزم. مقصد نزدیک است صبح نزدیکتر...
🔹زینب اکبری از شوط آذربایجانغربی
🔺@basijnews_azgh
شرایط زندان زنان تهران عادی است
🔹برخی اخبار در فضای مجازی از بروز آتشسوزی در زندان زنان شهرری حکایت داشتند که بررسی شرایط در این زندان نشان میدهد اوضاع عادی است.
🔸ساعتی پیش، آتشسوزی بسیار جزئی در زندان زنان شهرری، با اقدام بهموقع مسئولان زندان در کمتر از ۱۰ دقیقه مهار شده و هیچ آسیب جانی و مالی نداشته است./تسنیم
🔺@basijnews_azgh
📌کشف سلاح گرم و ناکام ماندن ضدانقلاب در بوکان
🌀یک منبع آگاه در شهرستان #بوکان: تعداد ۱۸ قبضه سلاح گرم که به جهت کشتهسازی توسط عوامل ضدانقلاب وارد شهرستان شده بود، شناسایی و ضبط شد.
🔻 تعداد ۱۸ قبضه سلاح جهت کشته سازی با هدایت عوامل ضدانقلاب که از محل مبدا زیرنظر چتر اطلاعاتی سپاه شهرستان بود، توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) در سپاه طی یک عملیات ضربتی شناسایی و ضبط شد.
🔻این سلاحها جهت به آشوب کشیدن کشور وارد شده بود که با هوشیاری رزمندگان اسلام ناکام ماند.
🔺@basijnews_azgh
تنها کانال هیئت دختران حوزه علمیه ریحانةالرســۜـــــول ارومیه درایتا!
فعالیت شان طبق بیانیه گام دوم انقلاب پیش میرود
و سراسر تجلی معنویت هست👌
محیطی بسیار خوب از جهت علمی و معنوی برای فرزندان شما
اگر میخواهید سرباز امام زمان(عج) تربیت کنید
حوزه علمیه ریحانة الرسول از بهترین مکان هاست
هم برای تحصیل،هم برای حضور در یک مکان معنوی👌
لینک عضویت:
https://eitaa.com/joinchat/315686960C1d06f47129
🎁 #مسابقه_بوی_بهشت 🍃
📝#دلنوشته
🔸به نام خدا
نثر ادبی « گام های تشنه»
سال ها، با پای واژگان، مسیر شاعرانه ی عشقت را پیموده ام تا ارادت خالصانه ام را بیتِ بیت به تصویر بکشم. این اربعین کوله پشتی ام را می بندم و با آن واژه های تاول زده، پای در مسیر می گذارم.
راه سرشار از شمیم سبز توست. سرشار از چشم هایی که حرمت را انتظار می کشند؛ چشم هایی که با هر روضه، قصیده ی باران را زمزمه می کنند.
کوله پشتیِ سبکم که رسالتی سنگین را بر شانه هایم نشانده است.هر قدم که بر می دارم یک بال به تو نزدیک می شوم. نمی دانم من کبوترم یا راه تو آسمانی است!
کفش ها در پاهای بی تابـم سنگینی می کنند. نفسی می ایستم تا گام هایم را سبک تر کنم. می ایستم، کفش های خسته ام را به دوش می گیرم.گام هایم شتاب می گیرند. یقین دارم که این گام های برهنه گناهانم را می پوشانند.
سنگ ریزه های راه، گام های عریانم را بوسه باران می کنند. ناگاه خاری کوچک، دردی بزرگ را در ذهنم مجسّم می کند. بی اختیار به عقب بر می گردم؛ هزار و چهارصد سال. روضه ای سه ساله را می شنوم؛ صدای خستگی کاروان را، صدای وحشی تازیانه ها، صدای.... می خواهم اندکی بایستم و خار خلیده را از پای در آورم امّا عشق، بی تابانه گام هایم را می کشاند. می خواهد روضه را تا آخر به تصویر بکشد.
رسیدن به تو پا نمی خواهد، اراده می خواهد، این را در چهره ی معصوم زائری خواندم که پای نداشت امّا دستانش، بیش از من پای رفتن داشتند. دست هایی که با پای دل، راه را می پیمودند.
تمام طول راه، رایحه ی سبز تو را می شنوم. این راه راهی ست که مستقیم به بهشت می رود. راهی که چای داغ آن طعم شیرین محبّت دارد. راهی که موکب موکبش، معرفت و اخلاص است. به راستی تمام راه، تجسّم عشق است و ارادت. سن و سال نمی شناسد.کودک و جوان و پیر، مرد و زن، زنجیره ی ناگسستنی ارادتند. به راستی، این خطّه، این مسیر، جغرافیای سیّال وحدت است.
به هر ستونی که می رسم بوی فرج به مشامم می رسد به یاد امام زمان می افتم و هر بار دعای عهد بر لبان می شکفد.
عِطر صلوات در نفس های زائران موج می زند. کمی جلوتر، کودکی به من لبخند تعارف میکند، کودکی که گام های کوچکش، اراده ی بزرگی را به تصویر می کشند.یک لیوان آب می نوشم امّا تشنگی ام پایان نمی پذیرد. باید بشتابم گام هایم تشنه اند.
🔹قاسم بای از گلستان
🔺@basijnews_azgh
🎁 #مسابقه_بوی_بهشت 🍃
📝#دلنوشته
🔸اولین تجربه حضور در مسیر دلدادگی
در عمق تاریکی مسیری میبینم، جریانی از نور؛
اینها زوار سیدالشهدا(ع) هستند که با جذبه عشق حرکت میکنند.
این شبها جادههای کوهستانی ایلام، روشن است و زوار حسینی با شور و هیجان وصفناپذیری شتابان به سوی مهران، دروازه عتبات عالیات میروند؛ نمیدانم ابتدای مسیرشان از کدام دیار است، اما خوب میدانم مقصد و سرچشمه این مغناطیس، سرزمین نینوا، کربلای معلی، قطعهای از بهشت بر روی کره خاکی است و زمان قرار روز اربعین؛ متغیرهای این نمودار مکان-زمان را در معادلات زمینی نمیتوان گنجاند؛ منشأ این شور عظیم، آسمان است.
چشمانم این شور و حال را دید؛ گوشهایم چه میشنود؟ "لبیک یا حسین" و قدمهایم را میبینم که ناخودآگاه در مسیر افتاده است و میرود؛ زبانم چه میگوید؟ انگشتانم چه میشمارد؟ این ذکر "یا حسین" است؛ خدایا چه خوشبختم در این دریای پرتلاطم، حلقه نجات را یافتم ... و حالا من هم یکی از مسافران کشتی نجاتم.
ایستگاه اول، طلوع آفتاب در نجف؛ حرم امیرالمؤمنین امام علی(ع)، اینجا چه حس و حال عجیبی دارد، جذبه و عظمت مولایم همه وجودم را مسحور خود ساخته است، از ایشان میخواهم توان و قوت ادامه مسیر را داشته باشم. اجازه ورود به سرزمین عشق و آزادگی را میگیرم و پای در مسیر میگذارم، حال با اطمینان بیشتری قدم برمیدارم و میدانم حتما به مقصد خواهم رسید.
"عمودها" خیالم را راحت میکند که مسیر را درست میروم؛ "عددها" دلم را گرم میکند که نزدیکتر میشوم، هنوز هم باور ندارم! این من هستم در مسیر بهشت؛ این حس چقدر زیباست، مثل تجربه اولین پرواز است؛ نه! چیزی فراتر از آن؛ نمیتوان توصیف کرد، برای درک آن باید آمد و باید چشید تا بدانی چه میگویم.
مگر من که هستم؟ این همه تکریم، این همه لطف؛ از بزرگ و کوچک به من خدمت میکنند، خدایا این جایگاه من است؟ منِ حقیر این شایستگی را در خود نمیبینم، وقتی به گذشته خود مینگرم چیزی بجز شرمندگی ندارم! فهمیدم این جایگاه والا، مقام و مرتبه زائر اباعبدالله(ع) است؛ ممنون خدای خوبم، چه حس خوبی، احساس پادشاهی دارم ...
"1407" این بیادماندنیترین عمود است؛ تپش قلبم را حس میکنم، چیزی در دلم میجوشد، صورتم از اشک، گرم میشود و چشمهایم... ؛ خدایا باور ندارم، تصویر واضح نیست، به یاری دستانم وضوح منظره را میجویم؛ اینجا بارگاه قمر بنیهاشم، علمدار کربلا است و این من هستم که آمدهام از نزدیک بگویم "السلام علیک یا اباالفضل العباس".
میخواهم هر چه زودتر بینالحرمین را ببینم، نیازی نیست تلاش کنم، مغناطیس مرا میکِشد و حال میان خیل عظیم جمعیت، دستهای خود را بر ضریح مطهر امام حسین(ع) میبینم، " اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"، آرزوی دیرینهام برآورده شد، کربلایی شدم؛ خدایا دوست دارم این لیاقت را داشته باشم که حسینی باقی بمانم...
🔹سیدحسین اکبری از ایلام
🔺@basijnews_azgh
شناسایی ۱۳۷ نفر از تشویشکنندگان اذهان عمومی
فرمانده انتظامی آذربایجان غربی:
🔹تاکنون ۱۳۷ نفر از تشویشکنندگان اذهان عمومی در فضای مجازی در آذربایجان غربی شناسایی شدند.
🔹۸۵ نفر از کاربران متخلف که با انتشار مطالب، تصاویر و فیلمهای گوناگون سعی در گمراه کردن افکار عمومی داشته و برخی از آنان تحریک به آشوب را در برنامه خود داشتند، برخورد شد.
🔹همچنین ۵۲ صفحه اینستاگرامی مسدودسازی و در نهایت از بستر مجازی بطور کامل حذف شدند و ۱۴نفر نیز دستگیر و پس از تشکیل پرونده تحویل مراجع قضائی شدند./تسنیم
🔺@basijnews_azgh