eitaa logo
بصیرت|مقاومت✌
101 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
7.2هزار ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
22.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️مداحی و نوحه حضرت ام‌البنین (س) با نوای مهدی  وفات حضرت (س)تسلیت باد.🖤 🆔@basirat_m313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴سالروز فرار شاه گرامی باد 🔹شاه با فرحش در رفت! 🆔@basirat_m313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 استوری | سلیمانی: اگر این پدران و مادران و همسران از عزیزان خودشان نمی‌گذشتند در این راه، امروز این استقلال و این عزّت نبود. 🔹به مناسبت سالروز وفات حضرت (س) و روز تکریم مادران و همسران شهدا 🆔@basirat_m313
امام خامنه‌ای: 💠 باید گفت که اولین جرقه‌های انگیزش انقلاب اسلامی، به‌وسیله‌ی نواب در من به‌وجود آمد و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را در دل ما نواب روشن کرد. 🔺شصت‌و‌ششمین سال‌گرد شهادت سیدمجتبی صفوی که بی‌شک اگر امروز بود با مقابل استعمار مجازی اجنبی‌ها، از محصولات مجازی و فیزیکی ایرانی استفاده و تبلیغ می‌کرد، گرامی‌باد. #⃣ 🆔@basirat_m313
25.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اصل و نسب حضرت (س) و ماجرای خواستگاری امام علی (ع) از ایشان به مناسبت سالروز وفات ایشان حتما گوش کنید تا با شخصیت بزرگ ایشون آشنا بشین 🆔@basirat_m313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🎥 کلام دلنشین حاج آقا عالی در مورد ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌🆔@basirat_m313
18.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥یار علی...🎤حاج محمود کریمی 🏴 (س) ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌🆔@basirat_m313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گریه های حاج قاسم و پدر بزرگوارشان در روضه حضرت ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌🆔@basirat_m313
✍نماز هدیه به حضرت علیه السلام. 👈آیت الله احمد آذری فرمودند: من می‌خواستم به عراق و نجف اشرف بروم، پدرم حاضر نمی ‌شد، پول هم نمی‌ داد، کتاب‌های خود را فروختم تا خرج سفر کنم، ولی پدرم حاضر نمی ‌شد. خانم برادرم گفت: احمد! دورکعت نماز برای امّ البنین بخوان و نذر کن که اگر حاجتم برآورده شد، پنج ریال برای حضرت عبّاس ‌علیه السلام به عنوان صدقه می‌دهم. من دو رکعت نماز را خواندم، نماز تمام شد دیدم پدرم آمد گفت: احمد می‌خواهی بروی برو. و من مکرّر این کار را کرده‌ام و دیدم مجرب و مؤثر است، از جمله: وقتی به نجف اشرف رفتم، سید اسدالله مدنی که معلم و مرشد من بود، مرا از ماندن در نجف اشرف منع کرد و من چون به قصد ماندن در نجف رفته بودم ناراحت شدم، زیرا نمی‌توانستم به نهی ایشان ترتیب اثر ندهم. بالاخره نماز را برای امّ البنین خواندم، فردای آن روز دیدم ایشان آمد و گفت: فلانی! من به فکرم آمد که فعلاً شش ماه در این‌ جا بمانی و ما با خیال راحت در آن‌جا ماندیم. روزنه ‌هایی از عالم غیب ؛ آیت الله محسن خرازی؛ ص 113 🆔@basirat_m313