فرماندهای که مبدع پیچیدهترین استراتژیهای جنگی بود، دیپلمات زبدهای که میز مذاکره را جز با کسب امتیاز ترک نمیکرد، سخنوری که مستمعینش را با ملاحتی کمنظیر سیراب میکرد، عارفی بود که به کنه «من طلبنی وجدنی» رسیده بود؛ بیابانها را به دنبال قاتلش میگشت تا با شهادت از جسم خاکی رها شود و به قله سعادتش برسد و اینگونه نوشته بود: «من به دنبال قاتلم میگردم و چقدر مشتاق دیدارشم، او مرا به قله سعادت خواهد رساند.
بیا! خواهش میکنم بیا!
تحملم تمام شد بیا!
بیا با تیغ برهنه برنده، گلوی من آماده بریدن و خون من آماده جهیدن از جسم
بیا مرا از این زندان رها کن، ای کلید قفل اسارتم، بیا بیا بیا ...
من مقلد آن آزاده ام که گفت قسم به خدا اگر مرا شهید کنی شفاعتت میکنم.»
۹۳/۷/۱
#به_وقت_حاجقاسم
#جان_فدا
📝 #رها_عبداللهی
http://eitaa.com/basiratesiyasii