eitaa logo
بصیرت
542 دنبال‌کننده
756 عکس
896 ویدیو
10 فایل
بصیرت داشته باشیم... کانال اصلی در تلگرام👇 https://telegram.me/joinchat/AAAAAD-UAHNKG6uiUmS7qQ 🆔 @Basirat 🌐 Basirat.me
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 شهید سلیمانی مشاور آیت‌الله سیستانی در صدور فتوای «جهاد کفایی» بود. ♻️ سخنگوی مقاومت اسلامی نُجَباء در وبینار علمی "نقش مقاومت اسلامی در دفاع از اماکن مقدسه شیعیان" که به میزبانی دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شده بود، گفت: حاج قاسم بود که با حضور در بیت مرجعیت و توضیح جزئیاتی کامل از شرایط حاکم، کمک کرد تا فتوای جهاد کفایی برای مقابله با داعش صادر شود. 🔷واکنش آیت الله سیستانی به حضور حاج قاسم، فرمانده سپاه قدس ایران در عراق و نبرد جرف الصخر و الانبار واکنش نشان داد. 🔷 آیت الله سیستانی ضمن دفاع از حاج قاسم سلیمانی، حضور او را در عراق شرعی و مشروع دانست و آن را مطابق با جهاد کفایی عنوان کرد. در پاسخ این مرجع عالیقدر آمده است که انگیزه حضور قاسم سلیمانی، دفاع از اماکن مقدس در پاسخ به ندای مرجعیت بود. آیت الله سیستانی تاکید کرد که بین حضور در عراق به خاطر تامین منافع نظامی و اقتصادی و حضور به خاطر دفاع از اماکن مقدس تفاوت وجود دارد. 🆔 @Basirat
🔴 مقام حزب‌الله: بعد از فرمان مقام معظم رهبری درباره حتمی بودن انتقام، ما دیگر حرفی نداریم 🔹سید «هاشم صفی‌الدین» رئیس شورای اجرایی جنبش حزب‌الله لبنان به مناسبت سالروز شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی و شهید ابو مهدی المهندس تأکید کرد پس از سخنان مقام معظم رهبری درباره حتمی بودن انتقام فرمانده نیروی قدس، این وظیفه حتما اجرایی خواهدشد. 🆔 @Basirat
6.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نظرات خواندنی مقامات و رسانه‌های جهان درباره ژنرال سلیمانی 🆔 @Basirat
5.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حاج قاسم در آخرین سخنانش، دستانش را نشان داد و گفت: دعا کن پیکرم قطعه قطعه شود و سر در بدنم نماند. 🆔 @Basirat
🔰 حاج‌قاسـم هـیچگاہ از سختی‌هـای عراق و سـوریه سخن نمی‌گفت و در پاسخ به هر سـؤالی در ایـن خصوص، می‌گفت هـمه چیز خوب اسـت، هـمہ چیز خوب اسـت، حاجی بـسـیار زیرک وباهـوش بود، یک وقت در یک جلـسـه خصوصی، فردی به ایشان اظهـار ارادت کرد و اظهـار داشت که شما دارید ایـن هـمه زحمت می‌کشید اما قدر شما را نمی‌دانند و فلان و چنان، اما حاج‌قاسـم گفت: شما چرا ناراحتید؟ مـن یک سـربازم، نهـایتش می‌گویند برو جای دیگری نگهـبانی بدہ و مـن هـم می‌گویم چشم، اینکه ناراحتی ندارد. 🆔 @Basirat
🔰 وقتی حاج قاسم توسط مأمورهای ژاندارمری رژیم پهلوی در زمان گرفتن گواهی‌نامهٔ رانندگی شکنجه میشود ⁦♻️⁩ از داخل اطاق صدای حاج‌محمد و حاجی‌کارنما را می‌شنیدم که به افسرِ آگاهی می‌گفتند: «این یک کارگر ساده و بدبخت است. اصلاً این چیزها را نمی‌داند!» و چند توهین هم به من کردند: «فرض کنید غلط کرده باشد». 🔷 اواخر سال ۵۶ برای گرفتن گواهی‌نامهٔ رانندگی به مرکز راهنمایی ‌و رانندگی کرمان مراجعه کردم. افسری بود به‌نام آذری‌نسب، گفت: «بیا تو. اتفاقاً گواهی‌نامه‌ات را خمینی امضا کرده، آماده است تحویل بگیری.» من از طعنهٔ او خیلی متوجه چیزی نشدم. مرا به داخل اطاقی هدایت کردند. دو نفر درجه‌دارِ دیگر هم وارد شدند و شروع به دادنِ فحش‌های رکیک کردند. من در محاصرهٔ آن‌ها قرار داشتم و هیچ راه گریزی نبود. با سیلی و لگد و ناسزای غیرقابل ‌بیان می‌گفتند: «تو شب‌ها می‌روی دیوارنویسی می‌کنی؟!» آن‌قدر مرا زدند که بی‌حال روی زمین افتادم. از بینی و صورتم خون جاری بود. یکی از آن‌ها با پوتین روی شکمم ایستاد و آن‌چنان ضربه‌ای به شکمم زد که احساس کردم همهٔ اَحشای درونم نابود شد. به‌رغم ورزشکاربودن و تمرینات سختی که در ورزشِ کاراته و زورخانه می‌کردم، توانم تمام [شد] و بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم، درب اطاق بسته بود و من محبوس در آن بودم. چون محلّ [ادارهٔ] آگاهی و راهنمایی‌رانندگی در یک مکان و در مقابل هتلی بود که در آن، سابق کار می‌کردم، آن‌ها مرا به‌نام شاگرد حاج‌محمد می‌شناختند. یکی از درجه‌دارها به حاج‌محمد و حاجی‌کارنما که لوازم‌یدکی‌فروشی داشت، خبر داد. از داخل اطاق صدای حاج‌محمد و حاجی‌کارنما را می‌شنیدم که به افسرِ آگاهی می‌گفتند: «این یک کارگر ساده و بدبخت است. اصلاً این چیزها را نمی‌داند!» و چند توهین هم به من کردند: «فرض کنید غلط کرده باشد و از روی نفهمی است!» با هر ترفندی بود، بعدِ نصف روز، قبل از اینکه مرا تحویل ساواک بدهند، از آگاهی خارج کردند. با بدنی کاملاً له‌شده دست‌هایم را گرفتند تا توانستم از خیابان عبور کنم. مرا به هتل نزد حاج‌محمد بردند. شربت آوردند. کمی حالم بهتر شد. حاج‌محمد مرا بوسید. مرا با کلمهٔ «پسرم» صدا کرد. خیلی درِگوشی به من گفت: «اگر بار دیگر گیرِ این‌ها بیفتی، به تو رحم نخواهند کرد.» سه روز از شدّت درد نمی‌توانستم تکان بخورم؛ اما انرژی جدیدی در خود احساس می‌کردم. ترس از کتک‌خوردن و شکنجه فروریخته بود. فکر می‌کردم هرچه باید بشود، شد! انگار این حادثه به‌نحوی در من اثر کرد که با هر ضربه و لگدی کلمهٔ «خمینی» در عمق وجود من حک می‌شد. 📚 بخشی از کتاب "از چیزی نمی‌ترسیدم" خاطرات خودنوشت سردار دل‌ها 🆔 @Basirat
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اجرای سالار عقیلی به مناسبت زادروز حاج قاسم سلیمانی + تصاویر منتشرنشده 🆔 @Basirat