4_6021544977920688326.mp3
1.39M
#اذان شهیدمهدی باکری💞🌹✨
#نماز اول وقت فراموش نشود .
💚
قبول باشه
التماس دعای ظهور
التماس دعا عاقبت بخیری
#اَللّهمَ_اَرزُقنا_کربلامَعَ_جوارمهدی🦋
#اَللّهُمَ_عَجّل_لِولیّک_الفَرَج🌼✨
یازهرا سلام الله👈 @💚
#قهرمانان_شجاع_قلبها*💞🌹🇮🇷
❀🍃✿🍃❀🌹💚❀🍃✿🍃❀
🔴امام خمینی(ره)
♦️باید برای شکستن، امواج طوفان ها و فتنه ها و جلوگیری از سیل آفت ها به سلاح پولادین صبر و ایمان مسلح شویم.
♦️ملتی که در خط اسلام ناب محمدی - صلی الله علیه و آله و سلم - و مخالف با استکبار و پول پرستی و تحجرگرایی و مقدس نمایی است، باید همه افرادش بسیجی باشند و فنون نظامی و دفاعی لازم را بدانند، چرا که در هنگامه خطر ملتی سربلند و جاوید است که اکثریت آن آمادگی لازم رزمی را داشته باشد.
♦️ خلاصه کلام، اگر بر کشوری ندای دلنشین تفکر بسیجی طنین اندازد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید و الا هر لحظه باید منتظر حادثه باشیم.
📚صحیفه امام خمینی ره جلد21ص195
🌍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ 20 ثانیه لبخند میزنیم به تماشاچی در منزل و رای میدیم ، یک ، دو ، سه ...
.
🎥 یکی از بی نظیر ترین لبخندهایی که دنیا به خودش دیده است .....❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ابراز ارادت زیبای این دختر بچه به تصویر رهبر انقلاب
🔷امام خمینی (ره):
💠من دست یکایک شما #بسیجیان را می بوسم و میدانم اگر مسئولین نظام اسلامی از شما #غافل شوند به #آتش_دوزخ_الهی خواهند سوخت.
🔹دوم آذر ۱۳۶۷🔹
🌺 *هفته بسیج گرامی باد.*
🔻ماجرای سیلی خوردن محافظ ایت الله خامنه ای
✍در یکی از ملاقات های عمومی آقا، جمعیت فشردهای توی حسینیه نِشسته بودن و به صحبتای ایشون گوش میدادن. من جلوی جمعیت، بین آقا و صف اوّل وایساده بودم.
به گزارش افکارنیوز، اون روز، بین سخنرانی حضرت آقا، بارها نگاهم به پیرمرد لاغراندامی افتاد که شبکلاه سبزی به سر داشت و شال سبزی هم به کمرش.
تا سخنرانی آقا تموم شد، بلند شد و خیز برداشت طرف من و بلند گفت: «میخوام دست آقا رو ببوسم» امان نداد و خواست به سمت آقا برود که راه اون رو بستم. عصبی شد و تند گفت: «اوهووووی....چیه؟! میخوام آقا رو از نزدیک زیارت کنم. مثل اینکه ما از یه جد هستیم» صورت پیرمرد، انگار دریا، پرتلاطم و طوفانی میزد. کمکم، داشت از کوره در میرفت که شنیدم آقا گفتن: «اشکال نداره، بذار سید تشریف بیاره جلو» نفهمیدم تو اون جمعیت آقا چطور متوجه پیرمرد شد. خودم رو کنار کِشیدم. پیرمرد نگاهی به من انداخت و بعد، انگار که پشت حریف قَدَری رو به خاک رسونده باشه، با عجله، راه افتاد به سمت آقا.
پشت سرش با فاصله کمی حرکت کردم. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پاش به پشت گلیم حسینیه گیر کرد و زمین خورد.
اومدم از زمین بلندش کنم که برگشت و جلوی آقا و جمعیت محکم کوبید توی گوشم و گفت: «به من پشت پا می زنی؟» سیلیاش، انگار برق 220 ولت خشکم کرد.
توی شوک بودم که آقا رو رو به روی خودم دیدم. به خودم که اومدم، آقا دست گذاشت پشت سرم و جای سیلی پیرمرد رو روی صورتم بوسید و گفت: «سوءتفاهم شده. به خاطر جدّش، فاطمه زهرا، ببخش!» درد سیلی همونموقع رفع شد.
بعد سالها، هنوز جای بوسه گرم آقا رو روی صورتم حس میکنم.»
📚برگرفته از کتاب «حافظ هفت»
💢بسته بصیرتی روز💢
🔹-🔸🌹🔹-🔸
🔻تصویر صفحه اول روزنامهها 2 آذر ماه
https://basirat.ir/fa/news/326316
❇️نشریه اخبار و تحلیلهای یکشنبه، ۲ آذرماه
https://basirat.ir/fa/news/326330
🌀اخبار ویژه 2 آذر ماه
https://basirat.ir/fa/news/326315
🔺یادداشت روزنامهها 2 آذر ماه
https://basirat.ir/fa/news/326314
🔹-🔸🌹🔹-🔸
#نشستهای_بصیرتی
#ثامن
#روشنگری
#بصیرت