eitaa logo
بصیرت سیاسی 🇵🇸
915 دنبال‌کننده
9هزار عکس
8.5هزار ویدیو
229 فایل
ارتباط با ادمین @dehghan12
مشاهده در ایتا
دانلود
راز جذبه مواضع انقلابی علامه حسن زاده چیست؟! 🔸برای چون منی که نه از علم دین، فلسفه، عرفان، فقه، نجوم، ریاضیات قدیم، طب، ادبیات، علم های خاص و... اندک چیزی سررشته ندارم، نوشتن از قدر و منزلت و توصیف علامه حسن زاده آملی ظلمی بزرگ به ایشان است؛ اما علامه حسن زاده برای بسیاری از هم نسل های ما جذبه ای خاص بود برای انقلابی شدن، اخلاقی تر شدن، علاقه مند به طلبه دین شدن، مطیع ولایت فقیه شدن، نگاه اسطوره ای داشتن به علامه طباطبایی ها، پیدا کردن گوش و قلبی برای شنیدن سخنان عارفانه و ... غیره بوده است. 🔸اینکه یک فرد به صورت نادر در رشته های متعدد در اوج باشد برای اهل علم و غیر علم همواره محل شگفتی و تحسین است ولی علامه حسن زاده از آن دست علمایی بود که لازم نبود حتما فلسفه بدانی تا فیلسوفش بپنداری، لازم نبود عرفان نظری خوانده باشی تا عارفش بدانی، لازم نبود تا حتی درون حجره های طلبگی زندگی کرده باشی تا عالمش بدانی. فقط عقول جامعه نبود که ایشان را علامه ذوالفنون می دانست بلکه قلوب جامعه نیز به صورت شهودی ناخواسته، ایشان را عالمی خاص و بزرگ می دانست. 🔹این در حالیست که علامه حسن زاده سالها دور از هیاهوهای معمول زندگی کرد و نه تنها افراد کمی از اندرونی زندگی و خلوت هایش خبر داشتند بلکه کسانی زیادی هم در این سالها آنچنان از بیرونی خانه اش و فعالیت هایش خبر نداشتند. اما بر خلاف قواعد خبری و رسانه ای نیازی به سخن گفتن و سخنرانی کردن نداشت تا تایید بشود، نیازی به حضور در فضای مجازی نداشت تا شناخته شود، نیازی به مشاور رسانه ای نداشت تا برای برجسته سازی اش سناریو رسانه ای تنظیم کند و یا در فضای مجازی از او محافظت کند؛ نیازی حتی به شاگرد و مرید نداشت تا ابهت علمی اش بیشتر شناخته شود، اساسا نیازی به دیده شدن نداشت! 🔹این دست علما را رسانه ها بزرگ نمی کنند، کانال های خبری زنده نگه‌شان نمی دارند، توییتری‌ها برایشان کاریزما درست نمی کنند، باید بپذیرییم این افراد را اراده‌ها و تقدیرهای دیگری همواره در اوج نگه می دارد، علامه طباطبایی ها چگونه چهار دهه خوشنام ترین علمای ایران شده اند؟! حساب و کتاب این اسطوره ها را باید جدای از معادلات فهم موضوع سلبریتی ها و قواعد تبلیغاتی دانست! نه اینکه امروزه سلبریتی دینی نداشته باشیم، بلکه خوب هم داریم! 🔹ولی جنس جاذبه این دست از بزرگان دینی، جنس رسانه، تبلیغات، سلبریتی بازی و ... نیست. بزرگان می گویند، این بی نیازی از تایید مردم و رسانه و آن نیازمندی که در مناجات های علامه نوشته شده، تضادهای ظاهری است که جاذبه های باطنی در قلوب مذهبی جامعه درست می کند. 🔸ضمن اینکه از این دست علما در هر دوره ای از تاریخ آمده اند و برای همیشه به عنوان ستارگانی نادر باقی می مانند و همچنانکه امثال شیخ مفیدها، علامه مجلسی ها با وجود گذشت قرن ها همواره برای طلاب اسطوره باید باقی بمانند. این یک واقعیت تاریخی است که برخی بزرگان دینی سالیان طولانی برای نسل های جوان منبع تولید جاذبه های دینی، اخلاقی، عرفانی و علمی باقی می مانند. 🔹به این جذبه های مقدس باید احترام ویژه گذاشت و نیاز هست تا به چگونگی شکل گیری این جذبه ها در جامعه فکر کرد. خوبست ما مدعیان فعالیت رسانه ای، سیاسی و فرهنگی جبهه انقلاب درباره علامه حسن زاده اینگونه نیز بیاندیشیم چه ویژگی های باید یک فرد داشته باشد تا برخی جملاتش تا سالها تبدیل به فرقانی برای جبهه حق و انقلاب اسلامی شود؟! چگونه یک فرد به ظاهر دورتر از مواضع سیاسی و محافل روزمره انقلابی می تواند بزرگترین پشتوانه ها برای ولایت فقیه باشد؟! چگونه کمیت پرتکرار مواضع انقلابی و سیاسی ما به اندازه مواضع کم تکرار مواضع علامه حسن زاده اثر ندارد؟ ساده ترین پاسخ شاید این باشد که برای موثر بودن برای انقلاب علاوه بر مهارت های خاص علمی، زبانی و سیاست ورزی، باید قلوبی عارفانه و باطنی پاک و راست شبیه علامه حسن زاده ها داشت. 🆔eitaa.com/basiratesiyasii
🔻 چرا همه وظیفه داریم راه را برای بازگشت روحانی فراهم کنیم؟! 🔹 این روزها حسن روحانی با کمک و البته بخوانید با تحریک برخی مشاورانش برای ورود مجدد به سپهر سیاسی ایران تحرکاتی داشته است. 🔸 رئیس دولت تدبیر و امید که خودش هم می داند درباره وضعیت اقتصادی کشور و معیشت مردم، کارنامه ای بر جا گذاشته که اگر در مقابل هر سیاستمدار ضعیفی در ایران نیز قرار بگیرد، مغلوب خواهد شد، تلاش می کند سیاست ورزی در عرصه سیاست خارجه و امنیت ملی را به عنوان دریچه ورود مجدد به عرصه سیاسی کشور انتخاب کند. 🔹 اینکه چرا او زود برگشته، نشانه اضطراری است که در طیف وسیعی از اعتدالیون و اصلاح طلبان درباره آینده سیاسی این دو جریان وجود دارد. اما برخی اصلاح طلبان و مشاوران روحانی البته یک محاسبه پنهان دارند؛ آنها معتقدند که دولتی که رئیسی تحویل گرفته و مین گذاری های که دولت روحانی برای دولت سیزدهم در موضوعاتی همچون تحریم ها، اقتصاد، بودجه، مباحث ارزی، ارزش پول ملی، سیاست خارجه و .... گذاشته، آنقدر افتضاح است که امید داشته باشند که دولت رئیسی نتواند رضایت مردم را در معیشت و اقتصاد کسب کند. 🔸 آنها در روزهای آخر عامدانه چند برابر سخت تر از شرایط عمومی دولت روحانی، دولت را تحویل رئیسی دادند و در گوشه ای به انتظار نشسته اند تا در جایگاه مدعی و منتقد دوباره برگردند. 🔹 مشاوران شیخ دیپلمات، تصویر سازی هاشمی ثانی بودن، حسن روحانی را نیز در برنامه تبلیغاتی خود قرار داده اند. موضوعی که با چند مانع جدی راهبردی رو به رو هست؛ 📌 اولا روحانی هیچگاه به وزن سیاسی آیت الله هاشمی در سپهر سیاسی ایران دست نیافته. 📌 دوما هاشمی شانزده سال طول کشید تا بتواند خاطره های تلخ بخش های زیادی از مردم از شرایط اقتصادی دولتش را پنهان سازی کند و از فتنه 88 نیز به صورت جدی تصمیم گرفت که نشان بدهد که هاشمی انقلابی دهه شصت نیست و تغییرات زیادی در موضوعاتی همچون آزادی، مذاکره با آمریکا و ... داشته است. 📌 سوما؛ روحانی با کارنامه ای که از خود به جای گذاشته اعتبار و آبروی خود هاشمی رفسنجانی را نیز در این سالها را کاهش چشمگیری داده، 📌 چهارما؛ روحانی در واقع افکار هاشمی را در سیاست خارجه و اقتصاد دنبال کرد و شرایط کشور اینگونه شده که نباید می‌شد. در هر صورت هاشمی رفسنجانی این روزها برای کارگزاران، اعتدالیون جناح راست و فرزندانش نوستالژی شیرینی محسوب می شود نه برای جامعه ای که هشت سال از دولت نیابتی و فرزندان معنوی اش رنج کشیدند. 🔹 با این وجود به نظر می رسد که علاوه بر جریان غرب گرا، اعتدالیون و اصلاح طلبان، جبهه ارزشی انقلاب نیز باید از بازگشت حسن روحانی استقبال کند؛ چه قطب مقابل و رقیبی بهتر از روحانی! 🔸 او باید به عرصه سیاسی برگردد تا دوباره این حس خطر که ممکن هست به روزهای بی ثبات دولت روحانی برگردیم، در جامعه زنده شود. این حس خطر بی شک برای درک بیشتر اقدامات آیت رئیسی در برنامه‌های مثل سفرهای استانی، واکسیانسیون گسترده کرونا، اجرایی شدن ساخت یک میلیون مسکن در سال و ... به جامعه کمک بیشتری خواهد کرد. 🔹 حسن روحانی باید فعال باشد تا در افکار عمومی تفاوت و قیاس رئیسی و روحانی روزانه انجام شود. 🔸 حسن روحانی باید برگردد تا جریان انقلابی بداند که همچنان وحدت باید در اولویت باشد و رقیب به خانه نمی خواهد برگردد و جریان غرب گرا قصد بازنشسته شدن از سیاست در ایران را ندارد. 🔹 حسن روحانی و مدل تفکرات او و همفکرانش از بزرگترین تجربه ها و عبرت های جمهوری اسلامی هستند، انقلاب اسلامی به زنده ماندن این تجربه و عبرت برای ادامه مسیر نیاز دارد! http://eitaa.com/basiratesiyasii
❇️ نفوذ، پروژه رسانه‌ای یا طراحی شخصی؟! 📌طی روزهای گذشته نام زنی با عنوان، کاترین پرز شکدم به عنوان یک عنصر نفوذی در ایران توسط برخی رسانه‌ها مطرح شده است. بررسی فرآیند رسانه‌ای معرفی او به عنوان یک عامل نفوذی در ایران قابل توجه است. 1⃣ اول بار خود شکدم – نه منابع رسمی رسانه‌ای و یا نهادها و افراد امنیتی اسرائیل- در یک وبلاگ مرتبط با یکی از رسانه‌های صهیونیستی کمتر از چهار ماه قبل نفوذی بودن خود را در ایران مطرح کرد. 🔹موضوعی که با توجه به مجموع کارنامه و شناخت و گمانه زنی که از شخصیت فردی و رسانه‌ای شکدم به عنوان فردی دارای تناقض، نامتعادل و یا حتی تغییر یافته و مشتاق به شهرت و کسب در آمد بیشتر در داخل و خارج از ایران وجود داشت، با بی اعتنایی محسوسی به ادعاهای او همراه شد. یکی از دلایل عمده دیگر بی‌اعتنایی به ادعاهای او، متناقض بودن عملکرد، رفتار و حتی نحوه معرفی شکدم با مولفه‌های ساده یک نفوذ واقعی بود و از سوی دیگر منابع صهیونیستی که شتاب و ذوق‌زدگی خاصی در نشان دادن قدرت اطلاعاتی اسرائیل و معرفی موساد به عنوان مسئول هر حادثه حتی تایید نشده ضدامنیتی در ایران دارند، درباره ادعاهای شکدم، پا پیش نگذاشتند و حتی به صورت غیرمستقیم و یا تلویحی نیز حاضر نشدند، ادعاهای او را تایید کنند. 2⃣ پروژه شکست خورده معرفی کاترین شکدم به عنوان یک نفوذی، طبق معمول باید با یک ضلع داخلی در داخل ایران دوباره احیا و معتبر سازی شود. البته این ضلع همکار باید پیشینه و سرمایه‌ای برای طرح چنین ادعاهای از قبل داشته باشد. در میان جریان‌های سیاسی داخلی، مهمترین ضلع برای این همکاری خودخواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه، جریان رسانه‌ای وابسته به احمدی نژاد است. 🔹اول بار در محیط داخلی ایران نیز یکی از کانال‌های جریان احمدی نژاد بحث نفوذی بودن کاترین شکدم را مطرح کرد و نه تنها به اطلاع رسانی در اینباره اکتفا نکرد بلکه، با اضافه کردن مطالبی تلاش کرد که دامنه نفوذی بودن او را بیش از آنچه خود او ادعا کرده، مطرح کند. 3⃣پس از ایفای نقش جریان رسانه‌ای احمدی نژاد، مرحله دوم فرآیند معرفی کاترین شکدم به عنوان یک نفوذی اجرا می‌شود. در این فرآیند، او غیر از تصاویری که یک خبرنگار می‌تواند از ارتباط معمولی و آشکار با چهره‌های سیاسی و یا مذهبی داشته باشد، باید در پشت پرده مرتبط با یک چهره امنیتی در ایران، نشان داده شود تا نفوذی بودن او باورپذیرتر شود. 🔹سردار جوانی که علاوه بر سالها حضور در معاونت سیاسی سپاه به عنوان یک چهره رسانه‌ای و تحلیلگر سیاسی نیز شناخته می‌شود، گزینه مناسبی برای این فرآیند محسوب می‌شود. به همین دلیل به یکباره اکانت‌های مهجول الهویه در فضای شبکه‌های اجتماعی با داستان سرایی، کاترین شکدم را مرتبط با سردار جوانی نشان می‌دهند و این در حالیست که این دو تاکنون یکبار نیز همدیگر را در عالم واقع ملاقات نکرده و هیچ ارتباط، حتی واسطه‌ای نیز با هم نداشته‌اند. 4⃣در این مرحله ، اینبار جریان رسانه‌ای ضدانقلاب و خارج نشین ورود کرده و طرح ادعای «پرستو» بودن، کاترین شکدم را مطرح و زمینه برای داستانسرایی بیشتر فرآهم می کنند. در این فرآیند کاترین شکدم که یک فعالیت رسانه ای عرفی و مرسوم در ایران داشته، زین پس با هر مقام و شخصیتی که عکس مشترک داشته باشد، می‌تواند به عنوان پرستوی او معرفی شود! 5⃣در این مرحله نیز، بخش فارسی برخی رسانه های معارض جمهوری اسلامی همانند ایندیپندنت انگلیس و یا العربیه فارسی عربستان سعودی و همچنین اینترنشنال به معتبرسازی و جریان سازی رسانه‌ای موضوع نفوذی بودن کاترین شکدم وارد می‌شوند و در گزارش های خود، با تلفیقی از ادعاهای شکدم و مطالب منتشر شده داخل ایران و اضافه کردن مطالب سوم از خودشان این فرآیند رسانه‌ای را ادامه می‌دهند. 6⃣فرآیند رسانه‌ای طی‌شده نشان می‌دهد که با یک پروژه رسانه‌ای مواجه هستیم که با وجود نداشتن پشتوانه حقیقی، از طریق عملیات رسانه‌ای به دنبال نشان دادن نفوذ در ایران است. http://eitaa.com/basiratesiyasii
🔴 به‌ جای انکار، واقعیت تلخ «بیلبورد زنان سرزمین من‌» را بپذیریم! ⏪درباره حاشیه یک‌ کار فرهنگی کف خیابانی ✍ بیلبورد زنان سرزمین من که در میدان ولیعصر نصب و بعد از حواشی ایجاد شده با پاک شدن تمام تصاویر زنان دوباره نصب شد، باطنی از ذهنیت بسیاری از فعالین فرهنگی و رسانه‌ای و تصمیم گیران است. 🔸 صرفا برای طراحان و مجریان این بیلبورد نباید خرده گرفت و اگر کمی منصفانه به این تابلو نگاه کنیم، بسیاری از امثال من و شما نیز در چنین پازل ذهنی گرفتار هستیم و یا حداقل به افکار عمومی که می‌رسیم، خلاف حتی اعتقاد علمی و سواد هنری مان شبیه این بیلبورد را به عموم مردم عرضه می‌کنیم. 🔸 تعریف ما از مفاخر و مشاهیر سلبریتی زده شده و همین تصور سلبریتی زده را به مردم القا کردیم و به آنها هم ظلم کرده‌ایم. بدتر آنکه در میان سلبریتی‌ها و به خصوص هنرمندان، بازیگران را بیشتر از بقیه سهم داده‌ایم. دوباره به تعداد تصویر بازیگران زن در بیلبورد خبرساز نگاه کنیم، حتی میانگین کمی آنها هم بیشتر از بقیه اقشار زنان افتخار آفرین هست. در حالیکه همین الان ما زنانی داریم که در حوزه صنایع دستی در جهان بی‌نظیر هستند و رتبه‌های واقعی هنری جهانی دارند و مثل برخی بازیگران سیاسی به آنها جایزه داده نشده است. سهم این هنرمندان واقعی از این تابلو کجاست؟ 🔸 کشورهای غربی در برجسته سازی مفاخر خود از ابتدا سخت گیری‌های دارند که ما کمتر از آن بهره مند هستیم. این سخت گیری‌ها از ارزیابی پایبندی افراد به وطن و اصول فرهنگی تمدن غربی تا ارزیابی سخت گیرانه تخصصی در همان حوزه مورد فعالیت فرد را شامل می‌شود. آنها بیشتر سلبریتی‌ها و یا بازیگران خود را به عنوان مفاخر فرهنگی خود معرفی نمی‌کنند بلکه نهایتا به عنوان یک ابزار تبلیغاتی و نفوذ نرم در جوامع دیگر استفاده می‌کنند. ضمن اینکه اگر بازیگران خود را به عنوان مفاخر فرهنگی هم معرفی کنند، متناسب با سطح سخیف و ضعیف پایه‌های فرهنگی خودشان هست و فرهنگی در حال حاضر فاخرتر از این برای عرصه به جهان ندارند. 🔸 اما ما نیز در کشور خودمان در به کار بردن واژه هنرمند نیز ولخرجی کرده‌ایم و با آن سبک برخورد کرده‌ایم. برای برجسته ترین نقاشان، مجسمه سازان، طراحان فرش، معماران، خلق کنندگان صنایع دستی و... تنها به اساتید آنها هنرمند گفته‌ایم ولی به بازیگران که رسیده‌ایم، همه‌شان را هنرمند خطاب کرده‌ایم. به این هم بسنده نکرده‌‌ایم، هنر بازیگری را هم سخیف کرده‌ایم، سینمای که چند بازیگر زن و مرد جوان هم شکل و هم قیافه در آن قرب بیشتری از بازیگران بزرگی داشته باشند که ده‌ها نقش تاریخی و پیچیده اجتماعی و فرهنگی را بازی کرده، قطعا هنر بازیگری نیز در آن سیر نزولی داشته است. اساسا به سینمای که سیاست‌زده‌ترین چهره‌ها در آن بیشتر برجسته شدند، باید به رتبه هنری آن به دیده شک نگاه کرد. اگر جامعه ایران از دو قطبی‌های کاذب سیاسی و فرهنگی کمی بیرون می‌آمد، می‌دیدیم که نمره مردم نیز به بسیاری از بازیگران تغییر می‌کرد. اگر ساختار فرهنگی و هنری غرب در تقابل فرهنگی با ایران نبود، حتما بسیاری از جوایزی که به بازیگران ایرانی داده شده را نمی‌دادند و اگر قرار بود هم جایزه بدهند چه بسا به بازیگران دیگری در ایران و به خاطر بازی موفق در نقش های به مراتب فاخرتر و هنرمندانه‌تر داده می‌شد. 🔸🔸امروز اگر جامعه هنری را به بازیگران تقلیل بدهیم حتما به تاریخ و عظمت هنر ایران هم ضربه زده‌ایم و بدتر از آن اگر در معرفی مفاخر عوام‌زده عمل کنیم حتما به تمدن ایران زمین ضربه زده‌ایم. http://eitaa.com/basiratesiyasii