🔻۵۱ درصد تهرانیها اعتقادی به کرونا ندارند
فرمانده عملیات مدیریت بیماری کرونا تهران:
🔹طبق آخرین نظرسنجی ۵۱ درصد مردم تهران فکر میکنند به کرونا مبتلا نمیشوند و ۴۰ درصد نیز اعتقادی به لزوم ماندن در منزل ندارند.
🔹بانکها از مراکز عمده انتشار کرونا هستند.
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
🔵بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
بصیرت انقلابی
🔻۵۱ درصد تهرانیها اعتقادی به کرونا ندارند فرمانده عملیات مدیریت بیماری کرونا تهران: 🔹طبق آخرین نظر
البته جای شکرش هست!!
چون قبلا اعلام شده بود۶۰درصد طبق برخی نظرسنجی ها ..
الآن کم شدن!!🤣🤣
🌺🌺🌹🌹🌷🌷
دوازدهم فروردین روز جمهوری اسلامی ایران گرامی باد🌸🌸🌸
یاد وخاطره امام وشهدا گرامی
روحشان شاد..
شادی روح بلندشان
صلوات🌸🌺🌹🌷🍀💐☘🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاقبت به شر
این فاطمه حقیقت جو نماینده اصلاح طلب مجلس ششمه رفته آمریکا. تو یه پس تو نشسته و یه اهنگ احساسی گذاشته و داره کله اش را کچل میکنه که اولین هشتک سفید کچل را کلید بزنه...و تهدید گنده تر از دهنش میکنه،،و منتظره شاهزاده رضا پهلوی بیاد ایران را نجات بده . 😂 اصلاح طلب ها و لیبرال ها عبرت بگیرند عاقبت راهشون به کجا ختم میشه. .
مشکل اینها اینست که اصلا اصول اسلام و نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارند.
اصل ولایت فقیه را نپذیرفته اند.
و اصلا اعتقادی به قانون اساسی و راه شهدا نداشته و ندارند.اینها با پول و اعتبار جمهوری اسلامی مدرکی گرفته اند و در آشفته بازار جناح های سیاسی، با لیست های گله ای و دروغ و فریب و شارلاتان بازی و ترساندن مردم از جنگ و دیوار کشی وعده حل مشکلات با سازش با کدخدا و کشاندن آنها به وسط خیابون به بهانه آزادی کنسرت و جشن و خوشی رای آنها را بدست آورده اند، و چند مدتی هم نماینده تصمیم گیرنده احوال ملت بوده اند.خیانت به کل ملت ایران، خون شهداء وآرمانهای انقلاب کرده اند.
پ:ن:انسان بی طرف نداریم اگه با حق بیعت نکنی جلو شیطان زانو خواهی زد!! مثل این مزدور که میگه تعظیم میکنم جلوی ربع پهلوی
واقعا وطن فروش به اینا میگن👆🤣😂🤣
منتظر ربع پهلوین!!
اون پهلوی بزرگ و پسرن چه کردن که این پرسرش باشه؟
جاتون همونجا خوبه!!
پهلو ارباب وکدخدا آمریکا!!!
#روز_جمهوری_اسلامی مبارکباد🌸
#دوازده_فروردین
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
بصیرت انقلابی
عاقبت به شر این فاطمه حقیقت جو نماینده اصلاح طلب مجلس ششمه رفته آمریکا. تو یه پس تو نشسته و یه اهنگ
عاقبت غربگدایان همینه!!
مطمئن باشید عده ای نماینده ها که یا رد صلاحیت شدن یا از طرف مردم رد انتخاب شدن،اگر به خاطر بعضی مفاسد دستگیر وزندانی نشن،آخرشون همینه!!
مظلومیت نظام اسلامی همین بس که عده ای به جای پاسخگویی از عملکرد ومسئولیت خود ، طلبکار مردم ونظام میشن.!!
👌باشد تا مردم خادمین خود و خائنین به وطن را بشناسن.
« تحولات کشور #عراق و تحرکات #آمریکایی ها »
#فوری
العربیه/هم اکنون یک فروند B_52، پایگاه دیگو گارسیا در اقیانوس هند که انبار تسلیحاتی آمریکاست را ترک و در مسیر دریای عرب به سمت خلیج فارس در راه است.
یک فروند تانکر سوخت رسان از دریای عرب برای پشتیبانی آن پرواز کرده است.
#USAF
#فوری
هم اکنون یک فروند هواپیمای Combat King II ایالات متحده در فرودگاه نظامی التقدم واقع در فلوجه به زمین نشین
شب گذشته بیشترین حجم پرواز و جابه جایی را از هواپیماهای آمریکایی شاهد بودیم
#عراق
تمام مقامات امنیتی آمریکایی در عراق به عین الاسعد رفته ....خبرهایی در راه است که شروعش با آمریکا ولی پایانش با ماست...
#هم_اکنون
پرواز یک فروند هواپیمای لاکهید مارتین هرکولس 130j بر فراز عراق
#USAF
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🔴 نتیجه تصمیمات غلط سوزنبان
✍️ حمید رسایی
🔹 گروهی ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﺩﻭ ﺭﯾﻞ ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ، ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺭﯾﻞ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ و ﺩﯾﮕﺮﯼ متروکه و غیرقابل استفاده بود. سه تن از بچهها بازی روی ریل سالم را انتخاب کردند اما ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺭﻭﯼ ﺭﯾﻞ متروکه ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺭﻭﯼ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﯾﻞ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩ. ﺳﻪ ﺑﭽﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﭘﺲ ﺍﺯ ﮐﻤﯽﺑﺎﺯﯼ، ﺭﻭﯼ ﺭﯾﻞ ﺳﺎﻟﻢ ﺧﻮﺍﺑﺸﺎﻥ ﺑﺮﺩ.
🔻 ﻗﻄﺎﺭ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ رسیدن به محل تلاقی دو ریل ﺑﻮد ﻭ ﺳﻮﺯﻧﺒﺎﻥ که ناگهان متوجه بچهها شده بود، باید ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺻﺤﯿﺤﯽ میگرفت.
🔸 او ﻣﯽتوانست ﻣﺴﯿﺮ ﻗﻄﺎﺭ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩهد ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺭﯾﻞ متروکه ﻫﺪﺍﯾﺖ ﮐﻨﺪ تا ﺟﺎﻥ ﺳﻪ ﮐﻮﺩﮎ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺷﻮد ﯾﺎ ﻣﺴﯿﺮ آن ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺪﻫﺪ ﻭ ﻗﻄﺎﺭ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﻭﺩ!
❇️ ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺳﻮﺯﻧﺒﺎﻥ ﺑﻮﺩﯾﺪ، ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﮐﻢ ﻭ ﺣﺴﺎﺱ، ﭼﻪ ﺗﺼﻤﯿﻤﯽ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﯿﺪ؟
⭕️ در نگاه اول، نجات جان سه کودک بر نجات جان یک کودک اولویت دارد ﮐﻪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻋﺎﻃﻔﯽ، ﺷﺎﯾﺪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺻﺤﯿﺤﯽ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺑﺮﺳﺪ، ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﻣﺪﯾﺮﯾﺘﯽ ﭼﻄﻮﺭ؟
✅ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺳﻮﺯﻧﺒﺎﻥ، ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺁﻥ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﯽﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﻋﺎﻗﻞ، ﺟﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ که ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺧﻄﺮ ﺍفتاد و ورود قطار در ریل متروکه، منجر به ﻭﺍﮊﮔﻮﻥ ﺷﺪﻥ ﻗﻄﺎﺭ شد ﻭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺷﺪﻧﺪ.
❌ به نظرم این داستان که در برخی کتب نقل شده با تصمیمات مدیریتی این ایام قابل تطبیق است.
🔰 در نحوه مواجه با کرونا ویروس از ابتدا دیدگاه بسیاری از کارشناسان پزشکی بر اعمال محدودیتها در شهرها بود که برای اجرای آن رییس ستاد کل نیروهای مسلح نیز اعلام آمادگی کرد اما متاسفانه شخص رییس جمهور به دلایلی که هنوز برای بسیاری مبهم مانده، مخالف بود!
❇️ با تاخیر در اجرای این محدودیتها بویژه از ابتدای سال نو و عدم ممانعت مردم برای سفر به شهرهای دیگر، غلطترین تصمیم مدیریتی گرفته شد و سوزنبان به زعم خود با اعطای فرصت به بخشی از جامعه که هشدارها را جدی نگرفتند، عملا جان مسافران و آحاد یک جامعه را به خطر انداخت.
🔺 هنوز نمیتوانم دلیل مقاومت این ایام حسن روحانی در خصوص اعمال محدودیت در سفرها و عدم قرنطینه شهری را هضم کنم! خصوصا وقتی میبینم حسن روحانی به توییت انتقادی یکی از منتخبین تهران (باقر قالیباف) واکنش نشان میدهد اما در برابر ادعای عباس عبدی سکوت میکند!
💢 عباس عبدی از حامیان شناخته شده #روحانی چند روز قبل در یادداشتی اعلام کرد که رییس جمهور برای تصمیمات سخت در برابر #کرونا رغبتی ندارد چون میخواهد از وضع فعلی در راستای مذاکره با آمریکا و احیای برجام استفاده کند.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_پنجم
💠 عباس بیمعطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده بود به سمت ایوان برگشت.
میدانستم از #شیرخشک یوسف چند قاشق بیشتر نمانده و فرصت نداد حرفی بزنم که یکسر به آشپزخانه رفت و قوطی شیرخشک را با خودش آورد.
💠 از پلههای ایوان که پایین آمد، مقابلش ایستادم و با نگرانی نجوا کردم :«پس یوسف چی؟» هشدار من نهتنها #پشیمانش نکرد که با حرکت دستش به امّ جعفر اشاره کرد داخل حیاط شود و از من خواهش کرد :«یه شیشه آب میاری؟»
بیقراریهای یوسف مقابل چشمانم بود و پایم پیش نمیرفت که قاطعانه دستور داد :«برو خواهرجون!» نمیدانستم جواب حلیه را چه باید بدهم و عباس مصمم بود طفل #همسایه را سیر کند که راهی آشپزخانه شدم.
💠 وقتی با شیشه آب برگشتم، دیدم امّ جعفر روی ایوان نشسته و عباس پایین ایوان منتظر من ایستاده است. اشاره کرد شیشه را به امّ جعفر بدهم و نصف همان چند قاشق شیرخشک باقیمانده را در شیشه ریخت.
دستان زن بینوا از #شادی میلرزید و دست عباس از خستگی و خونریزی سست شده بود که بلافاصله قوطی را به من داد و بیهیچ حرفی به سمت در حیاط به راه افتاد.
💠 امّ جعفر میان گریه و خنده تشکر میکرد و من میدیدم عباس روی زمین راه نمیرود و در #آسمان پرواز میکند که دوباره بیتاب رفتنش شدم.
دنبالش دویدم، کنار در حیاط دستش را گرفتم و با #گریهای که گلویم را بسته بود التماسش کردم :«یه ساعت استراحت کن بعد برو!»
💠 انعکاس طلوع آفتاب در نگاهش عین رؤیا بود و من محو چشمان #آسمانیاش شده بودم که لبخندی زد و زمزمه کرد :«فقط اومده بودم از حال شما باخبر بشم. نمیشه خاکریزها رو خالی گذاشت، ما با #حاج_قاسم قرار گذاشتیم!» و نفهمیدم این چه قراری بود که قرار از قلب عباس برده و او را #مشتاقانه به سمت معرکه میکشید.
در را که پشت سرش بستم، حس کردم #قلبم از قفس سینه پرید. یک ماه بیخبری از حیدر کار دلم را ساخته و این نفسهای بریده آخرین دارایی دلم بود که آن را هم عباس با خودش برد.
💠 پای ایوان که رسیدم امّ جعفر هنوز به کودکش شیر میداد و تا چشمش به من افتاد، دوباره تشکر کرد :«خدا پدر مادرت رو بیامرزه! خدا برادر و شوهرت رو برات حفظ کنه!»
او #دعا میکرد و آرزوهایش همه حسرت دل من بود که شیشه چشمم شکست و اشکم جاری شد.
💠 چشمان او هم هنوز از شادی خیس بود که به رویم خندید و دلگرمی داد :«#حاج_قاسم و جوونای شهر مثل شیر جلوی #داعش وایسادن! شیخ مصطفی میگفت #سید_علی_خامنهای به حاج قاسم گفته برو آمرلی، تا آزاد نشده برنگرد!»
سپس سری تکان داد و اخباری که عباس از دل غمگینم پنهان میکرد، به گوشم رساند :«بیچاره مردم #سنجار! فقط ده روز تونستن مقاومت کنن. چند روز پیش #داعش وارد شهر شده؛ میگن هفت هزار نفر رو کشته، پنج هزار تا دختر هم با خودش برده!»
💠 با خبرهایی که میشنیدم کابوس عدنان هر لحظه به حقیقت نزدیکتر میشد، ناله حیدر دوباره در گوشم میپیچید و او از دل من خبر نداشت که با نگرانی ادامه داد :«شوهرم دیروز میگفت بعد از اینکه فرماندههای شهر بازم #اماننامه رو رد کردن، داعش تهدید کرده نمیذاره یه مرد زنده از #آمرلی بره بیرون!»
او میگفت و من تازه میفهمیدم چرا دل عباس طوری لرزیده بود که برای ما #نارنجک آورده و از چشمان خسته و بیخوابش خون میبارید.
💠 از خیال اینکه عباس با چه دلی ما را تنها با یک نارنجک رها کرد و به معرکه برگشت، طوری سوختم که دیگر ترس #اسارت در دلم خاکستر شد و اینها همه پیش غم حیدر هیچ بود.
اگر هنوز زنده بود، از تصور اسارت #ناموسش بیش از بلایی که عدنان به سرش میآورد، عذاب میکشید و اگر #شهید شده بود، دلش حتی در #بهشت از غصه حال و روز ما در آتش بود!
💠 با سرانگشتان لرزانم نارنجک را در دستم لمس کردم و از جای خالی انگشتان حیدر در دستانم #آتش گرفتم که دوباره صدای گریه یوسف از اتاق بلند شد.
نگاهم به قوطی شیر خشک افتاد که شاید تنها یکبار دیگر میتوانست یوسف را #سیر کند. بهسرعت قوطی را برداشتم تا به اتاق ببرم و نمیدانستم با این نارنجک چه کنم که کسی به در حیاط زد.
💠 حس کردم عباس برگشته، نارنجک و قوطی شیر خشک را لب ایوان گذاشتم و به #شوق دیدار دوباره عباس، شالم را از روی نرده ایوان برداشتم.
همانطور که به سمت در میدویدم، سرم را پوشاندم و به سرعت در را گشودم که چهره خاکی #رزمندهای آینه نگاهم را گرفت. خشکم زد و لبهای او بیشتر به خشکی میزد که به سختی پرسید :«حاجی خونهاس؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_ششم
💠 گریه یوسف را از پشت سر میشنیدم و میدیدم چشمان این رزمنده در برابر بارش اشکهایش #مقاومت میکند که مستقیم نگاهش کردم و بیپرده پرسیدم :«چی شده؟»
از صراحت سوالم، مقاومتش شکست و به لکنت افتاد :«بچهها عباس رو بردن درمانگاه...» گاهی تنها خوشخیالی میتواند نفسِ رفته را برگرداند که کودکانه میان حرفش پریدم :«دیدم دستش #زخمی شده!»
💠 و کار عباس از یک زخم گذشته بود که نگاهش به زمین افتاد و صدایش به سختی بالا آمد :«الان که برگشت یه راکت خورد تو #خاکریز.»
از گریه یوسف همه بیدار شده بودند، زنعمو پشت در آمد و پیش از آنکه چیزی بپرسد، من از در بیرون رفتم.
💠 دیگر نمیشنیدم رزمنده از حال عباس چه میگوید و زنعمو چطور به هم ریخته و فقط به سمت انتهای کوچه میدویدم. مسیر طولانی خانه تا درمانگاه را با #بیقراری دویدم و وقتی رسیدم دیگر نه به قدمهایم رمقی مانده بود نه به قلبم.
دستم را به نرده ورودی درمانگاه گرفته بودم و برای پیش رفتن به پایم التماس میکردم که در گوشه حیاط عباسم را دیدم.
💠 تختهای حیاط همه پر شده و عباس را در سایه دیوار روی زمین خوابانده بودند. بهقدری آرام بود که خیال کردم خوابش برده و خبر نداشتم دیگر #خونی به رگهایش نمانده است.
چند قدم بیشتر با پیکرش فاصله نداشتم، در همین فاصله با هر قدم قلبم به قفسه سینه کوبیده میشد و بالای سرش از #نفس افتادم.
💠 دیگر قلبم فراموش کرده بود تا بتپد و به تماشای عباس پلکی هم نمیزد. رگهایم همه از خون خالی شده و توانی به تنم نمانده بود که پهلویش زانو زدم و با چشم خودم دیدم این گوشه، #علقمه عباس من شده است.
زخم دستش هنوز با چفیه پوشیده بود و دیگر این #جراحت به چشمم نمیآمد که همان دست از بدن جدا شده و کنار پیکرش روی زمین مانده بود.
💠 سرش به تنش سالم بود، اما از شکاف پیشانی بهقدری #خون روی صورتش باریده بود که دلم از هم پاشیده شد.
شیشه چشمم از اشک پُر شده و حتی یک قطره جرأت چکیدن نداشت که آنچه میدیدم #باور نگاهم نمیشد.
💠 دلم میخواست یکبار دیگر چشمانش را ببینم که دستم را به تمنا به طرف صورتش بلند کردم. با سرانگشتم گلبرگ خون را از روی چشمانش جمع میکردم و زیر لب التماسش میکردم تا فقط یکبار دیگر نگاهم کند.
با همین چشمهای به خون نشسته، ساعتی پیش نگران جان ما #نارنجک را به دستم سپرد و در برابر نگاهم جان داد و همین خاطره کافی بود تا خانه خیالم زیر و رو شود.
💠 با هر دو دستم به صورتش دست میکشیدم و نمیخواستم کسی صدایم را بشنود که نفس نفس میزدم :«عباس من بدون تو چی کار کنم؟ من بعد از مامان و بابا فقط تو رو داشتم! تورو خدا با من حرف بزن!»
دیگر دلش از این دنیا جدا شده و نگران بار غمش نبودم که پیراهن #صبوریام را پاره کردم و جراحت جانم را نشانش دادم :«عباس میدونی سر حیدر چه بلایی اومده؟ زخمی بود، #اسیرش کردن، الان نمیدونم زندهاس یا نه! هر دفعه میومدی خونه دلم میخواست بهت بگم با حیدر چی کار کردن، اما انقدر خسته بودی خجالت میکشیدم حرفی بزنم! عباس من دارم از داغ تو و حیدر دق میکنم!»
💠 دیگر باران اشک به یاری دستانم آمده بود تا نقش خون را از رویش بشویم بلکه یکبار دیگر صورتش را سیر ببینم و همین چشمان بسته و چهره #مظلومش برای کشتن دل من کافی بود.
#حیایم اجازه نمیداد نغمه نالههایم را #نامحرم بشنود که صورتم را روی سینه پُر خاک و خونش فشار میدادم و بیصدا ضجه میزدم.
💠 بدنش هنوز گرم بود و همین گرما باعث میشد تا از هجوم گریه در گلو نمیرم و حس کنم دوباره در #آغوشش جا شدهام که ناله مردی سرم را بلند کرد.
عمو از خانه رسیده بود، از سنگینی #قلب دست روی سینه گرفته و قدمهایش را دنبال خودش میکشید. پایین پای عباس رسید، نگاهی به پیکرش کرد و دیگر نالهای برایش نمانده بود که با نفسهایی بریده نجوا میکرد.
💠 نمیشنیدم چه میگوید اما میدیدم با هر کلمه رنگ #زندگی از صورتش میپَرد و تا خواستم سمتش بروم همانجا زمین خورد.
پیکر پاره پاره عباس، عمو که از درد به خودش میپیچید و درمانگاهی که جز #پایداری پرستارانش وسیلهای برای مداوا نداشت.
💠 بیش از دو ماه درد #غیرت و مراقبت از #ناموس در برابر #داعش و هر لحظه شاهد تشنگی و گرسنگی ما بودن، طاقتش را تمام کرده و #شهادت عباس دیگر قلبش را از هم متلاشی کرده بود.
هر لحظه بین عباس و عمو که پرستاران با دست خالی میخواستند احیایش کنند، پَرپَر میزدم تا آخر عمو در برابر چشمانم پس از یک ساعت #درد کشیدن جان داد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
part15.mp3
2.93M
🎙 #یادت_باشد ❤️
#قسمت_پانزدهم
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
part16.mp3
3.1M
🎙 #یادت_باشد ❤️
#قسمت_شانزدهم
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 نماهنگ شهید حاج قاسم سلیمانی
💯 بسیار زیبا 💯
#حاج_قاسم_سلیمانی
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🔴 فوری
طبق ادعا های این خبرگزاری عراقی نیروهای دلتافورس آمریکا وارد عراق شدند
🔹این نیروها مخصوص عملیات های ویژه هستند.
‼️ما در این لحظات فقط روایتگر اخبار هستیم این خبر ها هر کدام تحلیل خاص خود را دارد.
‼️‼️‼️ #فوووووووری ‼️‼️‼️
🔴 فوری
پرواز و فعالیت شدید جنگنده های امریکایی بر فراز اسمان عراق |
‼️امشب روایتگر لحظه ای اخبار هستیم.
🔴 فوری
قرارگاه پدافندی خاتم الانبیاء ارتش هم به حالت آماده باش کامل درآمد
🔴 فوری
معاون هماهنگ کننده سپاه: ماجراجویی آمریکا در عراق حیات رژیم صهیونیستی را زودتر از ۲۵ سال پایان خواهد داد
🔴وزارت دفاع سوریه:
‼️در ساعت 20:25 جنگنده های رژیم اسرائیل از آسمان لبنان مجموعه ای از موشکها را در جهت شرق حمص شلیک کردند و پدافند هوایی ارتش تعدادی از موشک های دشمن را رهگیری و منهدم کردند.
‼️ جنگندههای صهیونیستی در این حمله پایگاههای الشعیرات و T4 در استان حمص را هدف قرار داده بودند.
🔴 فوری
فعالیت تانکر سوخت رسان استراتژیک KC-135R ارتش ایالات متحده در آسمان عراق شروع شدە است
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #بشارت رهبر به حوادث بسیار مهم جهان در آینده...
اتفاقات مهمی را خواهید دید..
امام خامنه ای: دنیا از این رو به آن رو خواهدشد.....
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
بعضی منابع غربی و عربی آرزوهای خودشون را به عنوان خبر نشر میدن.
👌باید بگیم آرزوهاتون را به گور خواهید برد
انشاالله..
اگر بخوان بد نگاه کنن بدونن که هنوز #انتقام_سخت طلبکارند..
این بدهی شون حتما زودتر وصول خواهند کرد...
بصیرت انقلابی
بعضی منابع غربی و عربی آرزوهای خودشون را به عنوان خبر نشر میدن. 👌باید بگیم آرزوهاتون را به گور خوا
لذا هر گونه خبری که شایعه شهادت سردار قاآنی را مطرح کردن شدیدا تکذیب میشه.
یکبار هم که دست به اقدام بزدلانه و احمقانه در شهادت #حاج_قاسم_سلیمانی زدند
چنان پشیمانند که رفتنشون از منطقه را با
شمارش معکوس انتظار میکشن.🤛👊
برای اولین بار این کانال وابسته به علی ربیعی (عباد) سخنگوی امنیتی دولت بود که این خبر را در داخل کشور منتشر کرد!
اینگونه خبرسازیها در این مواقع حساس با قصد و غرض انجام میشه که اگه حقیقت داشته باشه، انتشارش حماقت و اگه نداشته باشه ، خیانت هست (میشه برعکس هم گفت)
#کرونای_بنفش
#حملات_رسانه_ای
#وطن_فروش_خائن
🔵بصیرت انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افشای جزئیات مذاکرات 10 سال قبل ایران و #آمریکا برای اولین بار در آنتن زنده تلویزیون
پیش بینی رفتار آمریکاییها توسط #رهبر_انقلاب پیش از برگزاری جلسه
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌مژده ❌مژده
🔴اشاره ی کاملا مستقیم رهبر به تقدیم شدن پرچم به #امام_زمان توسط ملت ایران
#بشارت
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
راستی سیزده هم که انشاالله به خیر گذشته🤣🤣
دیدی خبری نشد..
خانه هم ماندیم طبیعت هم سر جاشه
انشاالله به سلامتی دوران کرونایی پشت سر بشه همیشه فرصت است..
یه خبری از شما هم بگیرم رفقایی که شب ها ساعت۲۲ در مستند داستانی تنها میان داعش
و ۲۲:۳۰ با نمایش صوتی «یادت باشد» از خاطرات وزندگی تاشهادت مدافع حرم حمید سیاهکلی ما را همراهی میکنند سپاسگزارم.
وبابت نظرات شما بیشتر استقبال کرده و در ارائه مطالب بعدی از آنها استفاده میکنیم🌼