eitaa logo
بصیرت امام زمانی
207 دنبال‌کننده
2هزار عکس
381 ویدیو
17 فایل
السلام علیک یا صاحب زمان کانال وقف امام زمان (عج) هرچه برای ظهور بزاریم بازم کم است.. ارتباط با مدیر👇 @Mahdy_Ghaem_313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴روز فرارسید دقیقا یادم هست ۹۵/۴/۳۱. چهارده نفر بودیم. سیزده نفر از بچه های و یک نفر بسیجی. و آن یک نفر بسیجی👤 عادل بود. به رسیدیم. قرار شد بعد از هماهنگی هایی بسمت آبادان حرکت کنیم🚌 🌴عادل ناراحت و پریشان بود😔علتش را جویا شدم با بغض گفت: با اعزام من نشده. هیچوقت حزن چهره اش را موقع حرکت ماشین درلحظه ی آخر فراموش نمیکنم. یکی از بچه ها که اتفاقا رفیق بود از پنجره ماشین سرش رابیرون برد و به او که حزن انگیز😞 ما را بدرقه میکرد گفت: 🌴عادل من رفتنی شدم😃 عادل تبسمی کرد و گفت: تا ببینیم کی با برمی گردد و زودتر می رسد☝️(منظور رسیدن به معشوق واقعی). دیگه از اون اندوه در چهره اش خبری نبود❌ انگار دلش به از طرف قافله سالار واقعی قرص بود. 🍂 و هنوز عادل رفتنمان را تماشا میکرد. @emam_zamani_123
🌸🥀 🍀●پیش از 93 که مجید به کربلا سفر کرد پسر خیلی شری بود. همیشه چاقوی🔪 در جیبش بود. داشت. اما بعد از کربلا تغییر کرد.🍂 . 🌱●زمانی آمد و کرد می خواهد برود آلمان و کار کند. تصور می کرد اگر بگوید ما اجازه نمی دهیم و اگر بگوید آلمان ما مشکلی نداریم. من خیلی کردم و گفتم نباید آلمان برود. مدتی بود شب 🌙ها خیلی دیر می آمد. 🍁 شرایطش به گونه ای بود که حتی تصور می کردیم با دوست شده و دیر می آید یا با رفقایش جایی می رود. اما بعدها که برای آموزشی اعزام به سوریه می رفته است . 🌿● قبل از شروع ، نیروها را جمع کردم و گفتم که چگونه عمل کنند. پس از اتمام ، متوجه شدم مجید با یکی دیگر از دوستان در حال کندن یک کانال است. بلند گفتم چند بار گفتم خاکبازی نکن. لباس آستین کوتاه پوشیده بود. گفتم «چرا خالکوبی‌ات . 🍃چند بار گفتم ». پاسخ داد «این خالکوبی یا فردا پاک می شود، یا خاک می شود». این شوخی مجید بود.. فردای همان روز مجید به موشک کورنت به 🕊 رسید وتمام خالکوبی هایش پاک شد...😔 🌷 ➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
🌷 🔰هميشه سياه 🖤كوچکی بالای جيب لباس👕 سبز پاسداری اش دوخته شده بود؛ دقيقا روي قلبـ💕ــش... روی پارچه حک شده بود "السلام عليك يا فاطمة الزهرا". 🔰همه میدانستند محسن ارادت دور از تصوری به حضرت زهرا دارد... هر وقت سياه كم رنگ ميشد از تبليغات، پارچه نو ميگرفت و به لباسش مي دوخت.... كل محرم را در اوج گرمای جنوب با پيراهن ميگذراند. 🔰در گردان هم هميشه توی عزاداری🏴 و خواندن دعا 🤲پيشقدم بود. حاج محسن بين عزاداريها بارها و بارها دم "يا زهرا(س)" ميداد و هميشه رو با ذكر حضرت زهرا(سلام الله عليها) به پايان مي برد. 🔰پ.ن: ما فرق میکند با معبرهای شما!!نوع ِ ... ... !تخریبچی هایت را بفرست ...اینجـا، گرفتار ِمعبر ِ ... 🚫احاطه کرده تمام خاکریزهایمان را .. 🌷 ➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
●بسیار ساده‌ و معمولی‌ لباس‌ می‌پوشید. هیچ‌ وقت‌ به‌ خودش‌ زیادی نمی‌رسید. یک‌ روز به‌ او گفتم‌: «خدای‌ ناکرده‌ تو فرمانده‌ی‌ توپخانه‌ هستی‌، باید فرق مختصری‌ با افراد معمولی‌ داشته‌ باشی‌. اگر تو را با این‌وضع‌ ببینند، رحمشان‌ می‌آید و پولی‌ کف‌ دستت‌ می‌گذارند.» ●گفت‌: «این روزها زمان‌ رسیدن‌ به‌ سر و وضع‌ نیست‌. مگر نه‌ این‌ که‌ ما در جنگ‌ هستیم‌؛ هم‌باید با نفس‌ خودمان‌. بجنگیم‌ و هم‌ با دشمنی‌ که‌ به‌ ما حمله‌ کرده‌ است‌.» بعدها در عملیات‌ بدر، ساده‌ پوشی‌ و بی‌اعتنایی‌ او را به‌ پوشش‌های‌ ظاهری در اوج‌ دیدم‌. اوگاهی با پاهای‌ برهنه و ظاهری ساده و بی‌آلایش در هر دو جبهه‌ می‌جنگید.  📎فرماندهٔ توپخانهٔ لشگر۵نصر 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۲/۱/۳ تربت حیدریه ، خراسان‌رضوی ●شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۵ فاو ، عملیات والفجر۸