eitaa logo
بصیرت
59 دنبال‌کننده
977 عکس
583 ویدیو
14 فایل
عمار می خواهد این زمین
مشاهده در ایتا
دانلود
مال اين شش برادر است، آن را به آنها مي دهم. اگر قاضي از تو پرسيد اين چاقو را از كجا پيدا كرده اي مگر در بيابان چاقو دسته طلا ريخته اند كه تو آن را پيدا كرده اي؟* *بگو پدرم سالها پيش كاروان سالار بزرگي بود و هميشه بين شهرها در رفت و آمد بود و مال التجاره زيادي به همراه مي برد، و با آنها تجارت مي كرد، تا اينكه ما يك شب خبردار شديم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال و اموالش را برده اند.* *من بالاي سر پدر بيچاره ام حاضر شدم. پدر بيچاره ام را دزدان كشته بودند و تمام اموالش را برده بودند و اين چاقو تا دسته در قلب پدرم فرو رفته بود. من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم و از آن موقع دنبال قاتل پدرم مي گردم، در هر مهماني اين چاقو را نشان مي دهم و منتظر مي مانم كه صاحب چاقو پيدا شود، و من قاتل پدرم را پيدا كنم.* *اكنون اي قاضي من قاتل پدرم را پيدا كرده ام، اين شش برادر پدر مرا كشته اند و اموالش را برده اند. دستور بده تا اينها اموال پدرم را برگردانند و تقاص خون پدرم را پس بدهند* *بهلول كه اين حرفها را در ظاهر به خر مي گفت ولي در واقع مي خواست صاحب خر گفته هاي او را بياموزد. او چوب ديگري به خر زد و گفت: اي خر خدا فهميدي يا تا صبح كتكت بزنم.* *صاحب خر گفت: بهلول عزيز نه تنها اين خر بلكه منهم حرفهاي تو را فهميدم و به تو قول مي دهم در هيچ مجلسي بالاتر از جايگاهم ننشينم، و اگر از من چيزي نپرسيدند حرف نزنم، و اگر چيزي از من نخواستند، دست به جيب نبرم.* *بهلول كه مطمئن شده بود مرد حرفهاي او را به خوبي ياد گرفته است رفت و به راحتي خوابيد. فردا صبح بهلول مرد را بيدار كرد و او را منزل قاضي رساند و تحويل داد و خودش برگشت.* *قاضي رو به مرد كرد و گفت: اي مرد آيا اين چاقو مال توست؟* *مرد گفت: نه اي قاضي، اين چاقو مال من نيست. من خيلي وقت است كه دنبال صاحب اين چاقو مي گردم تا آن را به صاحبش برگردانم، اگر اين چاقو مال اين برادران است، من با رغبت اين چاقو را به آنها مي دهم.* *قاضي رو به شش برادر كرد و گفت: شما به چاقو نگاه كنيد اگر مال شماست، آن را برداريد. برادر بزرگ چاقو را برداشت و با خوشحالي لبخندي زد و گفت: اي قاضي من مطمئن هستم اين چاقو همان چاقوي گمشده پدر من است.* *پنج برادر ديگر چاقو را دست به دست كردند و گفتند بلي اي جناب قاضي اين چاقو مطمئنا همان چاقوي گم شده پدر ماست.* *قاضي از مرد پرسيد: اي مرد اين چاقو را از كجا پيدا كرده اي؟* *مرد گفت: اي قاضي اين چاقو سرگذشت بسيار مفصلي دارد. پدرم سالها پيش كاروان سالار بزرگي بود و هميشه بين شهرها در رفت و آمد بود و مال التجاره زيادي به همراه داشت و شغلش تجارت بود، تا اينكه ما يك شب خبردار شديم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال و اموالش را برده اند، من سراسيمه بالاي سر پدر بيچاره ام حاضر شدم. پدر بيچاره ام را دزدان كشته بودند و تمام اموالش را برده بودند، و اين چاقو تا دسته در قلب پدر من بود.* *من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم و از آن موقع دنبال قاتل پدرم مي گردم، در هر مهماني اين چاقو را نشان مي دهم و منتظر مي مانم كه صاحب چاقو پيدا شود و من قاتل پدرم را پيدا كنم. اكنون اي قاضي من قاتل پدرم را پيدا كردم. اين شش برادر پدر مرا كشته اند و اموالش را برده اند. دستور بده تا اينها اموال پدرم را برگردانند و تقاص خون پدرم را بدهند* *شش برادر نگاهي به هم انداختند آنها بدجوري در مخمصه گرفتار شده بودند، آنها باادعاي دروغيني كه كرده بودند، مجبور بودند اكنون به عنوان قاتل و دزد، سالها در زندان بمانند. برادر بزرگ گفت: اي قاضي من زياد هم مطمئن نيستم اين چاقو مال پدر من باشد، چون سالهاي زيادي از آن تاريخ گذشته است و احتمالا من اشتباه كرده ام.* *برادران ديگر هم به ناچار گفته هاي او را تاييد كردند و گفتند: كه چاقو فقط شبيه چاقوي ماست، ولي چاقوی ما نيست.* *قاضي مدت زيادي خنديد و به مرد مهمان گفت: اي مرد چاقويت را بردار و برو پيش بهلول. من مطمئنم كه اين حرفها را بهلول به تو ياد داده است والا تو هرگز نمي توانستي اين حرفها را بزني.* *مرد سجده ی شکر به جای آورد و چاقو را برداشت و خارج شد.* *کم گوی و بجز مصلحت خویش مگوی* *چون چیز نپرسند تو از پیش مگوی* *دادند دو گوش و یک زبان از آغاز* *یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی* *التماس تفکر از همه شما خوبان*
💠 حدیث روز 💠 💎 جایگاه خانواده شهدا نزد خدا 🔻پيامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله: يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَا خَلِيفَتُهُ‏ فِي‏ أَهْلِهِ‏ وَ مَنْ أَرْضَاهُمْ فَقَدْ أَرْضَانِي وَ مَنْ أَسْخَطَهُمْ فَقَدْ أَسْخَطَنِي‏ 🌷خداوند می‌فرماید من جانشین در خانواده او هستم. هر کس رضایت آنها را جلب کند رضایت مرا جلب کرده و هر کس آنها را به خشم آورد مرا به خشم آورده است. 📚 صحیفة الرضا (ع)، 92 ‌ ‌ •┈┈••✾••┈┈• @basirat65
✨ امیرالمؤمنین على عليه السلام فرمود: براى ، را مى كنم: 1️⃣ شخصى كه براى صدقه دادن از خانه خارج مى شود و در اين هنگام مرگش فرا مى رسد. 2️⃣ كسى كه براى عيادت بيمار از خانه بيرون مى آيد و فوت مى كند. 3️⃣ شخصى كه براى جهاد در راه خدا از خانه خارج مى شود و به شهادت مى رسد. 4️⃣ كسى كه براى انجام حج خانه خدا بيرون مى آيد و ملك الموت جانش را مى ستاند. 5️⃣ آن كس كه براى بجا آوردن نماز جمعه از منزل خارج مى شود و مى ميرد. 6️⃣ كسى كه براى تشييع جنازه مسلمانى از خانه خارج شده و فوت مى كند. 📚 من لایحضره الفقیه ؛ حديث ۳۸۴، ج ۱، ص ۱۴۰. 📚گلچين صدوق (گزيده من لا يحضره الفقيه)، ج ۱، ص: ۱۳۰ •✾📚 @basirat65 📚✾•
📅 امروز پنجشنبه ☀️ 11 فروردین ماه 1401 شمسی 🌙 28 شعبان 1443 قمری ❄️ 31 مارس 2022 میلادی ☀️ ➕ پايان همه پرسی تغيير نظام پادشاهی به جمهوری اسلامی (1358 ش) ➕ صدور بيانيه سازمان ملل در محكوميت رژيم عراق در كاربرد سلاح هاي شيميايی (1363ش) 🌙 ➕ رحلت عالم فرزانه "ملاحسينقلي همداني" استاد بزرگ اخلاق(1311 ق) ➕ درگذشت "ابن حاجب" محدث و مورخ مسلمان(630 ق) ❄️ ➕ ايجاد بحران در روابط متفقين بر سر برلين پايتخت آلمان(1948م) —---------- 🇮🇷 كانال بصیرت 📡 @basirat65
◼️ رحلت عالم فرزانه " ملاحسينقلي همداني" (1311ق) ✍ ملا حسينقلي همداني، فقيه، عابد، عارف و از عرفاي بزرگ اهل طريقت و سير و سلوك در سال 1239 ق در يكي از روستاهاي اطراف همدان به دنيا آمد. كودكي را به شباني گذراند و سپس در تهران در حوزه شيخ عبدالحسين تهراني معروف به شيخ العراقين در رشته معقول درس خواند. او سپس در سبزوار و نجف از محضر عالمان نامداري همچون ملاهادي سبزواري و شيخ مرتضي انصاري حكمت و فلسفه و فقه و اصول را فرا گرفت و در محضر درس اخلاق و عرفان آقا سيد علي شوشتري حاضر شد. ✅ شيخ محمدبهاري، ميرزا جواد ملكي تبريزي، سيد حسن صدر و سيد جمال الدين اسدآبادي از جمله شاگردان اين شخصيت برجسته ديني مي‏ باشند. همچنين نامه‏ ها و مُنشَآت در آداب سلوك، مناجات‏ها و تقريرات شيخ انصاري، از جمله آثار ملاحسينقلي همداني هستند. ✅ سرانجام اين عالم بزرگوار و عارف باللَّه در سال 1272 ش برابر با 1311 ق در هفتاد و دو سالگي در كربلاي معلّي به ديدار معبود شتافت و در همان شهر به خاك سپرده شد. @basirat65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌چرا برای اموات حمد میخوانیم؟ ✨🌸قیصر روم برای یکی از خلفای بنی عباس ، در ضمن نامه ای نوشت: ما در کتاب انجیل دیده ایم که هرکس از روی حقیقت، سوره ای بخواند که خالی از هفت حرف باشد، خداوند جسدش را بر آتش دوزخ حرام میکند ، و آن هفت حرف عبارتند از: « ث ، ج ، خ ، ز ، ش ، ظ ، ف » ✨🌸ما هر چه بررسی کردیم ، چنین سوره ای را در کتاب های تورات و زبور و انجیل نیافتیم ، آیا شما در کتاب آسمانی خود ، چنین سوره ای را دیده اید؟ ✨🌸خلیفه عباسی دانشمندان را جمع کرد، و این مسئله را با آنها در میان گذاشت، آنها از جواب آن درماندند، سرانجام این سوال را از امام هادی علیه السلام پرسیدند. 🔶آن حضرت در پاسخ فرمودند: آن سوره ، سوره « حــمد » است، که این حروف هفتگانه در آن نیست... پرسیدند: فلسفه ی نبودن این هفت حرف، در این سوره چیست؟ 🔶حضرت فرمودند: ❶👌حرف «ث» اشاره به «ثبور» (هلاکت) ❷👌حرف «ج» اشاره به «جحیم» (نام یکی از درکات دوزخ) ❸👌حرف «خ» اشاره به «خبیث» (ناپاک) ❹👌حرف «ز» اشاره به «زقوم» (غذای بسیار تلخ دوزخ) ❺👌حرف «ش» اشاره به «شقاوت» (بدبختی) ❻👌حرف «ظ» اشاره به «ظلمت» (تاریکی) ❼👌حرف «ف» اشاره به «آفت» است خلیفه ، این پاسخ را برای قیصر روم نوشت. قیصر پس از دریافت نامه ، بسیار خوشحال شد ، و به اسلام گروید ، و در حالی که مسلمان بود از دنیا رفت. 📔شرح شافیه ابی فراس ، مطابق نقل منتخب التواریخ ، ص 795 🆔@basirat65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا