eitaa logo
خبرگزاری بسیج پیربکران شهرستان فلاورجان
225 دنبال‌کننده
38هزار عکس
10.4هزار ویدیو
360 فایل
تنها کانال رسمی خبرگزاری بسیج پیربکران در ایتا - اطلاع رسانی خبر های بسیج و فعالیت های شهرستان استان،مناسبت های حلقه های صالحین شهر وبخش پیربکران ارتباط با ما @FAGHATAHLBIT1399
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از شهادت تا مدتها توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند. بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند. به من گفتند: "می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را کنی?" می دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها کنند و بلایی سرم بیاورند. اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم. خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف . ※※※※ توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید. پیکری شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!" میخکوب شدم از درون گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم?! این بدن شده. این بدن قطعه قطعه شده!" بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را کرد و کشید طرفم. داد زدم: "پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید?! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه?! کو دست هاش?!" حاج سعید حرف‌هایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده." دوباره فریاد زدم: "کجای آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید!?" داعشی به زبان آمد. گفت: "تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کرده‌ام،و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!" هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر." اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا." نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست مان بدهد. توی دلم شدن به علیها السلام. گفتم: "بی بی جان. خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید."😭 یکهو چشمم افتاد به تکه کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم!😔 بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر . از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم. وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند. دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی و هم . واقعا به استراحت نیاز داشتم فرداش حرکت کردم سمت دمشق.همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.💝 به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی بی علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچه‌ها آمد پیشم و گفت: " و شهید حججی اومده‌ان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم." من را برد پیش پدر محسن که کنار ایستاده بود. پدر محسن می دانست که من برای پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن آوردی?" نمی‌دانستم جوابش را چه بدهم. نمی‌دانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر را تحویل داده‌اند? بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل داده‌اند? بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل داده‌اند?😭 گفتم: "حاج‌آقا، مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش." گفت: "قسمت میدم به بی‌بی که بگو." التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.😭 دستش رو انداخت میان شبکه‌های ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برآوردی، راضی ام." وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاج‌آقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام و اربا اربا کرده ان."😭 هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!"💔 🌷🌷🌷🌷🌷
🖤 🔴راز زینب شدن «۲» ❣️ مقام معظم رهبری: ♻️ قبل از حرکت به کربلا، بزرگانی مثل ابن‌عباس و ابن‌جعفر و چهره‌های نامدار صدر اسلام، که ادعای فقاهت و شهامت و ریاست و آقازادگی و امثال اینها را داشتند، گیج شدند و نفهمیدند چکار باید بکنند. ✅ در آن ساعت‌های بحرانی که قوی‌ترین انسان‌ها نمی‌توانند بفهمند که چه باید بکنند، او فهمید و امام خود را پشتیبانی کرد. ✅بعد از شهادت حسین‌بن‌علی( علیه السلام ) هم که دنیا ظلمانی شد و دل‌ها و جان‌ها و آفاق عالم تاریم گردید، این زن بزرگ یک نوری شد و درخشید... ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🏴 تصویری ویژه از نجوای سردار دلها در کنار مزار مطهر سلام الله علیها ✨ 🔹تو که جان خودت را وقف امنیت حرم بی بی کرده بودی، اینچنین سر به زیر انداخته ای !!
روضه حضرت زینب (س)4_5981116424993639710.mp3
زمان: حجم: 8.16M
🎤مداح: | (س) | ◾️ یا سلام الله علیها◾️ مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع) تماس 09130857625 محل کلاس سالن حوزه شهید بهشتی پیربکران جمعه ها ساعت 8/30صبح لینک کانال: @madahanpirbakran .@madahanpirbakran
16.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جهاد تبیین یعنی... 👌👌 🎥 تا آخر ببینید و منتشر کنید... 💎 زینب کبری بعنوان نمونه ی برجسته ی تاریخ ، عظمت حضور یک زن را در یکی از مهمترین مسائل تاریخ نشان داد ... عامل پیروزی خون بر شمشیر، حضرت زینب بود؛ والّا خون در کربلا تمام شد. ▪️در آن شرائط بحرانی داغداری و اسارت، خورشید عظمت زینب(س) طلوع می کند. با همان بلاغت و بلندی مضمون پدرش علی (ع) بر منبر خلافت. آن هم نه در شرایط خطیبی در برابر یک عده مستمع بلکه در برابر نیزه داران بی رحم. این حادثه نشان داد که زن در حاشیه تاریخ نیست؛ زن در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد. پ.ن: نوحه ی انقلابی«آقای ابوذر روحی» برای جهاد تبیین https://eitaa.com/samen_pirbakran
Hasan Shirazi~ Music-Fa.Com1_5826246601.mp3
زمان: حجم: 5.32M
. 🎤 کمی آهسته تر به كجا میروی بدون زینبت تو چرا میروی! بدون زینبت تو چرا میروی مهلا مهلا حسین یابن الزهرا حسین! یابن الزهرا حسین دل من اسیر دام گیسوی تو… تپش های دلم نام نیكوی تو تپش های دلم نام نیكوی تو… به زخم دل من یا اخا مرهمی پس از تو برایم كو دگر محرمی… یابن الزهرا حسین مهلا مهلا حسین… به جای مادرم آمدم به سویت تا زنم یا اخا بوسه بر گلویت! خدا همراه تو تو روی كربلا وعده ملاقات از سر نیزه ها… مهلا مهلا حسین یابن الزهرا حسین! . https://eitaa.com/madahanpirbakran
🌷دیدار و تجلیل از پرستاران ✍به‌گزارش خبرگزاری بسیج شهرستان فلاورجان ❇️دیدار و تجلیل از پرستاران خدوم و زحمتکش مرکز فوریت های پزشکی شهر با حضور امام جمعه محترم بخش، بخشدار محترم، مهندس حسینی شهردار و اعضای شورای اسلامی شهر ،رئیس و معاونت محترم اداره آموزش و پرورش و کارشناسان شهرداری به مناسبت میلاد باسعادت حضرت زینب (س) و گرامیداشت هفته مقام پرستار و همچنین اجرای نمایش سفید پوشان صبور توسط گروه فرهنگی و هنری شهید آوینی اجرا شد.
16.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷دیدار و تجلیل از پرستاران ✍به‌گزارش خبرگزاری بسیج شهرستان فلاورجان ❇️دیدار و تجلیل از پرستاران خدوم و زحمتکش مرکز فوریت های پزشکی شهر با حضور امام جمعه محترم بخش، بخشدار محترم، مهندس حسینی شهردار و اعضای شورای اسلامی شهر ،رئیس و معاونت محترم اداره آموزش و پرورش و کارشناسان شهرداری به مناسبت میلاد باسعادت حضرت زینب (س) و گرامیداشت هفته مقام پرستار و همچنین اجرای نمایش سفید پوشان صبور توسط گروه فرهنگی و هنری شهید آوینی اجرا شد.
هدایت شده از رادیو مجازی آوینی شهرستان فلاورجان فرهنگی ،اجتماعی ،تربینی ،مسائل روز ،آموزشی،شهید و شهادت
24.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در یکی از عملیات‌ها از ناحیه دست زخمی شده بود. وقتی به بیمارستان منتقلش کردند تا عمل شود ، بعد از عمل راضی نشد بستری شود و با اصرار و رضایت خودش مرخص شد که تخت خالی شود تا اگر مجروحی آوردند جا برای بستری کردنش داشته باشند. آن شب تا صبح بدون اینکه چیزی بگوید از درد قدم زده بود ، وقتی پرسیدم درد داری؟! گفت ، تا درد نداشته باشد ، ارج ندارد! حسین در گردان حنظله به عنوان خط شکن همراه گردان کمیل برای عملیات والفجر مقدماتی عازم منطقه شده بودند و روز هجدهم بهمن‌ ماه عملیات آغاز شده بود و آنها دیگر هیچ وقت برنگشتند..... 📕 نوید شاهد « اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج » به استقبال کنگره ۲۴ هزار شهید استان اصفهان 👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است 🕊   ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌ مجموعه فرهنگی هنری، شهید آوینی؛ رادیو آوینی درفضای مجازی(شهرستان فلاورجان) وصیت و خاطرات و اطلس نامه های شهدا گویندگی: هستی جمالپور 🌹 روابط عمومی:سید مجتبی موسوی سرپرست گروه: علیرضا توکلی https://eitaa.com/joinchat/1052836529C35c977c7ed