⚡️🌸⚡️🌸⚡️🌸⚡️🌸⚡️
🌸
⭕️به مناسبت #عيد_سعيد_قربان
🔶 #عيد از عُود و برگشتن است، چون در اين روز #رحمت_خدا شامل مردم ميشود و با آمدن عيد شادی به مردم بر مي گردد.[۱] و يا به معناي برگشتن به فطرت است.
🔷 #در_اسلام_چهار_عيد داريم؛ عيد فطر، #عيد_قربان، جمعه و عيد غدير. چنانكه در روايتي از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود: غير از عيد فطر و قربان و جمعه عيد ديگري است به نام عيد غدير كه از همه حرمتش بيشتر است.[۲] #عيد_قربان روز دهم ذي الحجّه است، در دعای قنوت نماز اين روز ميخوانيم كه خدايا تو اين روز را براي مسلمانان عيد قرار دادي. اين روز در روايات به نام #عيد_اضحی از ريشه اضحيّه به معناي قرباني نمودن گرفته شده است.[۳] چون در اين روز بر حاجيان واجب است که در سرزمين مِني قرباني كنند و براي آنهايي كه در حج شركت ندارند، مستحب است اين قرباني را انجام دهند.
🔷امّا نكته مهم، #فلسفه اين #قرباني است، چون خداوند نيازي به گوشت قرباني ندارد، چون او نه جسم است و نه نيازمند. او وجودي است كامل و بي انتها از هر جهت؛ #هدف_اين_است كه مردم با پيمودن #مدارج_تقوا روز به روز به خدا نزديكتر شوند، #قرباني درس ايثار و فداكاري و گذشت و آمادگي براي شهادت در دل خدا و كمك به نيازمندان و مستمندان را مي آموزد.[۴] در روايات هم اشاراتي به اين جهات داريم. از جمله امام صادق (ع) از علّت قرباني نمودن سؤال شد، حضرت فرمود: خداوند قرباني را قرار داد تا فقراء از آن استفاده و بهره ببرند.[۵] امام صادق (ع) فرمود: خداوند در اوّلين قطره كه از خون آن به زمين مي ريزد صاحب آن را بيامرزد و تا خداوند بداند كه چه كسي در پنهانيها #تقوا را مراعات ميكند (با نيّت خالص قرباني را انجام ميدهد و... بعد فرمود: نگاه كن چگونه خداوند قرباني هابيل را قبول نمود و قرباني قابيل را رد نمود.[۶]
🔷ناگفته نماند که #نامگذاری_اين_روز به تناسب سرافرازي #حضرت_ابراهيم (ع) در امتحان الهي صورت گرفته است. چرا که خداوند به ايشان دستور داده بود که فرزندش حضرت اسماعيل را قرباني کند و وقتي حضرت اقدام به قرباني کردن نمود، به امر الهي کارد گلوي اسماعيل(ع) را نبريد و از سوي خداوند قوچي براي قرباني فرستاده شد. پس حاجيان خانه خدا نيز مأمور شدند به تأسي از قهرمان توحيد، در چنين روزي حيواني را قرباني کنند.
پي نوشت:
[۱]. لمعه دمشقيه، ج ۱، ص ۳۰۶
[۲]. مفاتيح الجنان، اعمال روز هجدهم ذيحجّه، ص ۴۵۶
[۳]. شرح لمعه، كتاب الحج اعمال مِني
[۴]. تفسير نمونه، ج ۱۴، ص ۱۰۹
[۵]. علل الشرائع، دارالبلاغه، ص ۴۳۷
[۶]. همان، ص ۴۳۸