بسم الله الرحمن الرحیم
درباره یحیی، مردی که مرگ را زندگی کرد...
✍🏻
خیلی برایش حرف در آوردند...
۲۵سال اسیر زندان اسرائیل بود.
۲۵سال با هرکس عمرت را بگذرانی، بلدش میشوی.
یحیی بلدِ اسرائیل بود، بلدِ زبان نفهمی او.
همین بلدیها باعث حرف درآوردن برایش شده بود...
یک عمر دربهدرش بودند؛ دربهدر کسی که در اردوگاه خان یونس به دنیا آمده بود. نمیدانستند کسی که از اول عمرش آواره به دنیا آمده، دنیا را خانه نمیبیند...
یادمان نمیرود روزی که جلوی دوربین سه بار قربان صدقه مولایمان علی رفت!
گفت: «از امام علی یاد گرفتم دنیا دو روز است؛ روزی که در آن مرگ سرنوشت تو نیست و روزی که مرگ سرنوشت توست.
در روز اول هیچ کس نمیتواند به تو آسیب برساند و در روز دوم هیچکس نمیتواند تو را نجات دهد.»
یحیی تک تک کلمات مولایمان علی را زندگی میکرد...
خوش به حال یحیی که همچون مولای خود، در سن 63 سالگی ملکوتی شد...
مردی که تنها و زخمی نه در داخل تونلهای زیرزمینی، بلکه بر روی زمین با تنی مجروح و خسته، با دستی قطعشده و نفسهایی به شماره افتاده، در آخرین تلاش برای مبارزه با اشغالگر سرزمینش، چوبی را به سمت پهپاد اسرائیلی که به او نزدیک شده است پرتاب میکند...
گفتند یحیی درون تونلها پنهان شده ولی او در خط مقدم مثل یک سرباز واقعی شهید شد و به همه تهمتها پشت پا زد...
اگر یک یحیی رفت هزاران یحیی خواهند آمد...
بدا به حال اسرائیل که نفهمیده قهرمانها نمیمیرند، تکثیر میشوند...
با تیر، نشد تیغ، نشد چوب، نشد سنگ
با هرچه به دستم برسد آمدهام جنگ
#یحیی_سنوار
#شهادتت_مبارک
💠بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان شهید رجایی اصفهان
•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~
https://zil.ink/bsrajaii