📌گفتیم حالا که درجه سرداری گرفته، لابد با لباس و درجه می رود محل کار. فقط درجه ها را زد روی لباس؛ با اصرار لباس را پوشاندیم به تنش و با موبایل عکس گرفتیم. همان شد تنها عکسش با درجه سرداری. به حاج قاسم هم گفته بود این درجه را نمی زنم؛ با لباس بسیجی آمدم پیش شما، تا آخر هم با همین لباس با شما می مانم. لباس بسیجی را بیشتر دوست دارم.
#هم_نفس
#شهید_حسین_پورجعفری
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهدا
🆔 @basijshiraz
📌اوایل که آمده بود تهران، می توانست از سوی سپاه هزینه ی رهن خانه بگیرد. با این حال صبر کرد تا یکی از آپارتمان های سازمانی خالی شود. چند سال در همان خانه زندگی کرد. می گفتم:به حاج قاسم درخواست بده و هزینه ی رهن یک خانه ی بزرگ و ماشین بهتر بگیر. می دانی که حاج قاسم به هر درخواستی که داشته باشی جواب منفی نمی دهد. می گفت همین خانه و ماشین برای ما کافی است. نمی خواهم ذهن حاج قاسم را درگیر خواسته های شخصی خودم کنم.
#هم_نفس
#شهید_حسین_پورجعفری
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهدا
🆔 @basijshiraz
📌نماز صبح را با حاج قاسم خواندم. گفت برو ببین حسین پورجعفری آمده یا نه؟! پشت در ایستاده بود به نماز. گفتم:چرا این جا ایستادید؟ چرا نیامدید داخل؟ دست گرفت جلوی صورتش که بفهماندم آرام صحبت کنم.گفت:من سال هاست نماز صبحم را این جا می خوانم.
#هم_نفس
#شهید_حسین_پورجعفری
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهدا
🆔 @basijshiraz
📌در یک هتل مجلل جلسه داشتیم. تا حاج قاسم از جلسه بیرون بیاید، گفتم برای ما صبحانه بیاورند. حاج حسین بلافاصله سفارش را پس گرفت. گفت یک وعده صبحانه توی این هتل کلی هزینه روی دست بیت المال می گذاره. صبر کن؛ می ریم محل کار و اونجا صبحانه می خوریم.
#هم_نفس
#شهید_حسین_پورجعفری
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهدا
🆔 @basijshiraz
📌برایش دلمه درست کردیم که خیلی دوست داشت. وقتی خواستیم مزه ی یکی را بچشد، نپذیرفت. گفت دوست دارم اول برای حاج قاسم ببرم. زنگ زد به خانه ی حاجی و گفت ناهار نخورد تا برایش دلمه ببرد. می گفت حاجی خیلی دلمه دوست داره؛ اول برای حاجی می برم. همیشه همین طور بود؛ به هر چیزی که حاج قاسم دوست داشت لب نمی زد تا اول برای او ببرد.
#هم_نفس
#شهید_حسین_پورجعفری
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهدا
🆔 @basijshiraz