eitaa logo
کانال حذف شده است
139 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
78 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 در دستش، مَشک را محکم گرفته بود اما انگار باری که روی شانه‌اش بود از مَشک، نه... حتی از 🕊 وسعت آسمان‌ها سنگین‌تر بود یاد حرفهای مادرش افتاد همان روزی که دستانش را گرفت، به چشمانش خیره شد و گفت: حامی برادرت باش ...💜 یاد شیرین‌زبانی رقیه افتاد یاد عمو عمو گفتن‌هایش... یاد علی اصغر در گهواره 🌙 یاد خیمه‌ها... آه، خواهرش زینب... به سمت فرات، قدم برمی‌داشت 🌊 رود، مـوج در مـوج به استقبال می‌آمد آب، فرزند بوتراب را می‌شناخت بیشتر از عباس، آب، شوق رسیدن داشت سقا، تشنه بود اما روی شانه‌اش، بار امانت و محبت داشت... باری سخت‌تر از عطش... بزرگ‌تر از زخم... ⚡ سنگین‌تر از عمود . . . 💔💔