#بصیرت
🟢 یک حسن و یک عیب ما ایرانیان
🔹 ما مردم ایران یک حسن داریم و یک عیب. حسن ما مردم این است که در مقابل حقیقت، تعصب کمی داریم و شاید میتوانیم بگوییم بیتعصب هستیم؛ یعنی اگر با حقایقی برخورد کنیم و آنها را درک کنیم، شاید از هر ملت دیگر زودتر تسلیم آن حقایق میشویم.
🔸 ولی یک عیب بزرگی در ما ملت ایران هست که به موازات اینکه در مقابل حقایق تسلیم میشویم، به حماسهها و ارکان شخصیت خودمان زیاد پایبند نیستیم و با یک حرف پوچ، زود آن را از دست میدهیم و رها میکنیم.
🔹 هیچ ملتی به اندازه ما نسبت به #شعائر خودش بیاعتنا نیست. شما هندیها و ژاپنیها و اعراب را دیدهاید؛ آنها هم مثل ما مشرق زمینی هستند، لکن از این نظر مثل ما نیستند. به اندازهای که ما در مقابل لغات و عادات اجنبی تسلیم هستیم، هیچ ملتی تسلیم نیست.
🔸 به عکسهایی که در کتابهای تاریخ علوم هست نگاه کنید. میبینید دانشمندان درجه اول هند با همان #عمامه و لباس خودشان هستند... میخواهد به همه مردم دنیا بگوید که من هندی هستم و باید هندی باقی بمانم و در مقابل علم و صنعت تعصب ندارم، که علم و صنعت مربوط به کشور خاصی نیست؛ در مقابل عقاید بزرگ فلسفی و دینی تعصب ندارم اما در مورد شعارهای ملی، هر کسی به شعارهای خودش پایبند است.
🔹 من چرا باید شعار یک ملت دیگر را بپذیرم؟ ولی ما، اگر فرنگی یک زُنّار ببندد، ما دو تا زنّار میبندیم، با اینکه او روی حساب شعار خودش این کار را میکند. در جامعه ما این حسابها نیست.
📗 استاد شهید آیتالله مطهری(ره)، حماسه حسینی، ج۱، ص۴۴
•┈┈••✾••┈┈•
"سازمان بسیج اساتید، طلاب و روحانیون کشور"
https://eitaa.com/joinchat/2197094580C4845346d92
#بخوانید #دلنوشت
🟢 این چهره ها، برایم «آشناست»
🖋 یکی از این چهره ها، کسی است که وقتی همسرش که دو قلو باردار بود و مبتلا به بیماری کرونا شد و از دنیای مادی رفت، او حتی اجازه نداد که اشکش در برابر بیماران مبتلا به کرونا سرازیر شود تا مبادا جهاد خدمتش به بیماران مبتلا به کرونا ناتمام بماند...
همو که روزها در بیمارستانی که همسرش در آنجا بستری بود، به بیماران مبتلا به کرونا خدمت می کرد و گاه همسرش را از گوشه درب اتاق نظاره می نمود و زیر لب برایش «ذکر» می گفت و «دعا» می خواند...
یکی دیگر از این چهره ها، کسی است که او در میان آب بود و «پیر مرد اهل سنت سیل زده» را بر دوش می کشید در حالی که شعر می خواند و ذکر می گفت...
سومین چهره ، کسی است که گِل های انباشته شده در «خانه ی عروس و داماد لر» را جمع می کرد...
چهارمین چهره از این چهره ها، کسی است که وقتی دختری از دختران این سرزمین، در حلقهی اراذل و اوباش گرفتار شده بود، تاب نیاورد و رگ غیرتش را در برابر قمهی اراذل و اوباش قرار داد تا ناموس این مردم «امان» یابد و «جوانمردی» و «غیرت» نمیرد...
پنجمین چهره از این چهره ها، کسی است که سه ماه متوالی، خانواده ی خویش را تنها گذاشت و در یکی از روستاهای سر پل ذهاب برای «اهل حق» کارگری کرد و خانه ساخت
ششمین چهره از این چهره ها، کسی است که وقتی رنج «کودک دیالیزی» و غم پدر وی را دید اشکش سرازیر شد و «بی تعلل»، برای اهدای کلیه اش اقدام کرد و «هیچ» نخواست
هفتمین چهره از این چهره ها، کسی است که هر چه از محرم و نامحرم شنید و طعنه خورد، حتی سرش را بلند نکرد تا از خود دفاع کند
ای که این دلنوشته را می خوانی!
آنها را شناختی؟
آری! درست حدس زدی!
«طلبه ها» را می گویم...
همان ها که دیروز، خاک زلزله زده ها را خوردند...
همان ها که دیروز، تا کمر در میان آب های سرد در کنار سیل زده ها بودند...
همان ها که همیشه، غصه ی رنج کشیده ها را می خورند...
همان ها که امروز انبان علمی خویش را پشت درب درمانگاه ها گذاشته اند و «شاگردی پرستارها» و «تیمار داری بیماران» را می کنند...
اینها «طلاب تربیت شده در انقلاب خمینی کبیر» هستند
آنها را به خوبی بشناس...
همان ها که «علم» شان برای «عمل» شان است، نه علمشان برای مدرسه و حجره
همان طلبه های نسل جهاد و شهادت را میگویم
همان ها که در سال های دفاع مقدس جانانه جنگیدند و پس از فراغت از جنگ، بی ادعا، در گوشه های حجره های حوزه های علمیه به درس و بحث اشتغال ورزیدند
همان ها که پا به پای سایر مدافعین حرم، از «ناموس خدا»؛ زینب کبری؛ همان قافله سالار کربلا دفاع کردند
همان ها که بلند شده اند تا بقیه دلباختگان انقلاب اسلامی را برای جهادی دیگر بلند کنند
همان ها که «قیام خویش» را در کنار «قیام ستمدیدگان» می سازند
همان ها که منبرشان بر دوششان است و خطبه هایشان در کردارشان
من #عمامه اینها را می بوسم و به این بوسه افتخار می کنم
من به وجود یکایک شما عزیزانم مباهات میکنم
نه به خاطر اینکه خیلی زحمت می کشید، که چون «بی ادعا» و «غریب» و «مخلص» هستید
تو نیز به آنان ارادتی از سر اخلاص داشته باش
تا «ایمان»، نمیرد...تا «حب گمنامی» نمیرد...تا «خوب زیستن» نمیرد
اگر در کنار «آنها» بمانی، راه را می یابی
بگذارم و بگذرم
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم...
✍ حجتالاسلام والمسلمین دکتر حاجمیرزا، بسیج اساتید، طلاب و روحانیون تهران بزرگ
•┈┈••✾••┈┈•
"سازمان بسیج اساتید، طلاب و روحانیون کشور"
💠 @basijtollab_online
در جمع طلاب دامغانی بیان شد:
⭕️ شهیدی که او را در دیگ آب جوش انداختند و جگرش را خوردند
🔰حجت الاسلام والمسلمین سید محمد میرعلی اکبری در جلسه طلاب و فضلای دامغان که در مسجد مقدس جمکران و با حضور پدر طلبه شهید آرمان علیوردی برگزار شد، اظهار داشت: امروز جنگ عقیده در جریان است و باید نصرت حداکثری نسبت به دین خدا داشته باشیم.
🔹وی خاطرنشان کرد: ما در راه جنگ عقیده شهید احمد وکیلی را دادیم که کومله و دموکرات انواع بلاها را بر سر او آورده و این شهید والامقام را در دیگ آب جوش انداختند و بدن او را با تیغ موکتبری بریدند و جگر او را درآوردند و خوردند. ما در جنگ عقیده شریفقنوتیها را دادیم که او را با #عمامه دار زدند و به شهادت رساندند.
🔻این راوی شهدا در پایان گفت: #انتخابات یکی از برنامه های مهم نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است و باید برای شرکت حداکثری مردم تلاش کرد.
🔗 hawzahnews.com/xcBNv
•┈┈••✾••┈┈•
"سازمان بسیج اساتید، طلاب و روحانیون کشور"
💠 @basijtollab_online