✳️دروغ بزرگ شبه روشنفکران در خصوص سیدجمال الدین اسدآبادی
❎بررسی اسناد ادعایی علیه سید جمال اسدآبادی/۱
🔻به مناسبت سالگرد درگذشت سیدجمالالدین اسدآبادی
🔹در سال ١٣۴٢ همزمان با اوج نهضت امام، دو تن از « #روشنفكران » ماسونى به نامهاى «اصغر مهدوى» و «ايرج افشار» يكباره دفترى به نام مجموعه اسناد و مدارك چاپ نشده دربارۀ سيد جمال الدين مشهور به افغانى را به نمايش گذاشتند!
🔸ليكن نكته درخور بررسى و شايان نگرش اينكه چه رازى در كار بوده است كه « #روشنفكران »مرموز اين مرز و بوم پيوسته همزمان با نهضتها و حركتهاى عالمان اسلامى بر ضد زورمداران حاكم و جهانخواران استعمارگر، به بررسى و پژوهش پيرامون زندگى و كاركرد #سيد مى نشستند و روزى با دستاويز «دفاع» و گاهى به بهانۀ «افشاگرى»، بر ضد او قلم مى زدند؟! #ايرج_افشار در مقدمۀ «مجموعه» يادشده آورده است:
🔹... اسناد و كتب سيد كه در خانۀ امين الضرب بوده است سالهاى دراز از طرف (امين الضرب ثانى) حفظ و حراست شده است. دوست ارجمند من دكتر اصغر مهدوى، دانشيار دانشگاه تهران جميع آنها را از ميان خزانۀ گرانبهاى مكاتبات و نوشتجات پدرى خود مجزا ساخت و به من كه از افتخار دوستى و محبتش برخوردارم افتخار بخشيد..
🔸نامبرده روشن نساخته است كه دكتر اصغر مهدوى با آن «شوق تمام» كه براى پخش اين «مجموعه» داشته است، چگونه در پى گذشت نزديك به پنجاه سال از عمر خود و بيش از هفتاد سال از شهادت سيد، يكباره همزمان با آغاز نهضت امام در انديشۀ جدا كردن اين «سندها» از به اصطلاح خزانۀ گرانبهاى مكاتبات و نوشتجات پدرى خود افتاده است؟! چه رازى نهفته داشته است كه «شوق» و آزمندى خود را براى پراكندن به اصطلاح سندهاى يادشده در درازاى دهها سال از زندگى خود، پنهان كرده است؟!
🔹 #ايرج_افشار براى آنكه بتواند آنچه را كه به نام مجموعه اسناد به بازار آورده است با نوشته هاى #تقى_زاده پيوند دهد و چهره سيد را مرموز، پيچيده و ناشناخته بنماياند.
◀️در اين مجموعه چند برگ به اصطلاح «سند» كه نشان دهندۀ فراماسونى بودن سيد مى باشد آورده شده است كه مىتوان گفت اصولاً آن «مجموعه» را تنها براى به نمايش گذاشتن اين سندها چاپ و پراكنده ساخته اند.
🔹در این سند که ادعا شده توسط مرحوم سید جمال نوشته شده است آمده :
در لیله عاشورا دهم شهر محرم الحرام داخل لُج گردیدم و در آن زمان در مصر اقامت داشتم.
سنه ١٢٩٣
🔸با چشم پوشى از پرسشهايى كه دربارۀ اين يادداشت از نظر «خط» مطرح است نكته هايى در خور بررسى و نگرش است:
١. هر انسان باسوادى مى داند كه «عاشورا» با دهم شهر محرم برابر است، و آوردن آن دو به دنبال يكديگر، كارى نيست كه معمولاً از تحصيلكرده هاى حوزۀ اسلامى سر بزند.
٢. جملۀ «در ليله عاشورا... داخل لج گرديدم» و جملۀ «آن زمان در مصر اقامت داشتم» با يكديگر سازگارى ندارد؛ زيرا جملۀ نخستين به سبك و روش خاطره نويسى است ليكن دومى با عنوان «در آن زمان» يادى از گذشته هاست و نيز «اقامت داشتم» كه با فعل ماضى آمده است.
اگر #سيد_جمال_الدين به خاطره نويسى خو داشته و رويدادهاى زندگى خود را در دفترى يادداشت مى كرده است، آوردن جملۀ «در آن زمان در مصر اقامت داشتم»، چه مفهومى دارد؟ و اگر در روزگار ديگرى آن را نگاشته بايد ديد چه انگيزهاى او را به نگارش آن واداشته است؟!
٣. نكتۀ سؤال برانگيز ديگر اينكه در زير اين يادداشت مهر « سيد جمال الدين حسينى ١٢٧٧ » زده شده است! مهر زدن پاى جمله اى از خاطرات، آن هم به شكلى كه در كتاب يادشده ديده مى شود، به هيچ وجه با عرف و عادت، سازگار نيست و اگر خوى سيد چنين بوده است بايد در زير همۀ يادداشتهاى او اين مهر ديده مىشد، ليكن در زير ديگر يادداشتهايى كه به نام او در كتاب يادشده آمده است، اين مهر ديده نمىشود. آيا سيد اين مهر را تنها براى اينكه ماسونى شدن خود را براى همگان روشن سازد، ساخته است؟! آيا سيد بر آن بوده است كه ننگ ماسونى را مانند چك بانكى با مهر و امضا از خود به يادگار گذارد؟!
🔻براستى اگر ما براى روشن كردن اين موضوع كه سيد، حتى براى دورهاى كوتاه به سازمان فراماسونرى سرنسپرده است، هيچ سند و برهانى نداشته باشيم آيا مدرك يادشده به تنهايى گويا و نمايانگر اين واقعيت نيست كه ماسونى بودن سيد از دروغهاى ساخته و پرداخته مزدوران استعمار براى بدنام كردن و به زير سؤال بردن سيد است؟!(نهضت امام خمینی،ج۳، ص۸۰)
📚 بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/Basir_MN
✳️دروغ بزرگ شبه روشنفکران در خصوص سیدجمال الدین اسدآبادی
❎بررسی اسناد ادعایی پیرامون سید جمال اسدآبادی/۲
🔻به مناسبت سالگرد درگذشت سیدجمالالدین اسدآبادی
🔹«سند» ديگر نامه اى است كه «لژ كوكب الشرق» در قاهره به شخصى به نام «#جمال_الدين» نوشته و به او خبر داده است كه در جلسه اعضاى لژ با اكثريت آرا به عنوان رئيس لژ براى يك سال برگزيده شده است
درباره اين نامه نيز بايسته است نكته هايى يادآورى شود:
١. اگر مقصود از « #جمال الدين » سيد جمال الدين اسدآبادى است؟ بايد با پيشوند «الشيخ» آورده مى شد. در كشورهاى عربى عنوان «شيخ» براى روحانيان از اهميت ويژهاى برخوردار است و تنها در هنگام خوار داشتن از آوردن آن خوددارى مىشود. به ويژه اينكه لازمۀ محتواى نامه يادشده نيز تجليل بيشتر از سيد بوده كه به رياست لژ برگزيده شده است!!
٢. اين نامه بدون آرم و سربرگ سازمان فراماسونرى است و در واقع نامۀ رسمى سازمان شمرده نمى شود. آيا باور كردنى است كه سازمانى با آن سيستم پيچيده و گسترده، براى شخصيتى كه به رياست يكى از لژهاى آن برگزيده شده است، نامه غيررسمى و فاقد عناوين معمولى بفرستد؟!
٣. آنان كه ماسونى بودن سيد را مطرح كردهاند، خود اعتراف دارند كه سيد پس از پيوستن به فراماسونرى، ديرى نپاييد كه از آن بيرون آمد و يا بيرونش كردند، بنابراين چگونه پذيرفتنى است كه عضو تازه واردى را كه هنوز بدرستى آزمايش نشده است، به رياست لژ برگزيده باشند؟!
۴. تاريخ اين نامه سال ١٨٧٨ مىباشد در صورتى كه سيد در همين سال بنا بر فرمان ارباب فراماسونها (#استعمار_انگليس) از مصر بيرون شده بود و اصولاً در مصر حضور نداشت تا به مراسمى در لژ فراخوانده شود.
🔸برگهاى ديگرى نيز پيرامون ارتباط سيد با فراماسونها در اين «مجموعه» آورده شده است كه اگر ساختگى نباشد دست كم نمى تواند براى اثبات ماسونى بودن سيد گواه درخور توجهى باشد و چون در اين دفتر براى بررسى زندگى سيد جمال و نقش مزدوران استعمار در ناپسند نماياندن چهره سيد، مجالى نيست، ناگزير آن را مىگذاريم و مى گذريم و برآنيم كه به يارى خداوند در فرصتى مناسب به بررسى زندگى سيد و نوشته هاى ديگران دربارۀ او بنشينيم و از روى دروغپردازىها و نيرنگ بازىها و خيانت هايى كه پيرامون سيد انجام گرفته است پرده برداريم.
🔹ليكن نكته اى كه بايسته است پيرامون مجموعه اسناد و مدارك چاپ نشده... ناگفته نماند اين است كه سازمان فراماسونرى، هيچ گاه رخصت نمى دهد كه سندها، نوشته ها و ديگر نشانه هاى فراماسونى يكى از اعضاى سازمان، پراكنده شود و در دسترس مردم قرار گيرد، اكنون بايد ديد كه چگونه به اصطلاح «اسناد و مدارك» ماسونى بودن سيد را آشكارا چاپ و پراكنده ساختند؟!
🔹اسماعيل رائين آورده است:
... چون براى سيد بازماندگانى نبوده، #سازمان_فراماسونرى نمى دانسته است كه نوشته ها، سندها و كتاب هاى سيد در كجا و در دست چه كسانى قرار دارد؛ از اين رو به آن دست نيافته و سرانجام آن سندها و نوشته ها چاپ و پراكنده گرديده است!!
🔸اين دسته از نويسندگان بر آن بوده اند، چاپ و پخش مجموعه اسناد و مدارک چاپ نشده درباره #سيد_جمال را بر خلاف سياست سازمان فراماسونرى بنمايانند و اينگونه وانمود كنند كه با پخش اين «مجموعه» در واقعيت فراماسونها غافلگير شدند، ليكن آنچه كه اين دروغ را بر ملا و نيرنگ بازان را رسوا مى كند، اين است كه نه تنها حاج امين الضرب از اعضاى #فراماسونرى بوده است بلكه اصغر مهدوى و ايرج افشار كه «مجموعه» يادشده را دسته بندى كرده و در دسترس مردم گذاشته اند نيز از ماسونها مى باشند و اصولاً بيشتر آنان كه سيد را فراماسون وانمود كرده اند، خود از سرسپردگان سازمان فراماسونرى مىباشند و «على القاعده» سازمان #فراماسونرى پس از مرگ امين الضرب به خانۀ او رفته و «اسناد ماسونيك» او را بيرون برده و لابد از بردن «سند»هاى «ماسونيك» سيد جمال «خوددارى ورزيده است»؟!! (نهضت امام خمینی،ج۳، ص۸۲-۸۸)
📚 بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/Basir_MN
🔴 سیدجمال در برابر غرب دفاع نکرد، حمله کرد
♦️رهبرمعظم انقلاب: « تنها کسی که در نامآوران و معروفان اندیشه نوین اسلامی که در موضع تهاجم قرار داشت در گذشته، #سید_جمال را میشناسیم... سیدجمالالدین اسدآبادی درصدد آن نبود که از اسلام دفاع کند؛ بلکه او سنگرهای فکر و فرهنگ و #تمدن_غرب را از موضع اسلامی خود بمباران میکرد تا آنها از خودشان دفاع کنند. او به آنها هجوم میبرد.
♦️او هرگز درصدد این برنمیآمد که بنشیند اینجا و افکار اسلامی و احکام اسلامی را توجیه کند تا با فکر و فرهنگ و تمدن امروز و متداول جور در بیاید. این کار را سیدجمال نمیکرد. این اشتباه بزرگی بود که این مرد بزرگ مرتکبش نمیشد. بر خلاف بسیاری از شاگردانش مثل عبده و #رشید_رضا و خیلیهای دیگر. اینها نشسته بودند، فکر میکردند که فلان آیه قرآن را چگونه با فرمول علمی تطبیق کنند که منافاتی نداشته باشد، که بد نشود و این موضع دفاعی وجود داشت.» ۱۳۵۹/۰۲/۲۷
#بزرگداشت_سید_جمال_الدین_اسدآبادی
https://eitaa.com/Basir_MN