💠 شما غذایتان را بخورید من نمازم را می خوانم
امام همیشه #نماز را در #اول_وقت میخواندند و به #نافله اهمیت میدادند . این خصوصیت از همان جوانی وقتی که هنوز بیشتر از بیست سال نداشتند در ایشان وجود داشت . چند تن از دوستان نقل میکردند : ما ابتدا فکر میکردیم خدای ناکرده ایشان از روی #تظاهر نماز را اول وقت میخوانند . به همین خاطر سعی داشتیم کاری کنیم که اگر این کار از روی تظاهر است ، جلوی آن را بگیریم . مدت زیادی در این فکر بودیم و بارها به طرق مختلف ایشان را امتحان کردیم ، مثلاً درست وقت نماز سفره غذا میانداختیم و یا وقت رفتن به مسافرت را درست اول وقت قرار میدادیم . اما ایشان میفرمودند : شما غذایتان را بخورید من هم نمازم را میخوانم . هر چه که بماند من میخورم . و یا در موقع مسافرت میفرمودند : شما بروید من هم میآیم و به شما میرسم . وقتی مدتها از این مسأله گذشت نه تنها ایشان نماز اول وقتشان ترک نشد بلکه ما را هم واداشتند که در اول وقت نمازمان را بخوانیم.
#خاطره
#امام_خمینی
📚 به نقل از حجه الاسلام و المسلمین عبایی خراسانی - پا به پای آفتاب _ جلد ۳ _ صفحه ۳۳۱
📖 #خاطره | انس با قرآن
🔹خانم دباغ روایت میکند: وقتی غذای امام را داخل اتاق میبردم وارد اتاق که میشدم میدیدم #قرآن را باز کردهاند و مشغول قرائت قرآن هستند مدتی این مسئله (کثرت قرائت قرآن) ذهنم را مشغول کرده بود تا اینکه روزی به امام عرض کردم: «حاج آقا شما سراپای وجودتان قرآن عملی است دیگر چرا اینقدر قرآن میخوانید؟»
🍃 امام مکثی کردند و فرمودند: «هر کس بخواهد از آدمیت سر در بیاورد و آدم بشود باید دائم قرآن بخواند.»
📝راوی: مرضیه حدیدچی (دباغ)، پابهپای آفتاب، ج ۲، ص۱۵۷.
🍃 #خاطره |حساس به نظم
🔸زهرا اشراقی روایت میکند: امام در نجف هر وقت میخواستند به حرم مشرف شوند، همیشه کفشهایشان را دستمال میکشیدند. یک آینه هم توی حیاط داشتند که جلوی آن میرفتند و محاسنشان را شانه میزدند. عطر میزدند و از خانه بیرون میرفتند. حتی #مستحبات را هم ترک نمیکردند. همیشه هم این را به ما میگفتند.
🔹بعضی اوقات دو بار در روز منزلشان سر میزدیم، ولی هیچ وقت اینطور نبود که از خیابان یا کوچه مستقیم برویم، چون فکر میکردیم که اگر آقا ما را با این ریخت ببینند، میگویند چرا شماها این طور آمدهاید؟ چرا سر و وضعتان به هم ریخته است؟ باید مرتب و #منظم باشید. همیشه سعی میکردیم که نظم داشته باشیم تا وقتی که خدمت ایشان میرسیدیم، مناسب باشد.
📝 برداشتهایی از سیره امام خمینی(ره)، جلد۲، صفحه ۱۵۶
╭─┅••─• 🍃 🇮🇷 🍃 •─┅••─╮
✅https://rubika.ir/ghadir_16 🆔https://eitaa.com/ghadir_14
╰─┅••─• 🍃 🇮🇷 🍃 •─┅••─╯
🍃 #خاطره | مسئله اسلام
🔹مرحوم آیتالله ریشهری روایت میکند: یکبار در ارتباط با پرونده مهدی هاشمی خدمت امام رسیدم. شاید مهمترین نکتهای که در این ملاقات مطرح شد و من بر جلب توجه حضرت امام نسبت به آن اصرار داشتم، موقعیت اجتماعی آقای منتظری بود. از نظر من قطعی بود که پیگیری پرونده مهدی هاشمی به وارد شدن لطمهای جدی بر موقعیت آقای منتظری خواهد انجامید.
🔸اگر حفظ موقعیت ایشان به عنوان قائم مقام رهبری ضروری است، آیا نباید این ماجرا هرچه زودتر رها شود. امام در پاسخ فرمودند: «این تکلیف شرعی توست که باید انجام دهی، به هر جا که میخواهد برسد. مسئله، مسئله اسلام است.»
📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد ۴، صفحه ۳۶
🍃 #خاطره | تسلیم ناپذیری
🔹 آیتالله خلخالی روایت میکند: در قضیه سلمان رشدی مرتد این امام بود که قبل از تحرک سیاسی بازار مشترک اروپا دستور اخراج نمایندگان و سفیران آنها را از ایران صادر فرمودند؛ چون دست حامیان سلمان رشدی را به خوبی خوانده بودند ولی دانستند آنها به هر طریق ممکن ایران را تحت فشار سیاسی و بین المللی قرار خواهند داد. وقتی خبر روی تلکس رفت آنها نمایندگان سیاسی خود را فراخواندند و بعد با استیصال و شرمساری سفیران و نمایندگان خود را به تهران اعزام کردند.
📚 برداشتهایی از سیره ی امام خمینی (ره)، جلد۴، صفحه۲۴۹
◾️#ما_ملت_امام_حسینیم
◾️#جهاد_تبیین
◾️#بصیرت_افزایی
◾️#غدیر|#روشنگری|#نشرحداکثری
╭─┅••─• 🍃 🏴 🍃 •─┅••─╮
✅https://rubika.ir/ghadir_16 🆔https://eitaa.com/ghadir_14
╰─┅••─• 🍃 🏴 🍃 •─┅••─╯
🍃 #خاطره | صورتهای بهشتی
🔹زهرا مصطفوی روایت میکند: امام بارها به من میگفتند: «اینکه میگویند بهشت زیر پای مادران است؛ یعنی باید این قدر جلوی پای مادر صورت به خاک بمالی تا خدا تو را به بهشت ببرد.»
📝برداشتهایی از سیره امام خمینی(ره)، جلد۱، صفحه ۲۳
#کلام_امام
#مادر
╭─┅••─• 🍃 🇮🇷 🍃 •─┅••─╮
✅https://rubika.ir/ghadir_16 🆔https://eitaa.com/ghadir_14
╰─┅••─• 🍃 🇮🇷 🍃 •─┅••─╯