#از_او_بگوییم
💠اظهار محبّت به امام زمان علیه السلام
🔹چند سال قبل با عدّهای از نوجوانان، کلاس داشتم. یک روز از آنها پرسیدم که اگر در مدرسه باشید و مدرسهتان هم دو سه ایستگاه با منزلتان فاصله داشته باشد، و پول هم برای رفتن به منزل نداشته باشید، چه کار می کنید؟ پیاده به منزل میروید؟ یا از راننده پول قرض میگیرید و بعداً به او میپردازید؟!
همهی آنان گفتند: پیاده به منزل میرویم.
از آنها پرسیدم: مخارج زندگی شما را چه کسی تأمین میکند؟
گفتند: خوب معلوم است پدرمان!
گفتم: چطور هر روز میتوانید از پدرتان پول بگیرید و آن هم نه اینکه قرض کنید، بلکه بلاعوض پول می گیرید! ولی حاضر نیستید از راننده تاکسی یا یک مغازهدار مبلغ مختصری قرض بگیرید؟
گفتند: خوب پدرمان فرق میکند!
گفتم: پس بدانید بعضی وقتها درخواست نیاز کردن پیش یک فرد، نشان از علاقه و اعتماد ما به اوست. این یک واقعیّت است که ما نیازمان را به کسی میگوییم که قبولش داریم؛ به او علاقه داریم و اظهار نیاز، نشاندهندهی علاقهی ما به طرف مقابل است!
و برای همین است که خداوند به دعا کردن دستور و اهمیّت داده است، و دعا نکردن را خودبزرگبینی دانسته است.
لذا ما باید تمام نیازهای زندگیمان را از خداوند بخواهیم. بردن نیازهایمان به درِ خانه ی #امام_زمان علیهالسّلام نیز از این جنس است و معنای اظهار محبّت ما به ایشان میباشد؛ و از طرفی باعث برآورده شدن سریعتر نیازهایمان نیز میشود!
🔹پس در حقیقت گفتن مشکلات و خواستن و راز و نیاز با امام زمان علیهالسّلام نیز بیانگر این است که آقا و مولای من! ما شما را قبول داریم! به برتری شما و مقامی که خداوند متعال به شما عطا فرموده است، باور داریم و شما را به عنوان بزرگ و صاحباختیار و ولیّ نعمتمان میشناسیم.
همین عرضِ خواستهها باعث میشود که محبّت ما به امام زمان و محبّت امام زمان به ما بیشتر و بیشتر شود.
👌 از امروز تصمیم بگیریم در هر مسألهی کوچک و بزرگی، درخواستمان را به ساحت مولایمان عرضه کنیم. امتحان کنیم!
🌤❄️
🌻🌜🌻🌜🌻🌜
#از_او_بگوییم
💠او همیشه نزدیک است...
🔹در زمان امام هادی علیه السلام شخصى خدمت آن حضرت از یکی از شهرهای دور، نامهای نوشت که:« … آقا من دور از شما هستم. گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم،به هر حال چه کنم؟»
🔹حضرت در جواب ایشان نوشتند:
«إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَهٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیک» ” لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو، ما دور نیستیم. ”
(بحارالانوار/ج۵۳/ص۳۰۶)
👌چه قدر زیبا!…همیشه کسی هست که بی مقدمه حرف های دلم را بشنود…و تسکینی باشد بر زخم های قلبم…برای دردهایم غصه می خورد…انگار صدای مهربانش را می شنوم که می گوید: «انّا غیر مهملین لمراعاتکم، و لا ناسین لذکرکم…»«ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم و شما را از یاد نمی بریم…»
او همیشه نزدیک است، هر چه قدر هم که دور باشد…
#امام_زمان
#امامعصرعجلاللهتعالیفرجهالشریف
🌤❄️
#از_او_بگوییم
💠دورهمی!
🔹دوستی میگفت: ما جلسه ی ماهیانه ی فامیلی داریم.
پرسیدم: در آن جلسه چه میکنید؟
گفت: دورهمی است و خوش و بش و گفتگو و از احوال هم خبردار شدن و در نهایت خوردن شام.
گفتم: تو چه میکنی؟
گفت: من هم مثل بقیه!!
با تعجب پرسیدم: مثل بقیه؟ چرا؟ مگرتو ادعای دوستداری و تبلیغ #امام_زمان علیه السلام را نداری؟ تو باید با بقیه فرق داشته باشی!
🔹شایسته است که تو در این جمع به نحوی یاد امام زمان را برای دیگران زنده کنی و آنان را از غفلت نسبت به ایشان خارج کنی!
👌می توانی پیشنهاد کنی جلسه را با دعا بر امام زمان علیه السلام شروع کرده و به پایان برسانند و دربارهی فوائد دعا برای ایشان کمی صحبت کنی.
از مناسبتهای مذهبی برای این هدف میتوانی بهره ببری.
قبلا میتوانی با افراد مذهبی فامیل هماهنگ شوی. میتوانی با برگزاری یک نمایشگاه کوچک کتاب فضا را به سمت هدفی که داری تغییر دهی. و خیلی کارهای دیگر که با کمی فکر و خلاقیت قابل اجرا هستند.
@Basiratiroshangharimahdavi
#از_او_بگوییم
💠به شوق دیدار...
🔹به شوق دیدار امام، مسافر بغداد شده بود. به هر زحمتی بود، خودش را رساند. امام، تازه از نماز عصر فارغ شده بود. نشسته بر سجاده، رو به قبله، دستهایش سمت آسمان.
مناجات امام را میشنید:
«خدایا!… در فرج منتقم شتاب کن! و آنچه را به او وعده دادهای، به انجام رسان!»
با خودش گفت: «امام چه کسی را دعا میکند؟ تحقق کدام مژده را از خدا میخواهد؟»
🔹سوالش را پرسید.
امام کاظم علیهالسلام فرمود: «او، مهدی ما آل محمّد است… پدرم فدای او باد! صورتی گندمگون دارد اما با این حال، زردی شبزندهداری در چهرهاش پیداست!… شبهایش با رکوع و سجود به صبح میرسند… اوست چراغ روشنِ تاریکیها… پدرم فدای او باد که روزی به امر خدا قیام خواهد کرد…»
📚فلاح السائل ص۲۰۰./ بحارالانوار ج۸۳ ص ۸۰.
#امام_زمان
#از_او_بگوییم
💠ایّام نوروز...
🔹یکی از دوستداران امیرالمؤمنین علیهالسّلام، در نوروز حلوایی پخت و برای ایشان آورد.
حضرت علی علیهالسّلام پرسیدند: به چه مناسبت این حلوا را پختی؟
پاسخ داد: به خاطر نوروز!
امیرمؤمنان لبخندی زدند و فرمودند: «نورُوزاً لَنَا فِی کُلِّ یَومٍ إِن اسْتَطَعْتُم» اگر استطاعت دارید هر روز را بر ما نوروز کنید. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید)
🌸مولای من! به بضاعت خویش که می نگرم، چیزی مناسبتر از سلام نمی یابم!
پدرانتان فرموده اند: “اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ وَ مِنْکَ السَّلَامُ وَ لَکَ السَّلَامُ وَ إِلَیْکَ یَعُودُ السَّلَام”
پس در این ایّام نوروز و هر روز شما را میهمان شیرینی آسمانی میکنم و عرض میکنم:
🤚ألسَّلَامُ عَلَیْکَ یا صاحبَ الزّمانِ!
#امام_زمان
#عید_نوروز
#از_او_بگوییم
💠دورهمی!
🔹دوستی میگفت: ما جلسه ی ماهیانه ی فامیلی داریم.
پرسیدم: در آن جلسه چه میکنید؟
گفت: دورهمی است و خوش و بش و گفتگو و از احوال هم خبردار شدن و در نهایت خوردن شام.
گفتم: تو چه میکنی؟
گفت: من هم مثل بقیه!!
با تعجب پرسیدم: مثل بقیه؟ چرا؟ مگرتو ادعای دوستداری و تبلیغ #امام_زمان علیه السلام را نداری؟ تو باید با بقیه فرق داشته باشی!
🔹شایسته است که تو در این جمع به نحوی یاد امام زمان را برای دیگران زنده کنی و آنان را از غفلت نسبت به ایشان خارج کنی!
👌می توانی پیشنهاد کنی جلسه را با دعا بر امام زمان علیه السلام شروع کرده و به پایان برسانند و دربارهی فوائد دعا برای ایشان کمی صحبت کنی.
از مناسبتهای مذهبی برای این هدف میتوانی بهره ببری.
قبلا میتوانی با افراد مذهبی فامیل هماهنگ شوی. میتوانی با برگزاری یک نمایشگاه کوچک کتاب فضا را به سمت هدفی که داری تغییر دهی. و خیلی کارهای دیگر که با کمی فکر و خلاقیت قابل اجرا هستند.
#از_او_بگوییم
💠ما به وعدهی خود وفا کردیم، شما چه میکنید؟
🔹ابوبصیر می گوید؛ به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: فلان مرد شراب می خورد و کارهای حرام انجام می دهد.
حضرت فرمودند: هنگامی که به کوفه برگشتی، به دیدن تو می آید. به او بگو: جعفر بن محمد گفت: این کارهایی که می کنی را ترک کن، من ضامن می شوم که خدا بهشت را به تو عنایت کند.
🔹هنگامی که به کوفه برگشتم، او هم به همراه اشخاص دیگر به دیدن من آمد. او را نگهداشتم تا منزل خلوت شد و پیغام حضرت را به او رساندم. او پذیرفت و دست از آن کارها کشید. آن گاه چند روزی بیشتر نگذشت که پیغام داد من بیمارم؛ پیش من بیا.
من به منزل او رفت و آمد کرده و او را مداوا می کردم تا هنگام مرگ او رسید.
موقع جان دادن، کنار بستر او بودم؛ حمله ی غشی به او دست داد و هنگامی که به هوش آمد گفت: ابوبصیر! مولای تو به وعدهی خود وفا کرد.
این را گفت و از دنیا رفت، و چون سال آینده به حج رفتم، خدمت حضرت صادق علیهالسلام رسیدم و هنگامی که اجازه خواسته و وارد شدم، هنوز یک پایم در صحن خانه و پای دیگرم در دالان بود و پیش از آن که سخنی بگویم از داخل اتاق فرمودند: ای ابوبصیر! ما به وعدهیمان در بارهی رفیقت وفا کردیم!
📚 بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۱۴۶
📌دوستداران امام زمان!
فرصت زیادی پیش رو نیست، شاید فردا دیر باشد، و چه بسا دقایقی دیگر نوبت ما برسد، توبه کنیم و به آغوش حجت خدا بازگردیم، این گونه #امام_زمان علیه السلام را خشنود کردهایم…. حضرت صاحب الامر علیه السلام، همیشه به وعده ی خود در مورد مردمان و شیعیان وفا می کنند…
#از_او_بگوییم
💠 مراجعه به امام زمان علیه السلام
🔹دیروز برای اصلاح سر به آرایشگاه محله ی جدید رفتم. با آرایشگر درباره ی موضوعات مختلف صحبت کردیم. او گفت: من باور نمیکنم امام زمان وجود داشته باشد!پرسیدم: چرا؟ آرایشگر جواب داد: مگر شما نمیگین او پدر فقیران و یتیمان و گرفتاران است. پس چرا دنیا از فقر و گرفتاری و درد و رنج پر شده؟ اگر #امام_زمان وجود داشت، نباید درد و رنجی وجود داشته باشه.
🔹اصلاح تمام شد اما اشکال آرایشگر بی پاسخ مانده بود. به او گفتم راجع به این موضوع بعدا صحبت میکنیم.
آرایشگر لبخندی زد و به شوخی گفت: باشه برو دَرسِت را بخون و بیا!
به محض این که از آرایشگاه بیرون آمدم، در خیابان مردی ژولیده را دیدم با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده. برگشتم و به آرایشگر گفتم: میدونی چیه؟ به نظر من تو این شهر آرایشگری وجود ندارد!
آرایشگر با تعجب گفت: میدونم منظور دیگری داری، اما چرا این حرف را میزنی؟
من که همین الان موهای تو را کوتاه کردم.
با خوشرویی گفتم: نه! آرایشگری وجود ندارد، چون اگر وجود داشت، اگر تو وجود داری ،پس چرا آن مرد با موی بلند و ظاهر ژولیده است؟ آرایشگر جواب داد: خوب معلومه! او به من مراجعه نکرده وگرنه ردیفش میکردم.
گفتم: آفرین گل کاشتی! دقیقاً! به نظرم نکته همینه.
👌امام زمان هم وجود داره! ولی مشکل اینه که مردم به او مراجعه نمیکنند. مردم به همه جا مراجعه میکنن الا اونجایی که خدا معین کرده. ای کاش ما قبل از این که امام زمان را متهم کنیم بهش مراجعه کنیم تا کمکش را درک کنیم.
#از_او_بگوییم
💠امام زمان علیه السلام ما را میبینند!
🔹موسی بن سیار که از یاران حضرت رضا علیه السلام است میگوید:
وقتی به همراه ایشان به دیوارهای طوس رسیدیم، صدای ناله و گریهی عدهای که جنازهای را تشییع میکردند توجهمان را جلب کرد. با تعجب دیدم که امام رضا علیه السلام به جانب جمعیت و جنازه رفتند. چند قدمی در تشییع او شرکت کردند و سپس در کنار قبر، مانند فرزندی که مادر را در آغوش میگیرد، جنازه را در بغل گرفتند، برایش طلب مغفرت کردند.
🔹مبهوت بودم و با خودم فکر میکردم که امام رضا علیه السلام اولین بار است که به این سرزمین پا میگذارند! پس چگونه است که این گونه رفتار میکنند؟
امام علیه السلام که تعجب من را دیده بودند فرمودند:«هر کس جنازهای از دوستان ما را تشییع کند، مثل روزی که از مادر متولد شده، گناهانش پاک میشود. »
🔹سپس امام علیه السلام، دست مبارک خود را روی سینهی جنازه گذاشتند و فرمودند:
« فلانی! تو را بشارت میدهم که بعد از این دیگر ناراحتی نخواهی دید! »
🔹عرض کردم: فدایت شوم، مگر این مرد را میشناسید؟
امام علیه السلام فرمود:
« موسی! مگر نمیدانی که اعمال شیعیان ما هر صبح و شام بر ما عرضه میشود؟»
📚 بحارالانوار، ج۴۹، ص۹۸
📌اگر کسی در محضر بزرگی باشد، مراقبت و دقت خاصی را نسبت به اعمال و رفتار خود در نظر میگیرد و خیلی سنجیده و حساب شده کارهای خود را انجام میدهد. ما انسانها هر رفتاری که داریم باید بدانیم مطابق آیهی شریفهی «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون»*۱ «و بگو که هر عملی کنید خدا و رسول و مومنون [ائمه] آن عمل را مىبیند [و از آن آگاه میشوند]. امام عصر علیه السلام ما را می بینند؛ مراقب عملمان باشیم!
۱*سوره توبه/ ۱۰۵
#امام_زمان
#از_او_بگوییم
💠دعای فرج در خشکسالی غیبت!
🔹کمتر از پنج سال داشتم، در یزد خشکسالی بود، یادم می آید اسفند ماه بود، پدرم بیل و مقداری گندم برداشت و راهی زمین شد من هم به دنبالش.
بیل که میزد از زمین خاک بلند میشد!
🔹در عالم خودم گفتم:
پدر این بذرها سبز نمیشوند! باید زمین خیس باشد که گندم بکاری.
هنوز چشمان اشک آلود مرحوم پدرم و جوابش را از یاد نمی برم!
پسر کفر نگو، من دانهها را زیر خاک میگذارم، هر چه روزی مور و حشرات باشد می خورند هر چه را هم خدا خواست سبز میشود!
🔹اسفند بدون بارش گذشت.
فروردین و اردیبهشت آمدند و بدون باران رفتند.
خرداد بود که به خودم گفتم؛ دیگر باران نمی آید می روم به پدرم می گویم دیدی گفتم بیخود گندم نکار سبز نمیشود!
🔹یک روز لکهای ابر در آسمان پیدا شد، بارید و … آن سال در روستای ما فقط پدرم بود که گندم برداشت کرد، به خاطر خشکسالی هیچ کس چیزی نکاشته بود. روزگار سختی بود. پدرم محصول را که برداشت قدری را برای آذوقهی خودمان نگه داشت بقیه را به هر که نیاز داشت میداد.
🔹پیرمرد حرفش که به اینجا رسید در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود و صدایش کمی میلرزید ادامه داد:
امروز دعاهای فرج خودم و دیگران را در این خشکسالی غیبت، شبیه همان بذری میبینم که پدرم آن روزها به امید رحمت خدا کاشت و جواب گرفت!…
#امام_زمان
#از_او_بگوییم
💠 کارهای خیر...
🔹رفته بودم اطراف شهر؛ وقتی بر میگشتم، خسته بودم. رانندهی آژانس که مردی خوش مشرب بود و انگار نمیخواست یک مسافر خستهی ملالآور را تحمل کنه، به بهانههای مختلف حرف میزد و بنا نداشت که چهل دقیقهایی را که تو راه بودیم در سکوت بگذرونه. بیشتر حرفهاش مشکلات اجتماعی و اقتصادی روز بود که از زبان خیلیها شنیده میشد و ارزش زیادی نداشت.
🔹تصمیم گرفتم و شاید مجبور شدم خستگی و چُرت زدن را کنار بگذارم و این بهانهایی بود برای این که سخن را از حرفهای کمارزش به سوی #امام_زمان علیه السلام تغییر بدم و این بندهی خدا را کمی هم متوجه امام زمان کنم.
🔹پرسیدم: از شغل و کارت راضی هستی؟
پاسخ داد: ای آقا کی راضیه که ما راضی باشیم! و تا آمد غر بزنه؛ گفتم: سوالی دارم! به نظر تو با چه کارهایی میشه برکت زندگی و کار را زیاد کرد؟
کمی فکر کرد و گفت: با راستی و درستی! نان حلال! چشم پاک!.
🔹 از جوابهاش معلوم بود که آدم با اعتقادیه. گفتم: چه خوب! من از تو درس گرفتم و دوست دارم یه کاری که من چندین ساله انجام میدم و برکت مال و زندگیم را خیلی زیاد کرده را برایت بگم و میل دارم تو را هم با این کار پر سود آشنا کنم!
🔹استقبال کرد. ابتدا در مورد برکت در مال و خانواده و … کمی حرف زدم و بعد گفتم: من از ابتدای زندگی و به لطف استادی که راهنماییام کرد، موفق شدم امام زمان را در درآمدم شریک کنم!
با تعجب پرسید: امام زمان؟ شریک؟
گفتم: عجله نکن! من از همون روزهای اول هر وقت درآمدی داشتهام یک درصد از آن را به امام زمان علیه السلام اختصاص دادهام. فکرش را بکن! امام زمان در مال تو شریک باشه! چه برکتی میکنه!
پرسید: یعنی اون یک درصد را چه کار میکنی؟
گفتم: به نفع امام زمان خرج کارهای خیر میکنم!
گفت: مثلا چه کارهایی؟
🔹 از سوالهاش معلوم بود که ذهنش درگیر شده و من هم که خواب از سرم پریده بود،
گفتم: هر کار خوب و خیری که دوست داری میتونی انجام بدی ولی به نیابت از امام زمان علیه السلام.
میتونی پول را به فقیر بدی یا به یک خیریه کمک کنی یا بزاری شب جمعه به نیابت از امام زمان، خرج اموات کنی و یا نیمهی شعبان که شد برای ایشون شیرینی بدی یا جشنی بگیری و خیلی کارهای دیگه!
👌من از این کار خیلی خیر و برکت دیدهام و گرفتاریهای روزمرهایی که بسیاری از مردم را رنج میده کمتر گریبان من را گرفته!
🔹حالا آن مرد حراف و شلوغ رفته بود توی فکر و بعد از سکوتی طولانی گفت: هر چی فکر میکنم میبینم راست میگی! مگه میشه آدم برای امام زمان کاری کنه و اون آقا بی جوابت بگذاره! انشاءالله از همین پولی که از شما میگیرم شروع میکنم.
تا رسیدن به منزل یک ربع مانده بود و بهتر دیدم کمتر حرف بزنم تا او در خلوت خودش فکر کنه و من هم کمی چُرت بزنم…
#از_او_بگوییم
💠با امام زمانتون حرف بزنید!
🔹صبح زود رفتم برای خرید نان تازه. آقایی شیک پوش زودتر از من رسیده بود. نانوا خمیرهای نان بربری را پهن کرده و با چوب بلندش میچید توی تنور. بلند بلند حرف زدن نانوا و شاگردش توجه هر دوی ما را جلب کرد. به آقای شیک پوش به شوخی گفتم: معلوم نیست این دو بزرگوار، الان این طوری بلند بلند صحبت میکنن، تا آخر شب چه قدر کشش حرف زدن دارن؟
🔹آقای شیک پوش گفت: ولی حرف زدن خیلی خوبه! اصلا حرف زدن یه نعمت بزرگه! من هر وقت دلم میگیره یا مشکلی پیدا میکنم به برادر بزرگترم زنگ میزنم و با او حرف میزنم و آرامش میگیرم!
و ادامه داد اصلا حرف زدن با دیگران دل آدم را باز میکنه. علی الخصوص که شنونده، آدم دانا و دلسوزی باشه! برادرم برای من همین طوره!
گفتم: چه حرف به جایی زدین! بیخود نیست که استاد ما میگفت: با امام زمانتون حرف بزنید! حرف زدن با ایشان ،نه تنها دل خودتون را باز میکنه، بلکه دل امامتون را هم شاد میکنه!
🔹آقای شیک پوش پرید وسط حرفم و پرسید: کِی و کجا میشه با #امام_زمان حرف زد؟
باید بریم جمکران؟
گفتم: استاد ما میفرمود؛ همیشه و همه جا میشه با امام زمان حرف زد، امام زمان هم شنوای حرف شماست و هم داناست و هم دلسوز! امتحان کنید! من که بارها آزمودهام و از سر دلسوزی برای شما میگویم!
🔹نانهای داغ بربری از تنور بیرون آمدند و نانوا و شاگردش همچنان گرم گفتگو بودند و مرد شیکپوش در حال خداحافظی گفت: قول استاد شما را امتحان میکنم، مطمئنم نتیجه میگیرم!