eitaa logo
بصیرت انقلابی
1.1هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
24 فایل
﷽ ❀خادم کانال⇦ ❥ @abooheydar110 ❀خادم تبادل⇦ ❥ @yale_jamal ❀خادم تبادل⇦ ❥ @Alivliollah 🍀ڜࢪۅ؏ ڦعأڶيٺ ٩٨/٠١/٣٠🍀
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روحانی: یک عده خائن پای میز مذاکره رفتند تا مسلمانان را ذلیل کنند. 🔹مسلمان‌ها را ذلیلانه می‌خواهند پای میز مذاکره بکشانند که متاسفانه این کار را کردند. 🖋 اشاره روحانی به مذاکرات مادرید در اکتبر 1991 است. مذاکراتی که با وساطت بوش پدر و روسیه، میان اعراب و اسرائیل شکل گرفت و پس از دهها دور مذاکره، هیچ نتیجه ای نداشت اما دستاورد بزرگ آن، پذیرش اسرائیل به عنوان طرف مذاکره توسط اعراب بود یعنی خیانتی که روحانی از آن سخن می گوید تنها در حد عبور از خط قرمزهای حیثیتی است. 🌐 بخش اول کنفرانس 3 روز طول کشید و پس از آنکه در این سه روز نتیجه ای از کنفرانس به دست نیامد اما قرارداد ادامه این کنفرانس با هیئت هایی از رژیم صهیونیستی مذاکرات را در واشنگتن ادامه دهند. پس از این دور از نشست ها، 12 دور نشست در واشنگتن برگزار شد اما هیچ کدام به نتیجه نرسید. 📌 روحانی در حالی مادرید را #خیانت و #ذلت می نامد که #برجام از هر جهت شبیه تر به مادرید و حتی خسارت بارتر از آنست. اگر مادرید موجب رسمیت یافتن اسرائیل شد، #برجام علاوه بر رسمیت دادن به آمریکا در ایرانِ انقلابی، تمام اقتصاد، فرهنگ و سیاست کشور را معطل گیرودارهای خود ساخت. اگر آن خیانت و ذلت است، این چیست❓ #نفوذ #مذاکره #خیانت #بصیرت_انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
☫ ﷽. ☫ ✍درد دل همه ملت ایران از زبان حمیدرضا قائم‌پناه، نماینده دانشجویان در حضور رئیس جمهور بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقای روحانی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران و همراهان گرامی سلام علیکم به دانشگاه فرهنگیان، نقطه آموزش و پرورش خوش آمدید. ✳ ۶ سال گذشت؛ ۶ سال از عمر دولتی گذشت که ۱۰۰ روزه مشکلات کشور را کند. تقویم دستتان هست؟! بیش از ۲۲۰۰ روز گذشت و هنوز ملت ما ابتدایی شان هستند. 🔹️ قرار بود آنقدر بیاورید که ۴۵ هزار تومان به حساب هم نیاید، نه آنکه امروز خیل مردم باشند. البته خیالتان راحت! ۴۵ هزارتومان برای مردم هیچ شد، ! 🔹️ قرار بود را برگردانید، نه اینکه پاسپورت ایرانی را به ببرید. 🔹️ قرار بود سرلوحه کارتان و مردم مّحرم تان باشند، نه اینکه با سرکشی از قانون لیست اموال خود و وزرای میلیاردی تان را ارائه ، مگر چه دارید که از ملت می‌دارید؟ 🔹️آقای روحانی! چه بگوییم از داستان تلخ که قرار بود یک شبه تمامی تحریم‌ها را بردارد و چرخ زندگی مردم را بچرخاند و آب خوردن مردم را حل کند. حل شد، اما این امید مردم بود که در ناامیدی جنابعالی حل شد. 🔹️در و افسارگسیخته دولت شما حل شد. 🔹️در صنعت و اقتصاد و سیاست دولتتان حل شد. 🔹️در ارزش و عدم پذیرش پول ملی حتی درکشور‌های جنگ زده حل شد. 🔹️در سه برابر شدن بنزین حل شد. 🔹️در چند برابر شدن قیمت گوشت و برنج و میوه و سبزیجات حل شد. 🔹️در سه برابر شدن قیمت مسکن و غیر قابل دسترس شدن آن برای مردم، در تدبیر جنابعالی حل شد. 🔹️آقای رییس جمهور! درخت برجام گل کرد و داد! مردم امروز درحال تناول سیب و گلابی برجامتان هستند. 🔹️بس_است دیگر، تاکی میخواهید خود را در برابر غرب وحشی کنید و التماس آنان را داشته باشید، بجای اتکا وانتظار از غرب به ایران اسلامی کنید. کنید، ، مشکلاتی که پیش روی ماست، قابل حل است. این مشکلات چیزی نیست در برابر اراده‌ی پولادین ملت با شرف ایران. 🔹️اما چه کنیم از کلید شما؟ که یا ظاهراً است؟ یا اینکه آن را چرخانده اید؟ ⚘آقای رئیس جمهور! بدانید که عبرت دوران شدید و تاریخ فراموش نخواهد کرد و آیندگان خواهند دانست، فروش عزت ملت در ژنو و لوزان و کنار رود راین، جز و در برابر دشمن چیزی نداشت. 🔹️ظاهراً دیگر دانشگاه‌ها، شما را مفتخر به حضور در دانشگاه فرهنگیان نمود. دانشگاهی که ۶ سال است به عنوان رییس هیئت امنایش، بودید در جلسات آن حاضر شوید و آن را به زبان بیاورید. حضورتان را به عنوان ریاست هیئت امنای دانشگاه فرهنگیان ، ولی اگر خداناکرده خواسته اید از فضای نجیبانه و متانت دانشجومعلمان برای خود، ایمنی در برابر مطالبات دانشجویی ایجاد کنید؛ . 🔹️امروز در برابر نسل نوی نظام تربیت رسمی کشور قرار گرفته اید که برعکس شما به جای التماس بیگانه و اجرای سند برجام صفتِ ۲۰۳۰، راه برون رفت را در اتکای به اندیشه و فکر و همت خود مبتنی بر می‌دانند. امروز در برابر نسل معلمی هستید که را در هویت خود می‌یابند و نه با طرح ننگین خرید خدمات آموزشی، معلم را، چون کالایی قابل فروش ببیند و تربیت را در بازار به ثمن بخس به آموزش بفروشند. امروز در برابر معلمینی هستید که دستگاه تربیت رسمی را ، بلکه آن را سرمایه گذاری برای شکوفایی آینده ایران زمین می‌دانند. امروز در دانشگاهی هستید که به دلیل جنابعالی و دولت محترمتان، بجای آنکه انرژی خود را صرف تربیت دانشجومعلمانی در تراز انقلاب بکند، صرف تلاش برای حیات خود و عبور از آشنایتان برای این دانشگاه و عبور مشکلات ابتدایی زیرساختی آن می‌کند. امروز در برابر نو معلمانی هستید که صدای گویای تمام معلمین ایران هستند که نه از فقر که از . 🔹️آقای روحانی بدانید! ما معلمین از حقوق اندک گله داریم. از اختلاس گله داریم صندوق ذخیره فرهنگیان گله داریم از عدم اجرای صحیح رتبه بندی گله داریم، از برون سپاری تربیت معلم گله داریم از نگاه هزینه‌ای به آموزش و پرورش گله داریم، از معافیت مالیاتی سلبریتی‌ها و دیگران گله داریم. از بی صداقتی‌ها گله داریم. از سیاست زدگی گله داریم. از کاهش بودجه اندک آموزش و پرورش برای سال بعد گله داریم. از مدارس نا ایمن و کپری گله داریم. 🆔 @basirat_enghelabi110
✍️ 💠 فرصت هم‌صحبتی‌مان چندان طولانی نشد که حلیه دنبالم آمد و خبر داد امشب همه برای نماز مغرب و عشاء به مقام (علیه‌السلام) می‌روند تا شیخ مصطفی سخنرانی کند. به حیدر که گفتم خواست برایش دو رکعت نماز حاجت بخوانم و همین که قدم به حیاط مقام گذاشتم، با خاطره حیدر، خانه خیالم به هم ریخت. 💠 آخرین بار غروب روزی که عقد کردیم با هم به مقام آمده بودیم و دیدن این گنبد سفید نورانی در آسمان نیلی نزدیک اذان مغرب، بر جراحت جالی خالی حیدر نمک می‌پاشید. نماز مغرب و عشاء در فضای غریبانه و عاشقانه مقام اقامه شد در حالی که می‌دانستیم دور تا دور شهر اردو زده و اینک ما تنها در پناه امام حسن (علیه‌السلام) هستیم. 💠 همین بود که بعد از نماز عشاء، قرائت دعای فرج با زمزمه گریه مردم یکی شده و به روشنی حس می‌کردیم صاحبی جز (روحی‌فداه) نداریم. شیخ مصطفی با همان عمامه‌ای که به سر داشت، لباس رزم پوشیده بود و بلافاصله شروع به سخنرانی کرد :«ما همیشه خطاب به (علیه‌السلام) می‌گفتیم ای کاش ما با شما بودیم و از شما می‌کردیم! اما امروز دیگه نیاز نیست این حرف رو بزنیم، چون ما امروز با (علیهم‌السلام) هستیم و از شون دفاع می‌کنیم! ما به اون چیزی که آرزو داشتیم رسیدیم، امروز این مقام و این شهر، حرم اهل بیت (علیهم‌السلام) هست و ما باید از اون دفاع کنیم!» 💠 گریه جمعیت به‌وضوح شنیده می‌شد و او بر فراز منبر برایمان می‌سرود :«جایی از اینجا به نزدیک‌تر نیست! دفاع از حرم اهل بیت (علیهم‌السلام) عین بهشت است! ۱۴۰۰ سال پیش به خیمه امام حسن (علیه‌السلام) حمله کردن، دیگه اجازه نمیدیم دوباره به مقام حضرت جسارت بشه! ما با خون‌مون از این شهر دفاع می‌کنیم!» شور و حال حاضر در مقام طوری بود که شیخ مصطفی مدام صدایش را بلندتر می‌کرد تا در هیاهوی جمعیت به گوش همه برسد :«داعش با چراغ سبز بعضی سیاسیون و فرمانده‌ها وارد شد، با خیانت همین خائنین و رو اشغال کرد و دیروز ۱۵۰۰ دانشجوی شیعه رو در پادگان تکریت قتل عام کرد! حدود چهل روستای اطراف رو اشغال کرده و الآن پشت دیوارهای آمرلی رسیده.» 💠 اخبار شیخ مصطفی، باید دل‌مان را خالی می‌کرد اما ما در پناه امام مجتبی (علیه‌السلام) بودیم که قلب‌مان قرص بود و او همچنان می‌گفت :«یا باید مثل مردم موصل و تکریت و روستاهای اطراف تسلیم بشیم یا سلاح دست بگیریم و مثل (علیه‌السلام) مقاومت کنیم! اگه مقاومت کنیم یا پیروز میشیم یا میشیم! اما اگه تسلیم بشیم، داعش وارد شهر میشه؛ مقدسات‌مون رو تخریب می‌کنه، سر مردها رو می‌بُره و زن‌ها رو به اسارت می‌بَره! حالا باید بین و یکی رو انتخاب کنیم!» و پیش از آنکه کلامش به آخر برسد فریاد در فضا پیچید و نه تنها دل من که در و دیوار مقام را به لرزه انداخت. دیگر این اشک شوق بود که از چشمه چشم‌ها می‌جوشید و عهد نانوشته‌ای که با اشک مردم مُهر می‌شد تا از شهر و این مقام مقدس تا لحظه شهادت دفاع کنند. 💠 شیخ مصطفی هم گریه‌اش گرفته بود، اما باید صلابتش را حفظ می‌کرد که بغضش را فروخورد و صدا رساند :«ما اسلحه زیادی نداریم! می‌دونید که بعد از اشغال عراق، دست ما رو از اسلحه خالی کردن! کل سلاحی که الان داریم سه تا خمپاره، چندتا کلاشینکف و چندتا آرپی‌جی.» و مردم عزم مقاومت کرده بودند که پیرمردی پاسخ داد :«من تفنگ شکاری دارم، میارم!» و جوانی صدا بلند کرد :«من لودر دارم، میتونم یکی دو روزه دور شهر خاکریز و خندق درست کنم تا داعش نتونه وارد بشه.» مردم با هر وسیله‌ای اعلام آمادگی می‌کردند و دل من پیش حیدرم بود که اگر امشب در آمرلی بود فرمانده رشید شهر می‌شد و حالا دلش پیش من و جسمش ده‌ها کیلومتر دورتر جا مانده بود. 💠 شیخ مصطفی خیالش که از بابت مقاومت مردم راحت شد، لبخندی زد و با آرامش ادامه داد :«تمام راه‌ها بسته شده، دیگه آذوقه به شهر نمی‌رسه. باید هرچی غذا و دارو داریم جیره‌بندی کنیم تا بتونیم در شرایط دووم بیاریم.» صحبت‌های شیخ مصطفی تمام نشده بود که گوشی در دستم لرزید و پیام جدیدی آمد. عدنان بود که با شماره‌ای دیگر تهدیدم کرده و اینبار نه فقط برای من که را روی حنجره حیدرم گذاشته بود :«خبر دارم امشب عزا شده! قسم می‌خورم فردا وارد آمرلی بشیم! یه نفر از مرداتون رو زنده نمی‌ذاریم! همه دخترای آمرلی ما هستن و شک نکن سهم من تویی! قول میدم به زودی سر پسرعموت رو برات بیارم! تو فقط عروس خودمی!»... ✍️نویسنده: 🆔 @basirat_enghelabi110