زندگینامه ی
#شهیدجاویدالاثرعبدالکریم_حسین_زاده_حلوایی
قسمت 3 📖🖋
قسمت 1(https://eitaa.com/shohadayeshoushtar/1224)
قسمت 2(https://eitaa.com/shohadayeshoushtar/1234)
شهید خشنود که دوست و هممحله ای عبدالکریم بود به شهادت رسیده بود،بعد از خبرشهادت شهیدخشنود او بی تاب شده بود و آرام و قرار نداشت(راوی :هم محل و هم رزم شهید)
قبل از عملیات خیبر،از مسجد رسول نیرو اعزام می کردند به جبهه،در حال سوارشدن به مینی بوس بودم که دیدم عبدالکریم روی گاری ،مقابل مسجد نشسته و اشک میریزه ،رفتم سراغش ،من رو بغل کرد،بهش گفتم چرا گریه می کنی ؟گفت دوست دارم برم جبهه اما مردم من رو مسخره می کنند و میگن جبهه جای تو نیست !!
بهش گفتم دوست داری بری جبهه ؟
گفت :آره آرزومه،از خدامیخوام ،باهم رفتیم منزلشان و بهمراه مادرشان آمدیم بسیج ،مادر رضایت داد و برگه ی اعزام را گرفتیم و رفتیم دنبال نیروها
یادم میاد آن روزها بعضی از نیروها هم اذیتش میکردن و حرف های دوراز اخلاق بهش میگفتن امّا عبدالکریم با اراده و ایمان قوی که داشت مسیر خودش رو میرفت و با خدای خودش معامله می کرد
از همان موقع جزء نیروهای شهید رجبعلی اسدپور قرار گرفت و دوانسان کامل و جامع در کنار هم یکی به عنوان فرمانده و دیگری نیرو ،در جبهه ی نبرد حضور داشتند
راوی یکی از همرزمان و اقوام شهید
ادامه دارد
#شهیدجاویدالاثرعبدالکریم_حسین_زاده_حلوایی
#عملیات_خیبر
#جزایر_مجنون
https://eitaa.com/shohadayeshoushtar