eitaa logo
بصیرت زمان1
76 دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
9.3هزار ویدیو
65 فایل
ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیرو ما بانفسهم تا قومی خود را تغییر ندهند خداوند سرنوشت آنان را تغییر نمیدهد. جهت ارتباط با ادمین کانال https://eitaa.com/ensanam66_Arezoost
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خیابان انقلاب
🔸بسم الله الرحمن الرحیم 🔹یکی از روش‌های بازخوانی تاریخ و بررسی و تحلیل آنچه که در گذشته رخ داده است، رجوع به خاطرات، دست‌نوشته‌ها و مصاحبه‌های افرادی است که در آن مقطع، در رقم خوردن حوادث و اتفاقات مورد نظر، نقش بسیار موثری داشته‌اند.‌ 🔺ما قصد داریم طیِ یک پرونده‌، از جنس ، به واکاوی، نقد و بررسی و تحلیلِ دوران قبل از انقلاب بپردازیم. 🔹لذا در این پرونده به سراغ خاطرات، دستونشته‌ها و مصاحبه‌های افرادی که سابقا در رژیم پهلوی از صاحب منسبان و چهره‌های موثرِِ رژیم طاغوت بوده‌اند، خواهیم رفت تا از زبان خود آنها رژیم پهلوی را نقد کنیم. 🔺چیزی که عیان است، این است که فساد، ظلم و ستم و خودکامگی آنچنان با دستگاه رژیم پهلوی در هم تنیده بوده است که حتی خود مقامات آن رژیم طاغوتی هم، نتوانستند اینهارا کتمان کنند و در پس هر توضیح و تحلیل و با اینکه سعی در سفیدنماییِ دوران پهلوی دارند، ناخودآگاه لب به اعتراف گشوده‌ و از لجنزاری میگویند، که این روزها دشمن قصد دارد از آن گنداب، یک آرمان شهر در اذهان ایرانیان رقم بزند. 🔹این پرونده را با بررسیِ دستنوشته‌ها و خاطرات امیراسدا... عَلَم آغاز میکنیم. این فرد که زمانی وزیر دربار بود و در زمانی دیگر، نخست وزیر شاه مخلوع، حقایق دوران منحوس پهلوی را بازخوانی کنیم، تا تصویر کاریکاتوری و واهی که دشمنان از رژیم پهلوی در اذهان برخی مردم رسم کرده‌اند در مقابل تصویر واقعی قرار گیرد... 💢قابل ذکر است که رهبری معظم انقلاب نیز اهتمام جدی به بررسی خاطرات،خصوصا خاطرات علَم دارند: 🔸شما‌ها که متأسّفانه کتاب [نمی‌خوانید]، خیلی اهل کتاب نیستید؛ بنده کتاب‌خوانم، من خیلی کتاب می‌خوانم، دلم می‌خواهد شما بچّه‌ها، جوان‌ها واقعاً کتاب بخوانید؛ در این گزارش‌های مذاکرات عَلم با شاه که اتّفاقاً چند روز پیش هم باز یک چیزی از آنجا نقل کردم، محمّدرضا شاه به‌عنوان اعتراض به عَلم می‌گوید آقا، فاصله‌ی بین حقوق کمترین و حقوق بیشترین، صد برابر است؛ این اعتراف محمّدرضا است؛ یعنی فاصله‌ی صد برابر! امروز مثلاً صحبتِ دوازده برابر و چهارده برابر است که البتّه همین هم خیلی زیاد است، امّا آن‌وقت صد برابر بوده. ما واقعاً یک چیز‌هایی دیدیم که اصلاً قابل توصیف نیست، از وضع مردم و وضع فلاکت و وضع آزادی. (۱۳۹۷/۰۳/۰۷) 🔸 محمّدرضای پهلوی از سال ۳۲ تا سال ۵۷ یعنی ۲۵ سال، مطیع محض این‌ها بود. بارهاوبار‌ها رفتاری با او کردند که شما خاطرات عَلَم را که ملاحظه کنید، [می‌بینید]شاه در ملاقات با رفیق نزدیکش عَلَم -البتّه جرئت نمی‌کند در بیرون و علنی این حرف را بزند یا به خود آمریکایی‌ها بگوید- بنا می‌کند از آمریکایی‌ها شکایت کردن که این کار را کردند، آن کار را کردند؛ لکن در نهایت، تسلیم آن‌ها است. (۱۳۹۷/۰۳/۰۲) ➖➖➖➖➖➖ 📡 رصد بهترین تحلیل‌های روز در خیابان انقلاب👇 http://eitaa.com/joinchat/825098246C346759229f
هدایت شده از خیابان انقلاب
🔴 سندرم و محمدرضاشاه 🔹در بررسیِ کتابِ یادداشت‌های عَلَم، اولین چیزی که در همان ابتدا توجه‌ام را به خود جلب کرد اعترافِ صریحِ نویسنده به نگاه رعیت مآبانه‌ی شاه به مردم بود. با کمی تامل در سطور و نوعِ قلم، به سهولت میتوان دریافت که خود نویسنده هم از این نوع نگاه شاه به اطرافیانش آزار دیده است. 🔻" مدتها بود که درباریان چاپلوس، به سبک دوره‌ی قاجار، به شاه تلقین کرده بودند که همه‌ی مردم ایران رعیت شاه‌اند و در نتیجه از نظر تشریفاتی او نباید هیچ مردی را «آقا» خطاب کند!... در نشت‌هایی که شاه در بافتار سخن می‌بایست کلمه‌ی آقایان را به کار برد، هر بار پس از مکثی این بخش از جمله را به «این اشخاص» یا «اشخاص حاضر در جلسه» تغییر میداد. " 🔹توهمِ «خود ارباب پنداری» شاه و همچنین نگاه رعیت مآبانه‌اش به مردم و زیر دستان به حدی بود که حتی در نوعِ انتخاب واژگان و ادبیاتش به شدت موثر بود. 🔻نوینسده‌ی کتاب به یک کنفرانس اقتصادی اشاره میکند که در آن شاه در هنگام سخنرانی، در کمال تعجب، جمع حاضر و اعضای کنفرانس را آقایان خطاب می‌کند. و این انقدر از نگاه نویسنده عجیب آمده است که در ادامه می‌گوید "این کلمه شاید برای کسان نا آشنا [با رفتار شاه] طبیعی باشد ولی..." انگار شاه اولین بار است که در عمرش به کسی غیر از خود و دربار همایونی آقا و آقایان میگوید. البته از آنچه که نویسنده در ادامه میگوید، اینطور فهم میشود که به کار بردن کلمه‌ی آقایان توسط شاه در آن کنفرانس، اولین و آخرین بار بود. گویی که همان یکبار هم ناخواسته این لفظ دهانش درآمده است. 🔹نویسنده در جای دیگر میگوید " دکتر حسن امامی، امام جمعه وقت تهران در دیداری به شاه گفت بود که اقکار عمومی با فلان کار دولت موافق نیست. شاه از این گفته سخت برآشفته و به او گفته بود «افکار عمومی یعنی چه؟!» " نویسنده قبل از این نقل قول، به صراحت اذعان میکند شاه کمترین اصالت را برای مردم قائل بود. 🔻مسئله‌ی شاه، فراتر از یک مشکلِ شخصینی و روانی بود. از آنچه که در نقل خاطرات و حوادث بر می‌آید، این و از سوی شاه، ناشی از طرز نگاه او و از روی اعتقاد کامل بوده است. شاه معتقد به نظامِ استبدادیِ بود به طوری که خود و خانواده‌اش ارباب و بقیه‌ی ایران رعیت‌اند! البته که این تفکر شاه، در اجرای سیاست‌ها و کنش‌های سیاسی و نوع حکومت‌داری او نیز به شدت نمود پیدا می‌کند. 💢نویسنده شاهد مثالی می‌آورد از دخالت و اعمال دکتاتوری ارباب‌محمدرضا در انتخابات: " انتخابات مجلس در سال 1342 طبق نقشه‌ی قبلی انجام گرفت و فهرست نمایندگان از پیش به تصویب رسیده بود...! " و این یعنی اثرگذاریِ سندرم شاه، نه در سیاست‌ها بلکه حتی در انتخابات....! ( قسمت 1) ➖➖➖➖➖➖ 📡 رصد بهترین تحلیل‌های روز در خیابان انقلاب👇 http://eitaa.com/joinchat/825098246C346759229f
هدایت شده از خیابان انقلاب
🔴 اعتراف اسداله عَلَم به شیوه حکومت و خودکامگی شاه 🔻"دریغا که برداشت شاه از این رویدادها به کلی متفاوت بود و به تدریج رویاهای خود بزرگ بینانه او و آنچه مردم توقع داشتند دو راه جدا در پیش گرفتند و کار این دوری فزاینده، به دلسردی و بدبینی و سپس ناخرسندی و خشم مردم کشید، که نیازمند تجزیه و تحلیل دو نکته است: 1️⃣ میزان گرایش فزاینده شاه به خود کاملی 2️⃣ شیوه حکومت و تقدم های شاه" (یادداشت‌های علم، ج ۱، ص 69) 🔹 در یادداشت اول اشاره کردیم، درست است که سندرم شاه ناشی از کمبودها و حقارت‌های شخصیتی است. اما این مسئله تنها عنصر شخصیتی وی نبوده بلکه خود شاه عمیقاً معتقد بود به ، و نظام البته به شرطی که در این نظام باطل، ارباب خودش باشد و رعیت مردم! 🔻نویسنده کتاب بیش از هرچیز، از این شکایت دارد که شاه نه تنها به رعایت قانون از سوی خود قائل نیست بلکه حتی برای حفظ ظاهر هم خود را ملزم به رعایت قانون نمیداند. " پس از رفراندومِ بهمن 41 [شاه] پنداشت که خدمت او به ملت ایران آنچنان بزرگ و بی مانند بوده است، که دیگر حتی نیازی به همان احترام ظاهری و نیم بند به قانون اساسی هم ندارد و میتواند خودسرانه هرچه به دلخواه اوست بکند..." (یادداشت‌های علم، ج ۱، ص 70) 🔻نویسنده در ادامه، علتِ خشم مردم علیه دستگاه سلطنتی و سپس فروپاشی آن‌ رژیم تحمیلی را همین خودکامگی شاه و ترجیح منافع و موقعیت شخصی و خانوادگی‌اش، نسبت به منافع مردم عنوان میکند. "[شاه] میانِ دادنِ تقدم به نیازهای معنوی و مادی مردم، یا به اندیشه‌های که جز هوس زودگذز و یکه‌تازی چیزی نبود، مسیری را برگزید که فرجام آن فروپاشیدن دستگاه بود.... گرفتاری در این بود که شاه نمیخواست هیچ کس مگر خود او بدرخشد و مورد توجه باشد...!" (یادداشت‌های علم، ج ۱، ص 70) 🔻در صفحه بعد، بالاخره نویسنده تاب نیاورده و کنایه‌ای حواله‌ی شخص شاه میکند. "بدیهی است کسی که حتی در داخل دستگاه دولتی شکبیایی این را نداشت که برخی از مسئولان امر در میان مردم محبوبیتی به دست آورند، نمی‌توانست گوشش بدهکار دموکراسی و مشارکت مردم و پیدا شدن کسانی که منصوبِ خود او نبودند باشد."(یادداشت‌های علم، ج ۱، ص 71) 🔹 شاه نه تنها تابِ تحملِ نظری غیر از اوامر مستبدانه‌ی خود را نداشت، بلکه حتی دیدن موفقیت‌های کوچک و محدودِ افراد دیگری غیر از خود را هم تاب نمی‌آورد، حتی اگر آن افراد وابسته‌ی به دربار و شخص شاه بوده باشند. 💢 محمدرضا دچار یک توهم بزرگ بود، توهم بزرگی که تا حد زیادی ناشی از کمبودهای شخصیتی و ناکامی‌های شخصی‌اش بود. نویسنده علت دیگری را هم در ایجاد این توهم ذکر میکند _که در یادداشت اول به آن اشاره رفت_ و آن چاپلوسی‌ و تملق‌های کاذب درباریان بود برای کسب پست ومقام، که باعث شد شاه واقعیت‌های اطراف را نبیند و هرچه بیشتر در فساد و تباهی خود و اطرافیانش غرق شود. ( قسمت 2) ➖➖➖➖➖➖ 📡 رصد بهترین تحلیل‌های روز در خیابان انقلاب👇 http://eitaa.com/joinchat/825098246C346759229f