#گلشن_خاطره
#محمد_عباسیان
#رزمنده_الله_آباد
(خاطره ای از محمد عباسیان از رزمندگان پایگاه مقاومت بسیج شهید دستغیب روستای الله آباد از کتاب گلشن خاطره اثر ابوالقاسم احمدی)
📚الهام شهادت📚
در گردان ادوات لشکر ۵ نصر خراسان خدمت میکردم.فرماندهان با برادران رزمنده،خیلی با احترام اما جدی برخورد میکردند.همیشه به بچه ها یادآوری می نمودند که باید هر نیرو تا میتواند کارهای خودش را به خوبی انجام دهد.با عزیز رزمنده ای،صمیمی و دوست داشتنی و با اخلاص،از شهرستان فریمان به نام شفاهتی با توپ ۱۰۶ کار میکردیم.ایشان خیلی هم مورد احترام فرمانده و بچه های واحد ادوات بود. عملیات شروع شد و رزمندگان اسلام چنان بر دشمن بعثی تاختند که بخش زیادی از ادوات زرهی و نیروهای آنان در همان شب عملیات نابود شد. تعدادی از نیروهای دشمن که بعضی مراکشی،مصری و دیگر کشورها بودند را اسیر گرفتیم و توانستیم از همین اُسرا، اطلاعاتی را از توان و امکاناتشان به دست آوریم.
چند روز از عملیات گذشت و خط دیگر تثبیت شده و در کنترل نیروهای ما بود.یک روز نیروهای ارتش آمدند و میخواستند خط را تحویل بگیرند.فرمانده ما گفت،تمام قبضه های ۱۰۶ به پشت خط منتقل شوند به جز قبضه شما که باید تا شب در خط بماند تا ارتش ادوات جنگی خود را مستقر کند. توپچی قبضه ۱۰۶ ما که همان برادر شفاهتی بود،پیش بنده آمد و گفت:به فرمانده بگو که من نمیمانم و پشت می روم ولی فرمانده با اصرار گفت: چون قبضه شما آماده و کارایی خوبی داشته،باید به همراه خدمه بماند.
بعد از این قضیه،برادر شفاهتی حرف فرمانده را قبول کرد و به بنده گفت: می روم تا محل قبضه دیگر و بر میگردم.همین طور که داشت میرفت یک مرتبه خمپاره ای از طرف دشمن بعثی آمد و در نزدیکی او به زمین اصابت کرد و همانجا این برادر عزیز به شهادت رسید. اینجا فهمیدم این که میگفت من اینجا نمی مانم و باید به عقب برگردم،احتمالا الهام شهادت به او شده بود و میدانست که سرانجام به شهادت میرسد و به عقب منتقل میگردد.روح پاکش همیشه جاوید و راهش پر رهرو باد.
🔸محمد عباسیان فرزند علی متولد ۱۳۴۳ اهل روستای الله آباد و از رزمندگان پایگاه مقاومت بسیج شهید دستغیب الله آباد است که دارای ۲۱ ماه جبهه اعزامی از بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که در اداره بهزیستی شهرستان طبس خدمت نموده است.
✍حوزه مقاومت بسیج یک حمزه سیدالشهدا علیه السلام
#خبرگزاریبسیجطبس
🌴@basijnews_tabas