part03.mp3
3.08M
🎙 #یادت_باشد ❤️
#قسمت_سوم
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
part04.mp3
2.79M
🎙 #یادت_باشد ❤️
#قسمت_چهارم
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
هدایت شده از بصیرت انقلابی
قبل از خواب سه صلوات🌴🌴🌴
سه بار توحید🌼🌼🌼
آیةالکرسی🌧🌧🌧
فراموش نشود😂😂😂
شب خوش🌸🌸🌸
⭕️ در حقیقت هیچ عالمی در جهان اسلام قابلمقایسه با مقام معظم رهبری نیست.
ایشان یک نفر است که در کل جهان در حال زنده کردن هویت مسلمین است.
شما میبینید دهها سال است که هر کاری که آمریکا میکند همۀ آنها به برکت مقام معظم رهبری نقش بر آب میشود.
جان کری تصریح کرد که قرار بود ۳۰ سال داعش باشد!
شما جنگهای کاتولیکها و پروتستانها را که میخوانید میبینید که ۳۰ سال به جان هم افتادند و همدیگر را سلاخی کردند و در نهایت منتهی به صلح شد.
قرار بود داعش هم ۳۰ سال در جهان اسلام باشد اما مقام معظم رهبری آن را جمع کرد.
آنها دیدند که هیچ اتفاقی که آنها میخواهند نمیشود گفتند که باید منطقه را تجزیه کنند، قضیه کردستان عراق به وجود آمد اما آقا آن را جمع کرد.
در یمن کودتای علی عبدالله صالح اتفاق افتاد اما آقا آن را جمع کرد.
گفتند که بر سر مقاومت و حزب الله در منطقه بزنیم و استعفای سعد حریری اتفاق افتاد اما آقا آن را هم جمع کرد.
در حال حاضر مسلمانان هویت پیدا کردهاند و میگویند که میتوانیم در
👤 سید محمود نبویان
#کرونا
#کرونا_را_شکست_میدهیم
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #کلیپ
⭕️ حاج احمد متوسلیان ...
👤استاد #رائفی_پور
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمایش و تبلیغ خوراک حرام گوشت(خرچنگ) در آنتن شبکه دو جمهوری اسلامی ایران!!
آفای صداوسیما قرار نیست برای نگه داشتن قشر خاکستری مبانی اسلام رو زیر پا بگذاری!
درصورتی که خود مردم هم از خوردن خرچنگ اکراه دارند!
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شوخی های احمقانه و بی فرهنگیهای غربیها را ببینید!
انگار پویش لیس زدن مواد غذایی در غرب راه انداختن😐
کو؟ کجان اون خود بخته های غربگدا که همش نگاهشون به غربه و اونا رو متمدن میدونن ؟؟؟؟
بیاید تحویل بگیرید تمدن و فرهنگ غرب رو!!!!
#کرونا
#کرونا_را_شکست_میدهیم
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در تلویزیون انقلاب اسلامی ایران بازیگری رسما چشم چرانی و دختربازیش را تعریف می کند
چه شد كه گناه کردن شده اسباب سرگرمی در تلویزیون ما شده؟
و ما بجای اینکه از چشم چرانی با ناموس مردم را تقبیح بشماریم راحت میخندیم...
باورم نمیشه که صداوسیمای تا این حد در باتلاق بیفرهنگی ولنگاری رفته
شهدای دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم، شهدای زینبیون کوتاهی از ماست شرمندهایم...😔
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این جوانان همون روحانیهایی هستند که به ریاکاری متهم میشن، فحش میخورن و خانم سلبریتی بر ضدشون فیلم جعلی منتشر میکنه تا جامعه رو علیهشون تحریک کنه...
هستند کسانی که سلامتی خودشون و خانوادشون رو برای مردمشون به خطر میندازن بدون هیچ چشم داشتی 👏
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
نامردید اگر در تاریخ ننویسید که سال ۲۰۲۰ یک اپیدمی خطرناک کل دنیا را فرا گرفت.
تمام کارشناسان یک صدا گفتند که تنها راه نجات، قطع زنجیره انتشار است.
ولی نه بازارها تعطیل شد و نه ادارات...
نه شهرها قرنطینه شد و نه از مسافرتها جلوگیری...
اما مساجد و هیئتهای مذهبی تعطیل شد... حرمهای اهل بیت تعطیل شد.
نامردید اگر ننویسید که مذهبیها، پایبندترین انسانها به شئونات انسانیت بودند.
بنویسید که مذهبیها به علم و انسانیت احترام گذاشتند و از خواستههای مذهبی خود گذشتند ولی آنهایی که علم و دین را در تقابل یکدیگر خواندند نه تنها از مسافرت بلکه از رقصیدن در خیابانها در چهارشنبه سوری هم نگذشتند...!!!
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_پانزدهم
💠 در انتظار آغاز عملیات ۱۵ روز گذشت و خبری جز خمپارههای #داعش نبود که هرازگاهی اطراف شهر را میکوبیدند. خانه و باغ عمو نزدیک به خطوط درگیری شمال شهر بود و رگبار گلولههای داعش را بهوضوح میشنیدیم.
دیگر حیدر هم کمتر تماس میگرفت که درگیر آموزشهای نظامی برای مبارزه بود و من تنها با رؤیای شکستن #محاصره و دیدار دوبارهاش دلخوش بودم.
💠 تا اولین افطار #ماه_رمضان چند دقیقه بیشتر نمانده بود و وقتی خواستم چای دم کنم دیدم دیگر آب زیادی در دبه کنار آشپزخانه نمانده است.
تأسیسات آب #آمرلی در سلیمانبیک بود و از روزی که داعش این منطقه را اشغال کرد، در لولهها نفت و روغن ریخت تا آب را به روی مردم آمرلی ببندد. در این چند روز همه ذخیره آب خانه همین چند دبه بود و حالا به اندازه یک لیوان آب باقی مانده بود که دلم نیامد برای چای استفاده کنم.
💠 شرایط سخت محاصره و جیرهبندی آب و غذا، شیر حلیه را کم کرده و برای سیر کردن یوسف مجبور بود شیرخشک درست کند. باید برای #افطار به نان و شیره توت قناعت میکردیم و آب را برای طفل #شیرخواره خانه نگه میداشتم که کتری را سر جایش گذاشتم و ساکت از آشپزخانه بیرون آمدم.
اما با این آب هم نهایتاً میتوانستیم امشب گریههای یوسف را ساکت کنیم و از فردا که دیگر شیر حلیه خشک میشد، باید چه میکردیم؟
💠 زنعمو هم از ذخیره آب خانه خبر داشت و از نگاه غمگینم حرف دلم را خواند که ساکت سر به زیر انداخت. عمو #قرآن میخواند و زیرچشمی حواسش به ما بود که امشب برای چیدن سفره افطار معطل ماندهایم و دیدم اشک از چشمانش روی صفحه قرآن چکید.
در گرمای ۴۵ درجه تابستان، زینب از ضعف روزهداری و تشنگی دراز کشیده بود و زهرا با سینی بادش میزد که چند روزی میشد با انفجار دکلهای برق، از کولر و پنکه هم خبری نبود. شارژ موبایلم هم رو به اتمام بود و اگر خاموش میشد دیگر از حال حیدرم هم بیخبر میماندم.
💠 یوسف از شدت گرما بیتاب شده و حلیه نمیتوانست آرامَش کند که خودش هم به گریه افتاد. خوب میفهمیدم گریه حلیه فقط از بیقراری یوسف نیست؛ چهار روز بود عباس به خانه نیامده و در #سنگرهای شمالی شهر در برابر داعشیها میجنگید و احتمالاً دلشوره عباس طاقتش را تمام کرده بود.
زنعمو اشاره کرد یوسف را به او بدهد تا آرمَش کند و هنوز حلیه از جا بلنده نشده، خانه طوری لرزید که حلیه سر جایش کوبیده شد.
💠 زنعمو نیمخیز شد و زهرا تا پشت پنجره دوید که فریاد عمو میخکوبش کرد :«نرو پشت پنجره! دارن با #خمپاره میزنن!» کلام عمو تمام نشده، مثل اینکه آسمان به زمین کوبیده شده باشد، همه جا سیاه شد و شیشههای در و پنجره در هم شکست.
من همانجا در پاشنه در آشپزخانه زمین خوردم و عمو به سمت دخترها دوید که خردههای شیشه روی سر و صورتشان پاشیده بود.
💠 زنعمو سر جایش خشکش زده بود و حلیه را دیدم که روی یوسف خیمه زده تا آسیبی نبیند. زینب و زهرا از ترس به فرش چسبیده و عمو هر چه میکرد نمیتوانست از پنجره دورشان کند.
حلیه از ترس میلرزید، یوسف یک نفس جیغ میکشید و تا خواستم به کمکشان بروم غرّش #انفجار بعدی، پرده گوشم را پاره کرد. خمپاره سوم درست در حیاط فرود آمد و از پنجرههای بدون شیشه، طوفانی از خاک خانه را پُر کرد.
💠 در تاریکی لحظات نزدیک #اذان مغرب، چشمانم جز خاک و خاکستر چیزی نمیدید و تنها گریههای وحشتزده یوسف را میشنیدم.
هر دو دستم را کف زمین عصا کردم و به سختی از جا بلند شدم، به چشمانم دست میکشیدم اما حتی با نشستن گرد و خاک در تاریکی اتاقی که چراغی روشن نبود، چیزی نمیدیدم که نجوای نگران عمو را شنیدم :«حالتون خوبه؟»
💠 به گمانم چشمان او هم چیزی نمیدید و با دلواپسی دنبال ما میگشت. روی کابینت دست کشیدم تا گوشی را پیدا کردم و همین که نور انداختم، دیدم زینب و زهرا همانجا پای پنجره در آغوش هم پنهان شده و هنوز از ترس میلرزند.
پیش از آنکه نور را سمت زنعمو بگیرم، با لحنی لرزان زمزمه کرد :«من خوبم، ببین حلیه چطوره!»
💠 ضجههای یوسف و سکوت محض حلیه در این تاریکی همه را جان به لب کرده بود؛ میترسیدم #امانت عباس از دستمان رفته باشد که حتی جرأت نمیکردم نور را سمتش بگیرم.
عمو پشت سر هم صدایش میکرد و من در شعاع نور دنبالش میگشتم که خمپاره بعدی در کوچه منفجر شد. وحشت بیخبری از حال حلیه با این انفجار، در و دیوار دلم را در هم کوبید و شیشه جیغم در گلو شکست...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_شانزدهم
💠 در فضای تاریک و خاکی اتاق و با نور اندک موبایل، بلاخره حلیه را دیدم که با صورت روی زمین افتاده و یوسف زیر بدنش مانده بود.
دیگر گریههای یوسف هم بیرمق شده و بهنظرم نفسش بند آمده بود که موبایل از دستم افتاد و وحشتزده به سمتشان دویدم.
💠 زنعمو توان نداشت از جا بلند شود و چهار دست و پا به سمت حلیه میرفت. من زودتر رسیدم و همین که سر و شانه حلیه را از زمین بلند کردم زنعمو یوسف را از زیر بدنش بیرون کشید.
چشمان حلیه بسته و نفسهای یوسف به شماره افتاده بود و من نمیدانستم چه کنم. زنعمو میان گریه #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) را صدا میزد و با بیقراری یوسف را تکان میداد تا بلاخره نفسش برگشت، اما حلیه همچنان بیهوش بود که نفس من برنمیگشت.
💠 زهرا نور گوشی را رو به حلیه نگه داشته بود و زینب میترسید جلو بیاید. با هر دو دست شانههای حلیه را گرفته بودم و با گریه التماسش میکردم تا چشمانش را باز کند.
صدای عمو میلرزید و با همان لحن لرزانش به من دلداری میداد :«نترس! یه مشت #آب بزن به صورتش به حال میاد.» ولی آبی در خانه نبود که همین حرف عمو #روضه شد و ناله زنعمو را به #یاحسین بلند کرد.
💠 در میان سرسام مسلسلها و طوفان توپخانهای که بیامان شهر را میکوبید، آوای #اذان مغرب در آسمان پیچید و اولین روزهمان را با خاک و خمپاره افطار کردیم.
نمیدانم چقدر طول کشید و ما چقدر بال بال زدیم تا بلاخره حلیه به حال آمد و پیش از هر حرفی سراغ یوسف را گرفت.
💠 هنوز نفسش به درستی بالا نیامده، دلش بیتاب طفلش بود و همین که یوسف را در آغوش کشید، دیدم از گوشه چشمانش باران میبارد و زیر لب به فدای یوسف میرود.
عمو همه را گوشه آشپزخانه جمع کرد تا از شیشه و پنجره و موج #انفجار دور باشیم، اما آتشبازی تازه شروع شده بود که رگبار گلوله هم به صدای خمپارهها اضافه شد و تنمان را بیشتر میلرزاند.
💠 در این دو هفته #محاصره هرازگاهی صدای انفجاری را میشنیدیم، اما امشب قیامت شده بود که بیوقفه تمام شهر را میکوبیدند.
بعد از یک روز #روزهداری آنهم با سحری مختصری که حلیه خورده بود، شیرش خشک شده و با همان اندک آبی که مانده بود برای یوسف شیرخشک درست کردم.
💠 همین امروز زنعمو با آخرین ذخیرههای آرد، نان پخته و افطار و سحریمان نان و شیره توت بود که عمو مدام با یک لقمه نان بازی میکرد تا سهم ما دخترها بیشتر شود.
زنعمو هم ناخوشی ناشی از وحشت را بهانه کرد تا چیزی نخورَد و سهم نانش را برای حلیه گذاشت. اما گلوی من پیش عباس بود که نمیدانستم آبی برای #افطار دارد یا امشب هم با لب خشک سپری میکند.
💠 اصلاً با این باران آتشی که از سمت #داعشیها بر سر شهر میپاشید، در خاکریزها چهخبر بود و میترسیدم امشب با #خون گلویش روزه را افطار کند!
از شارژ موبایلم چیزی نمانده و به خدا التماس میکردم تا خاموش نشده حیدر تماس بگیرد تا اینهمه وحشت را با #عشقم قسمت کنم و قسمت نبود که پس از چند لحظه گوشی خاموش شد.
💠 آخرین گوشی خانه، گوشی من بود که این چند روز در مصرف باتری قناعت کرده بودم بلکه فرصت همصحبتیام با حیدر بیشتر شود که آن هم تمام شد و خانه در تاریکی محض فرو رفت.
حالا دیگر نه از عباس خبری داشتیم و نه از حیدر که ما زنها هر یک گوشهای کِز کرده و بیصدا گریه میکردیم.
💠 در تاریکی خانهای که از خاک پر شده بود، تعداد راکتها و خمپارههایی که شهر را میلرزاند از دستمان رفته و نمیدانستیم #انفجار بعدی در کوچه است یا روی سر ما!
عمو با صدای بلند سورههای کوتاه #قرآن را میخواند، زنعمو با هر انفجار #صاحبالزمان (روحیفداه) را صدا میزد و بهجای نغمه مناجات #سحر، با همین موج انفجار و کولاک گلوله نیت روزه ماه مبارک #رمضان کردیم.
💠 آفتاب که بالا آمد تازه دیدیم خانه و حیاط زیر و رو شده است؛ پردههای زیبای خانه پاره شده و همه فرش از خردههای شیشه پوشیده شده بود.
چند شاخه از درختان توت شکسته، کف حیاط از تکه های آجر و شیشه و شاخه پُر شده و همچنان ستونهای دود از شهر بالا میرفت.
💠 تا ظهر هر لحظه هوا گرمتر میشد و تنور #جنگ داغتر و ما نه وسیلهای برای خنک کردن داشتیم و نه پناهی از حملات داعش.
آتش داعشیها طوری روی شهر بود که حلیه از دیدار عباس ناامید شد و من از وصال حیدر! میدانستم سدّ #مدافعان شکسته و داعش به شهر هجوم آورده است، اما نمیدانستم داغ #شهادت عباس و ندیدن حیدر سختتر است یا مصیبت #اسارت...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
part05.mp3
3.18M
🎙 #یادت_باشد ❤️
#قسمت_پنجم
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
part06.mp3
3.06M
🎙 #یادت_باشد ❤️
#قسمت_ششم
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🔺کرونا دارم؟ ندارم؟ دارم؟ ندارم...
🔸منابع خبری از منفی شدن دومین تست ابتلا به کرونای صدر اعظم آلمان خبر دادند. آنگلا مرکل از روز یکشنبه به دلیل تماس با پزشکی که به ویروس کرونا مبتلا بود خودش را قرنطینه کرده است.
👈تست اوّل منفی؛ تست دوم منفی؛ منفی در منفی مثبت...😉
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🔺از قدرت برتر تا قدرت خَرتر!
🔸«استفان والت» استاد دانشگاه هاروارد در مقالهای با عنوان «مرگ کارآمدی آمریکایی» در نشریه «فارین پالیسی» نوشت: وجهه کارآمدی و تخصص یکی از بزرگترین منابع قدرت آمریکا بود، اما کرونا شاید برای همیشه این وجهه را نابود کرده است.
👈ترامپ آمریکا را به مرحلهای از افول رساند که اساتید و کارشناسان آمریکایی نمیتوانند از اذعان به آن خودداری کنند و مقابل چشم جهان، این انزوا و افول سیاسی را پنهان کنند؛ به بیان خلاصهتر، ترامپ آمریکا را از قدرت برتر، به قدرت خَرتر تبدیل کرد...
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵 بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110