eitaa logo
بصیرت ظهور
6.6هزار دنبال‌کننده
88.7هزار عکس
53.2هزار ویدیو
267 فایل
امام علـی (ع): فکر تو گنجایش هر چیزی را ندارد، پس آن را برای آنچه مهم است فارغ گردان. *تــوضیح:ما اخبار و .... مطالب مهم را در کانال جهت اطلاع اعضای محترم قرار می دهیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 خواصّ مثبتِ بی‌خاصیت 🎬 «بُرِش اوّل» از دور خیمه‌ای دیده می‌شد؛ امام سوال فرمود: «خیمه‌ٔ کیست؟» گفتند: «متعلق به عُبیداللّه بن حُر جُعْفی است. کسی را فرستاد تا او را به یاری خود دعوت کند اما پاسخش منفی بود.» خودش نزد او رفت و از او برای خروج علیه یزید دعوت کرد، اما عُبیداللّه همان پاسخ را تکرار کرد. وقتی امام از هدایت و رستگاری او مأیوس شد، فرمود: «نصیحتی به تو می‌کنم: "خود را به مکان دوری برسان تا صدای استغاثه‌ٔ ما را نَشنوی زیرا به خدا سوگند اگر صدای استغاثه‌ٔ ما به گوش کسی برسد و به یاری ما شتاب نکند، خدا او را در آتش جهنم قرار خواهد داد."» 🎬 «بُرِش دوّم» آه از حسرت و تأسف سنگینی که تا زنده هستم، در میان سینه و گلویم در حرکت است؛ آنگاه که حسین بر اهل نفاق و ستم‌پیشگان از مثل من یاری می‌طلبید، آنگاه که می‌خواست برای نابودی اهل ضلالت و نفاق به یاریش بشتابم، [اما کوتاهی کردم]. آری! اگر آن روز از راه جان، یاری و با او مواسات می‌نمودم، در روز قیامت به شرافتی بس بزرگ نائل می‌شدم. این‌ جملات، اشعار سرودهٔ عُبیداللّه بن حر، بعد از واقعهٔ عاشوراست. 🔺 دستهٔ دوّم از خواصّ سال ۶۰ هجری، افرادی بودند که حقانیت امام را می‌دانستند اما یا دنیا پای یاریشان را بسته بود یا عدم بصیرت، پای یاریشان را لنگ کرده بود. البته اعتقاد این افراد به امام هم دارای شدت و ضعف بود. اما آنچه مهمّ است، نتیجهٔ کار است که چیزی جز حسرتِ بی‌فایده در پیشگاه خداوند برایشان نداشت. 🔹 آری! تاریخ پُر است از این دست عبرت‌ها... ما کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟! آیا نتیجهٔ کار ما هم حسرت و پشیمانی است یا بصیرتِ یاریِ امام زمانمان را داریم و می‌توانیم گره‌ای از مشکلات ظهورش را باز کنیم؟ فرصت هست، امّا کم است... ادامه دارد... ؟  👈 👇 http://sapp.ir/basiratezohor بصیرت ظهور &ایتا👇 eitaa.com/basiratezohor
📌 تردید «بُرِش اوّل» ⚔ امام علی برای جنگ جمل از کوفه درخواست نیرو کرده بود، اما او نیامد. بعد از جنگ، وقتی امام از بصره وارد کوفه شد، به دیدن امام آمد و مورد سرزنش حضرت قرار گرفت، اما در مقابل بهانه‌هایی برای نیامدنش آورد. امام به او فرمود: «تو دچار تردید شدی و به همین خاطر منتظر ماندی...» «بُرِش دوّم» 🚩 خودش در صدر فهرست کسانی بود که برای امام نامه نوشتند. او را به کوفه دعوت کرد: ما پیشوایی نداریم، نزد ما بیا، اما روز عاشورا همان اتفاق جمل تکرار شد. باز هم تردید... 📚 عده‌ای از افرادی که در جریان قیام امام حسین گوشه‌گیری کردند و با آن حضرت همراه نشدند، نه طمعِ مال داشتند و نه بیماریِ روح؛ یعنی انسان‌های بدی نبودند، اما به‌خاطر ضعف تحلیل و مبانی دینی‌شان، اهلِ شک بودند و در مواقع حساس نمی‌توانستند تصمیم درستی بگیرند. افرادی مانند سلیمان‌‌ بن‌ صُرَد خزاعی از این دست از افراد به‌شمار می‌آیند. او آدم خوبی بود، اما به‌ علت معرفت ناقص به امام، نتوانست مسائل را به درستی تحلیل کند و در مقابل حرکت امام دچار تردید شد. ⁉️ ما کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟ آیا ما نیز می‌توانیم در مواقع حساس درست تصمیم بگیریم؟ حتی اگر طمع مال نداریم و خود را مرید امام می‌دانیم، باز هم باید از زمانی که ممکن است در مقابل اماممان دچار تردید بشویم، بترسیم. ادامه دارد... ؟ 👈 _کـم ولــی _خــاص👇 http://sapp.ir/basiratezohor بصیرت ظــهور &ایــتــا👇 eitaa.com/basiratezohor
⚪️ رسیدن به امام 🎬 «بُرِش اوّل» تمام مسیرهای منتهی به کربلا بسته شده بود. نمی‌توانست برای یاریِ حسین از کوفه خارج شود. به ناچار همراه سپاه عمر سعد شد و خود را به کربلا رساند... 🎬 «بُرِش دوّم» بعد از رسیدن به کربلا در اوّلین فرصت از سپاه عمر سعد جدا شد و خودش را به حسین رساند و به نحوی شجاعانه در روز عاشورا جنگید و به فیض شهادت نائل آمد. در زیارت ناحیه مقدّسه می‌هوانیم: «السَّلَامُ عَلَى قَاسِمِ‏ بْنِ‏ حَبِیبِ الْأَزْدِی» 🔅 همیشه برای رسیدن به امام، یک‌ راهی وجود دارد. دقیقاً زمانی که همه سعی دارند تو را از امامت دور کنند، اما باز هم می‌شود به او رسید. قاسم بن حبیب کسی بود که توانست به هر شکلی که شده خود را به امام حسین برساند و در نهایت هم در مقابل او به شهادت رسید. ⁉️ ما در کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟ آیا ما نیز می‌توانیم خودمان را به امام رسانده و در کنارش بمانیم؟ چقدر تلاش کرده‌ایم تا به امروز برای رسیدن به امام؟! ادامه دارد... ؟! - 👈 _کـم ولــی _خــاص👇 http://sapp.ir/basiratezohor بصیرت ظــهور &ایــتــا👇 eitaa.com/basiratezohor
💠 بأَبی أَنتَ و أُمّی «بُرِش اوّل» ⛓ به او خبر داده بودند که فرزندت در مرز رِی به اسارت گرفته شده است. بسیار ناراحت شد و گفت: «خداوندا! دوست نداشتم در زمان حیاتم، اسارت او را ببینم.» «بُرِش دوّم» 📜 خبر به گوش امام رسید، به او فرمودند: «ای بَشیر، بیعتم را از تو برداشتم. برو و فرزندت را نجات بده.» در پاسخ گفت: «ای فرزند رسول خدا! درندگان مرا زنده‌زنده بِدَرَند اگر تو را رها کنم.» 🚩 بشیر‌ بن‌ عمرو حَضرمی از کسانی بود که هرچند اجازهٔ رفتن به او داده شده بود اما شهادت در راه حسین را انتخاب کرد. شاید با خودش فکر کرده بود که می‌تواند اسارت فرزندش را تحمّل کند اما جدایی از حسین و اسارت فرزندان حسین را هرگز. ⁉️ ما کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟ آیا ما نیز بِأَبی أَنتَ و أُمّی گفتن‌هایمان واقعی‌ است و می‌توانیم از عزیزانمان برای اماممان بگذریم؟ ادامه دارد... ؟! - 👈 _کـم ولــی _خــاص👇 http://sapp.ir/basiratezohor بصیرت ظــهور &ایــتــا👇 eitaa.com/basiratezohor
💠 آیا وفا کردم؟ «بُرِش اوّل» ✉️ نامه‌رسانِ پیامِ وفایِ کوفیان بود. نامه‌ای که در آن، مُسلِم از آمادگی کوفیان گفته بود و امام را به کوفه دعوت کرده بود و بعد از رساندن نامه همراه سپاه امام به سمت کوفه حرکت کرد. «بُرِش دوّم» 🚩 شب عاشورا خطاب به امام گفت: «به خدا سوگند اگر کشته شوم، سپس زنده گردم، هفتاد مرتبه مرا بسوزانند و خاکستر مرا به باد دهند باز هم از شما دست بر نخواهم داشت.» روز بعد هنگام نماز، خود را سِپَر امام قرار داد و بعد از نماز هنگامی که با بدنی پُر از تیر بر روی زمین افتاده بود، رو به او گفت:‌ «أَوَفَيْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ؟ (آیا وفا کردم ای فرزند رسول خدا؟)» 🏹 سعیدبن عبداللّه کسی بود که با سپر کردن تمامِ وجودش در مقابل تیرهای دشمنان از امامش دفاع کرد و در مقابل او شهید شد. ⁉️ ما کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟ آیا ما نیز حاضریم تمام وجودمان را وقف امام کنیم و تیر‌های دشمن را به جان بخریم تا گَزَندی به اماممان نرسد؟! ادامه دارد... ؟ 👈 _کـم ولــی _خــاص👇 http://sapp.ir/basiratezohor بصیرت ظــهور &ایــتــا👇 eitaa.com/basiratezohor
📌 مایهٔ آرامش «بُرِش اوّل» 🗻 همانطور که دستم را گرفته بود، گفت: «ای نافع آیا این راه را نمی‌گیری و بِرَوی؟ مابین این دو کوه را بگیر و جان خود را نجات بده.» به پایش افتادم و گفتم: «به خدا سوگند، تا زمانی که شمشیرم به کار آید هرگز از شما جدا نمی‌شوم.» «بُرِش دوّم» ⛺️ امام وارد خیمهٔ خواهرشان شدند و من درب خیمه منتظر امام بودم. اتفاقی صدای زینب را شنیدم که به امام فرمود: «ای برادر، آیا یارانت را آزموده‌ای؟» فوراً نزد حبیب رفتم و داستان را برای او تعریف کردم، حبیب گفت: «باید خیال بانوان حرم را از وفاداری خود آسوده کنیم.» 🔅 همهٔ یاران را نزد خیمه زینب جمع کردیم و حبیب با صدای بلند فریاد زد: «ای حرم رسول خدا، شمشیرهای جوانان و جوانمردان شما به غلاف نخواهد رفت تا این که گردن بدخواهان شما را بزند...» و در این هنگام بانوان حرم از خیمه‌هایشان با حالت گریان خارج شدند... ⚔ یاران حسین افرادی بودند که نه تنها با تمام وجود برای دفاع از حسین جنگیدند بلکه با تمام وجودشان تلاش کردند تا آب در دل اهل بیت تکان نخورد. نافع بن هلال از جملهٔ همین افراد بود. ⁉️ ما کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟ آیا ما نیز مایهٔ‌ آرامش اماممان بوده‌ایم؟ ادامه دارد... ؟ 👈 _کـم ولــی _خــاص👇 http://sapp.ir/basiratezohor بصیرت ظــهور &ایــتــا👇 eitaa.com/basiratezohor
📌 پایِ حسین بِمان «بُرِش اوّل» 🌃 به خاطر وجود سربازان عُبیدالله مجبور بودند روزها پنهان شوند و شب‌ها حرکت کنند. بالأخره روز هفتم محرم بود که خود را به کربلا رساندند. «بُرِش دوّم» 📜 روز عاشورا زمانی که مُسلم بن عَوْسَجه زخمی بر روی زمین افتاده بود. امام حسین و حبیب بن مَظاهر به بالین او رفتند. بعد از صحبت امام حسین، حبیب به مسلم گفت: «اگر شهادتم نزدیک نبود، دوست داشتم به من وصیّت کنی تا حق دینی و خویشاوندی خود را ادا کرده باشم.» مسلم به امام اشاره کرد و به حبیب گفت: «تو را وصیت می‌کنم به این شخص... تا جان در بدن داری از او دفاع کن.» 🔸 قطعا هرچه از یاران حسین مخصوصاً حبیب و مسلم بگوییم، اما باز هم نمی‌توانیم آن‌ها را به‌طور کامل توصیف کنیم. یارانی که همهٔ هستی خود را در راه حسین فدا کردند. ⁉️ ما کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟ آیا می‌توانیم فدایی امام شویم و پایِ امام زمان بمانیم؟ ادامه دارد... ؟ 👈 _کـم ولــی _خــاص👇 http://sapp.ir/basiratezohor بصیرت ظــهور &ایــتــا👇 eitaa.com/basiratezohor
📌 مایهٔ آرامش «بُرِش اوّل» 🗻 همانطور که دستم را گرفته بود، گفت: «ای نافع آیا این راه را نمی‌گیری و بِرَوی؟ مابین این دو کوه را بگیر و جان خود را نجات بده.» به پایش افتادم و گفتم: «به خدا سوگند، تا زمانی که شمشیرم به کار آید هرگز از شما جدا نمی‌شوم.» «بُرِش دوّم» ⛺️ امام وارد خیمهٔ خواهرشان شدند و من درب خیمه منتظر امام بودم. اتفاقی صدای زینب را شنیدم که به امام فرمود: «ای برادر، آیا یارانت را آزموده‌ای؟» فوراً نزد حبیب رفتم و داستان را برای او تعریف کردم، حبیب گفت: «باید خیال بانوان حرم را از وفاداری خود آسوده کنیم.» 🔅 همهٔ یاران را نزد خیمه زینب جمع کردیم و حبیب با صدای بلند فریاد زد: «ای حرم رسول خدا، شمشیرهای جوانان و جوانمردان شما به غلاف نخواهد رفت تا این که گردن بدخواهان شما را بزند...» و در این هنگام بانوان حرم از خیمه‌هایشان با حالت گریان خارج شدند... ⚔ یاران حسین افرادی بودند که نه تنها با تمام وجود برای دفاع از حسین جنگیدند بلکه با تمام وجودشان تلاش کردند تا آب در دل اهل بیت تکان نخورد. نافع بن هلال از جملهٔ همین افراد بود. ⁉️ ما کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟ آیا ما نیز مایهٔ‌ آرامش اماممان بوده‌ایم؟ ادامه دارد... ؟ 👈 👇 http://sapp.ir/basiratezohor بصیرت ظهور &ایتا👇 eitaa.com/basiratezohor