هدایت شده از 🗞️
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۲۵
🌺 جاذبهی بالای یک شهید...
#متن_خاطره
تا وقت نماز میشد، خودش رو به نزدیکترین مسجد میرسوند. اگه توی راه میدید دو سه تا جوان دور هم ایستادند، میرفت بینشون. چند لحظه بعد میدیدم اون جوونا رو که شاید اهل نماز نبودند و قیافهشون هم به بچه مسجدی نمیخورد، با خودش به مسجد آورده. ایامِ نوجوانی منصور در محله مون چند تا مشروب فروشی وجود داشت. آنوقت هم منصور می چرخید بین نوجوانان و اونا رو می آورد مسجد. منتظر نمی شد تا آنها مسجدی بشن، میرفت و مسجدیشون میکرد.
🌹خاطرهای از زندگی سردار شهید منصور خادمصادق
📚منبع: کتاب آرزوی فرمانده ، صفحه ۱۳۱
#شهیدخادمصادق